ابری که روی صخره قـــــدَم می زند تویی
موجی که سر به سـاحلِ غم می زند تویی
پیش از تولّــــــدم تو قُـــــــرُق کرده ای مرا
در قلبِ من کسی که قـــــدَم می زند تویی
بر برگ های زخمی و تقویـــــــــــــم روزگار
من نیستم کسی که قلـــــــم می زند تویی
در شعــــــــرهای حافظ و سعدیّ و شهریار
آنکس کهخـوش نشسته ودَم میزندتویی
چشمــــی که با شراب نگـــــاهش برای من
شور و نشـــاط و عشق رقم می زند تویی
ای عشق رویِ بامِ غزل هایِ نـــــــــــاب من
دستی که با غرور عَلَــــــــــم می زند تویی
#علیرضا_رضائی
ابری که روی صخره قـــــدَم می زند تویی
موجی که سر به سـاحلِ غم می زند تویی
پیش از تولّــــــدم تو قُـــــــرُق کرده ای مرا
در قلبِ من کسی که قـــــدَم می زند تویی
بر برگ های زخمی و تقویـــــــــــــم روزگار
من نیستم کسی که قلـــــــم می زند تویی
در شعــــــــرهای حافظ و سعدیّ و شهریار
آنکس کهخـوش نشسته ودَم میزندتویی
چشمــــی که با شراب نگـــــاهش برای من
شور و نشـــاط و عشق رقم می زند تویی
ای عشق رویِ بامِ غزل هایِ نـــــــــــاب من
دستی که با غرور عَلَــــــــــم می زند تویی
#علیرضا_رضائی🌼