eitaa logo
قرآن و عترت
34 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2هزار ویدیو
103 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽؛ 🌹 قطع کردن تلفن!! 🌹 🍓 یک مرتبه آمدند گفتند بیا بچه ات از اهواز تلفنی می خواهد صحبت کند وقتی رفتم همین که گوشی را گرفتم هنوز صحبت نکرده بودم که ارتباط تلفنی قطع شد. 🍓 اندکی صبر کردم دیدم دوباره زنگ زد گفتم: مادر چرا گوشی را قطع کردی؟ گفت نماز جماعت دایر شده بود و می خواستم به نماز جماعت برویم. 🍓 نماز جماعت از صحبت واجب تر بود. 📚 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽؛ 🌹 زحمت بیشتر!! 🌹 🌼 گفتم: « مادرجان جلوی خونه ‌مون كه هست، چرا اينقدر راه تا جهاديّه میری؟» 🌼 گفت: «آره مادر! اما هر چی آدم در راه خدا بيشتر به زحمت بيفته ثوابش بيشتره» ... كار هر شبش بود. 📚 فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص239 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ ❄️ جماعت ❄️ ⭕️ یک شب بعد از این که سخنرانی و نماز تمام شد ایشان گفت: «عاشقان بنشینند کارشان دارم» بعضی ها در عالم کنجکاوی و بعضی ها هم که جزء عاشقان بودند نشستند. ما جزء دسته کنجکاوان بودیم. ⭕️ ایشان به مناسبت نزدیکی عملیات شروع به صحبت کرد و از خاطراتش گفت. تأکید زیادی روی نماز جماعت داشت که: «نماز جماعت طوری باید برگزار شود که هر کس یک مقدار دیرتر بیاید دیگر در صف جا نداشته باشد!» ⭕️ در ادامه گفت: «هر کس در نماز جماعت ها صف اول است. در شب عملیات از همه جلوتر است و هر کس که در احساس کسالت می کند در عملیات نمی تواند موفق باشد. حتی اگر آموزش زیاد دیده باشد.» ⭕️ ایشان در کنار آموزش رزمی ، رعایت مسائل معنوی را جزء لاینفک می دیدند. 📚 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ ❄️ فریاد آسمانی ❄️ 🍏 به پایگاه چهارم شکاری مأمور شده بودم. ظهر شده بود. دوست داشتم از نزدیک ببینمش. سراغش را گرفتم؛ گفتند: در محوطه است. 🍏 با تعجب گفتم: آنجا فقط یک نفر ایستاده که دارد می ‌گوید! گفتند: پس معلوم می شود اردستانی را نمی شناسی! حساب کار دستم آمد. 🍏 وقتی مقام اول یک مجموعه، بلند می شود و بی‌اعتنا به جاه و منصب مادی، وسط حیات اذان می ‌گوید، یعنی اینجا حرف اول و آخر را و احکام خدا می ‌زند. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۲۰ 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ ❄️ هدیه لذت بخش ❄️ 💛 «مامان، مامان! کجایی؟» مادر مشغول دم کردن چای بود. گفت: «چیه مادرجان؟ این ‌جام، توی آشپزخونه» 💚 بلافاصله با کفش به داخل آشپزخانه رفت. مادرم گفت: «کجا میای؟ یواش‌تر، همه جا رو کثیف کردی» 💙 پولی را جلوی صورت مادر گرفت و گفت: «مامان! ببین حاج آقا نطنزی به من چی داده؟» مادرم گفت: «مگه چکار کردی؟» 💜 محمدرضا گفت: «حاج آقا گفته به خاطر این که همیشه میای و می خونی، این هدیه توئه» ❤️ مادر نگاه رضایت بخشی به سر تا پای محمدرضا که هفت هشت سال بیشتر نداشت، انداخت. 📚 فرهنگنامه شهدای سمنان، ج ۱ ، ص ۵۱ 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ ❄️ دیدار دوست ❄️ 🍎 شهناز، لباس های تمیز و نوی خود را پوشید. مادرش با تعجب به او نگاه کرد و گفت: به سلامتی کجا تشریف می برید؟! 🍏 شهناز که مادرش را خیلی دوست داشت با لبخندی پر از محبت به او گفت: مادر جان! مگر شما وقتی به دیدار یک دوست می روید لباس نو نمی پوشید و سر و وضع خودتان را مرتب نمی کنید؟ من هم با خدای مهربان، وقت ملاقات و گفتگو دارم، آیا نباید به سر و وضعم برسم؟ 🍎 مادر نگاهی پر از شوق و محبت به دخترش انداخت و از صمیم قلب برایش دعا کرد که عاقبت به خیر شود. این کار همیشگی او هنگام ملاقات با محبوبش بود. 🍏 وقتی جنازه شهیده را آوردند مادرش به یاد دعایش افتاد و خدا را شکر کرد. 📚 پر پرواز ؛ ص ۹۸ 🔅مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🔅
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ 🍑 جمله کلیدی 🍑 🍋مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍋
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ 🕊 پاداش در برزخ 🕊 🍃مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍃
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ 💛 تعقیبات مفصّل نماز صبح! 💛 🥀 حساس بود روی هایش. اگر احیاناً قضا می شد یا می رفت برای آخر وقت، تمام آن روز ناراحت و پکر بود. منتظر بود از زمین و زمان برایش بلا برسد. 🥀 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و می خواند. هر سه اش را. 🥀 برای دعا هم می رفت می نشست جایی که سرد باشد. می خواست چشمانش گرم نشود و خوابش نبرد. می خواست بتواند دعاهایش را با حال و با توجه بخواند. 📚 حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک از ؛ ص ۳۶. 💞مرکز‌تخصـ @namazmt ـصی‌نماز💞