🌹هر دو در منطقه بودیم روزی به او گفتم : تو که فرمانده گردانی مرا هم به گردان خودت منتقل کن.
گفت: نه از هم دور باشیم بهتره!
پرسیدم: چرا ؟
🌹 گفت: در حین عملیات ممکنه یکی از ما زخمی بشه شاید عاطفهی برادری مارو از ادامهی شرکت در عملیات باز داره و از آن لحظه به بعد مسئولیت مونو از یاد ببریم و فقط به فکر نجات جون همدیگه باشیم.
"شهید حسین قاینی"
✍ راوی: برادر شهيد
#ایران_قوی 🌷
#لبیک_یا_خامنه_ای ✊
#امنیت_اتفاقی_نیست 🇮🇷
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
🌹هر دو در منطقه بودیم روزی به او گفتم : تو که فرمانده گردانی مرا هم به گردان خودت منتقل کن.
گفت: نه از هم دور باشیم بهتره!
پرسیدم: چرا ؟
🌹 گفت: در حین عملیات ممکنه یکی از ما زخمی بشه شاید عاطفهی برادری مارو از ادامهی شرکت در عملیات باز داره و از آن لحظه به بعد مسئولیت مونو از یاد ببریم و فقط به فکر نجات جون همدیگه باشیم.
"شهید حسین قاینی"
✍ راوی: برادر شهيد
#ایران_قوی 🌷
#لبیک_یا_خامنه_ای ✊
#امنیت_اتفاقی_نیست 🇮🇷
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯