eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که خود داند و خدای دلش که چه دردی ست در کجای دلش ✅اشعار ناب و احادیث eitaa.com/shervahadis
. مست کرد امشب نسیم مستِ شهریور مرا گرچه باز از چشمِ تَر آبانم، از دل آذرم... ✅اشعار ناب و احادیث eitaa.com/shervahadis
‌ گفتھ بودم بَعد ازین باید فراموشش ڪنم••• دیدمش وز یاد بردم گفتھ های خویش را••• 🔅 ✅اشعار ناب و احادیث eitaa.com/shervahadis
در زمانی ڪه قصه ے برفـ به تابسـتان ست ... و صداقت گل نایابی ست... به چه ڪس باید گفت با ٺو انسانم و خوشبخٺ ترین...!
وَه که وصل تو شبی، گرچه خیال است و محال گر میسّر شَوَدَم، «خواب» چه خواهد بودن؟... 🎈
... وَه که وصل تو شبی، گرچه خیال است و محال گر میسّر شَوَدَم، «خواب» چه خواهد بودن؟... 🌙
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟؟؟؟ #اخوان_ثالث #حدیث_دل ❄️
قاصدک! هان، چه خبر آوردي؟ از کجا، وز که خبر آوردي؟ خوش خبر باشي، امّا، امّا گرد بام و در من بي ثمر مي گردي. انتظار خبري نيست مرا نه زياري نه ز ديّاري ، باري، برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کس، برو آنجا که ترا منتظرند. 🌸🍃
‌ آمدم یاد ِ تو از دل به برونی فِکنم دل برون گشت ولی، یادِ تو با ماست هنوز... 🍃🌸
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در بگشای دلتنگم... 🦋
شب از شب های پائیزی ست؛ از آن همدرد و با من مهربان شب های اشک آور .. ملول و خسته دل گریان و طولانی شب از شب های پائیزی ست ... 🍂
قاصدک هان چه خبر آوردی از کجا وز که خبر آوردی خوش خبر باشی اما گرد بام و در من بی‌ثمر می‌گردی انتظار خبری نیست مرا نه زیادی نه ز دیاری، باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک 🍁
خواهم كه به خلوتكده ای از همه دور من باشم و من باشم و من باشم و من 🍁 ‌
تو را با غیر میبینم ، صدایم در نمی آید..! دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید..! نشستم باده خوردم ، خون گریستم، کنجی افتادم ... تحمل میرود اما شب غم سر نمی آید..! 🍁
با تو دیشب تا کجا رفتم تا خدا وآن سوی صحرای خدا رفتم من نمی‌گویم ملایک بال در بالم شنا کردند من نمی‌گویم که باران طلا آمد با تو لیک ای عطر سبز سایه پرورده ای پری که باد می‌بردت از چمنزار حریر پر گل پرده تا حریم سایه‌های سبز تا بهار سبزه‌های عطر تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشم آشنا، رفتم با تو دیشب تا کجا رفتم 🍁
نازم به که تیر نگاه را بیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد جز در هوای عشق دگر پر نمیزنم هرچند عشقم این همه آتش به لانه زد ... 🍁
چمدان بسته ام ازهرچه منم دل بکنم پیروعقل شوم قیددلم رابزنم 🍁 🍁
تا تو رفتی من دگر خوش نیستم... دیدمش از یاد بردم گفته های خویش را... گفتمش: در دل و جانی تو بگو من چه کنم؟! هر نگاهی مَحرمِ رنگِ لطیفِ عشق نیست در غَریبی و فراق و غمِ دِل پیر شدم 🍁
بــاده یــِ عــشــق و مــحــبــت ز ســبــویــی دگــر اســتــ آب ایــن بــاغ فــرح بــخــش ز جــویــی دگــر اســتــ نــه عــجــب گــر دل مــن بــرد بــه ســوی تــو نــمــاز قــبــلــه دانــی ڪــه بــه هر شــهر ز ســویــی دگــر اســتــ 🍁
من با تو نگویم که تو پروانه من باش چون شمع بیا روشنی خانه من باش 🍁
ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر چشم مستت را بنازم ، تازه از راه آمدم بعد ازین جامی که دادی ، باز هم جامی دگر تا مگر مستانه بر گیرم قلم ، وز راه دور باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر رو که زین پس از کبوتر عاشقی آموختم گر نشد بام تو ، جویم دانه از بامی دگر... ای " امید " از مستی و از عشق برخوردار شو خوشتر از ایام مستی نیست ایامی دگر خنده ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز ؟ گوید از عمرت گذشت ای بی خبر،شامی دگر...❤️ 🍁