‌ گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود آنچنان جای گرفته است که مشکل برود پایم از قوت رفتار، فرو خواهد ماند خنک آن کس که حذر کرد، پی دل برود گر همه عمر، نداده است کسی دل به خیال چون بیاید به سر کوی تو، بی‌دل برود کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست مگر آنکس که به شب آید و غافل برود ساربان! تند مران، ورنه، چنان می‌گریم که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسم که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود گر همه عمر صبوحی خوش و شیرین باشد این سخن ماند ندانم که چه با دل برود #شاطرعباس_صبوحی

غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل🍃

واعظ از عشق رخت منع من زار کند گر چه پندش پدرانه است ولی بی‌اثر است #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل ❄️

اگر روزی به دست آرم سر ِ زلف نگارم را... شمارم مو به مو شرح غم شبهای تارم را... #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل ❄️

روزه دارم من و افطارم از آن لعلِ لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل 🌸🍃

#شعر_شب اگــر روزی بـدسـت آرم سـر زلـف نگـارمٖ را شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل 🦋

࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دست بر زلفش زدم شب بود، چشمش مست خواب برقع از رویش گشودم تا درآید آفتاب ... گفتمش : خورشید سر زد، ماه من بیدار شو گفت : تا من برنخیزم، کی برآید آفتاب !؟ #شاطرعباس_صبوحی #حدیث_دل 🥀🌼🌼🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌