بغلم ڪن از هر ڪجاے قصہ ڪہ شد،
از هر ڪجاے ماجرا،
هر وقت تصادفے
ڪتاب زندگیات را ورق زدے و مرا دیدے،
از ڪتاب بیرون بیاور مرا،
حرفے بزن تا آرام شوم،
چیزے بگو ڪہ دلم بہ ادامہ خوش شود.
من،
پشت تمام داستانهاے غمگین نشستهام،
در انتظار آغوش تو…
شاید بتوانم لبخند بزنم.
برایم یڪ پایان خوش بنویس…
دلم از پایانهاے غمگین بدجور گرفته...
#روشنڪ_آرامش
#حدیث_دل 🍃🌺