∴∴🍁🍂∴∴
¦⇢ #شـﻫـیـداڼـﻫـ🌼
طرفـــــ داشتـــــ #غیبتـــــ مےڪرد،
بهش گفتـــــ : شونههاتو دیدے..
گفتـــــ : مگه چیشده؟
گفتـــــ : یه ڪوله بارے از گناهانِ
اون بنده خدا رو شونههاے توعه..!
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از کارگاه ظروف سرامیکی توپراک
نگرانی همسرت بهت #خیانت کنه ؟😔
مدام سرش توی گوشی و ....
پس 👈باید تلاش کنی توی چشم شوهرت همیشه #ملکه باشی👸
زندگی فقط بشور و بساب نیست عزیزدلم
حواست به خودت باشه، نزار چشم شوهرت دنبال بقیه باشه 😱
نشه یه وقت ببینی یکی دیگه اومده و دل شوهرتو برده 😱
تو هیچی کم نداری😊❤️ فقط👇
👈باید به خودت اهمیت بدی ،هم #پوستت_عالی بشه هم #هیکلت
شوهرتو دیووووونه کن😍😍
با کمترین هزینه👇
https://eitaa.com/joinchat/4055498791Cfa75a8271b
#پوست_مو/#تغدیه_سالم
هدایت شده از کارگاه ظروف سرامیکی توپراک
👈پر کردن دندان با طب سنتی بدون مراجعه به پزشک و تکنولوژی😌
درمان سریع #اضافه_وزن😳
#تعیین_جنسیت/#دخترزایی،#پسرزایی
#فراموشی ،#سنگ و #کیست_کلیه 😌
درمان قطعی دیابت 👌
درمان انواع لکه های پوستی/واریکوسل😳
فقط کافیه بیای اینجا👇
https://eitaa.com/joinchat/4055498791Cfa75a8271b
❇️ بعد از اومدن کرونا، طب سنتی ثابت کرد که از خیلی لحاظ به طب شیمیایی برتری داره 👌
👈درمان انواع سرطان
انواع بواسیر
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗حـال دلتـون قـشنگ
🌸آخرین روزای
💗ماه مبارک رمضان
🌸گـرم مـحبت
💗زنـدگیتون
🌸پـر از عطر و مهربانی
دراینجنگـِنرم،ڪافیستهوادارانِجبھهـۍحقبیدار باشندوبیڪارننشینند !
چراکھزبانِحقهمیشهـمؤثرتراززبانِباطلاستـ :)✌️🏿!
.
#مقامِمعظمرهبرۍ🌿(:
Ⓙⓞⓘⓝ→↓
√°•🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#بهوقتشعر
شک ندارم که پس ازمرگ ملائک گویند 😇
ازدل قبر خودت خیز که مهمان داری 🌺
ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست⁉️
وبگویند که مهمان ز خراسان داریم💓
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#رمان_آنلاین
#مثل_پیچک
#پارت_194
به آرامی روی انگشت دستم عسل میزد که گفت:
_من همه چی رو از چشمات خوندم... دوستش داشتی... منم بهت گفتم که با گذشته ات کاری ندارم... همونطوری که تو با گذشته ی من کاری نداشتی... پس نگران نباش.
سر بلند کرد و آن نگاه چشمان سیاه و جذابش را به من دوخت.
فوری دستانم را دور گردنش آویختم و خودم را در آغوشش رها کردم.
_دوستت دارم حامد... تو همیشه برام همون دکتر بداخلاق و بهونه گیر و همسری مهربان و عاشقی هستی که کنارت همه چیز خوبه.
خندید.
_حالا که دیگه دکتر بد اخلاق نیستم چرا میگی پس؟
_خوب آخه هنوز باورم نمیشه که تو همون دکتر بد اخلاق باشی.
دستانش را دور کمرم فشرد و گفت:
_حالا منو عسلی نکنی با اون دستت.
از آغوشش جدا شدم که صدای آقا آصف بلند شد :
_یا الله...
نگاهم لحظه ای باز ترس در خود جای داد.
_اومدن... برو با مهیار حرف بزن... برید توی باغ... منم روی ایوان می ایستم و نگاهتون میکنم.... خوبه؟
این بهترین پیشنهاد بود چون از تنها حرف زدن با مهیار حراس داشتم. عمه به مهیار گفت که من میخواهم با او حرف بزنم و او جلوتر از من به باغ حیاط خانم جان رفت.
من و حامد هم پشت سرش، سمت ایوان رفتیم . حامد کنار نرده ها ایستاد و گفت :
_برو مستانه.
نگاهم به آرامش چشمانش بود. لبخندی به لب آوردم و از او جدا شدم. هر قدمی که سمت مهیار که انتهای باغ ایستاده بود، بر میداشتم، اخمم محکمتر میشد. تا بالاخره به او رسیدم.
با فاصله از او ایستادم و در حالیکه سرم را از او به طرف حامد که هنوز روی ایوان ایستاده بود، میچرخاندم گفتم:
_عمه یه حرفایی به من زد که خیلی ناراحتم کرده.
بی آنکه نگاهم کند، با آن دو دستی که در جیب شلوار فرو برده بود و سری که سمت زمین بود گفت:
_جناب دکتر شما مامور نگهبانی هستن که اونجا واستادن تا بلایی سر خانمش نیارم؟!
عصبی از این حرفش جواب دادم:
_نخیر... چون میدونست من برای حرف زدن با تو معذبم اونجا واستاد که کمی راحت تر باشم.
سر بلند کرد و لحظه ای نگاهم . پوزخند تلخی زد و گفت:
_حالا من معذبت میکنم؟... چرا میخوای وانمود کنی خوشبختی؟
با حرص و عصبانیت آمیخته بهم جوابش را دادم:
_چون خوشبختم... و از دست تو با این مسخره بازیهایی که راه انداختی، دلخور... چطور به خودت جرات دادی همون جلسه ی اولی که حامد رو میبینی ازش بپرسی که در مورد گذشته ی من چیزی میدونه یا نه....
_خب باید میدونست که زنش به اجبار بهش بله گفته.... نباید میدونست؟! ...
از شدت حرص و ناراحتی لحظه ای نتوانستم جوابش را بدهم که ادامه داد:
_ببین مستانه... من نمیذارم بخاطر مخالفت پدر و مادرم، تو خودت رو بدبخت کنی.
توجه توجه
❌❌❌❌❌
نویسنده ی رمان #مثل_پیچک
راضی نیستن که رمان با هر اسمی یا نامی حتی با ذکر منبع، کپی شود.
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
این کار شرعا و قانونا و اخلاقا
حرام حرام حرام است
انتخابات در کلامِ شهدا :)🕊♥️
شهید اسدالله حبیبی :
هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده ،
بگویید من به عنوان یک شیعه امام زمان
چه کاری برای انقلاب و امام زمان (عج)
کردهام؟!🙂🌱
√°•🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
🌟این نسل، شاهد اتفاقات بسیار مبارکی خواهد بود!
※ #FreePalestine
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا میگه:
این تَن بمیره این کارو نکنیا..🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•