eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
53 عکس
99 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
از بس خيالت بالش غم را پُر از پَر كرد آخر دلم را كنج ايوانت كبوتر كرد قحطي مضمون بود و من هم تشنه لب بودم شوق حرم چشم قلم را ناگهان تر كرد از روز دحوالارض كعبه محترم بوده است اما قدمهاي تو او را محترم تر كرد آنكه به دست تو سپرده كار عالم را گهواره خواب تو را دست پيمبر كرد باري ،پيمبر نيز سيب سرخ قرآن را وقتي كه جاري بر زبانت بود نوبر كرد رد مي شدي و پشت هم بت ها مي افتادند چشم تو را خالق، خليل الله اكبر كرد هر بار خم شد ذوالفقار ابرويت در جنگ تيغ تو ميدان را پر از پيكر، پر از سر كرد نشكسته جز تيغت ترازوي عبادت را يك ضربه ات اينگونه عالم را مسخر كرد فرقي نمي كرديم ما هم آب و گل بوديم تا مهر تو تابيد و خاك شيعه را زر كرد خوشبوتر از بوي دهان غنچه هم داريم آنكه دهانش را به نام تو معطر كرد باور نمي كردم كه شيشه در دل سنگ است اما دلم با بردن نام تو باور كرد @hadithashk
این حوالی که چشمِ گریان نیست خبری از بهار و باران نیست حال چشمم که از تو پنهان نیست خشک خشک است و جز بیابان نیست هرکسی در هوای معراج است شک ندارم به گریه محتاج است معجزه بر نگاه مان دادند سوز خوبی به آه مان دادند تا در این خانه راه مان دادند پشت گریه پناه مان دادند گریه از بهترین عبادات است گریه اوج همه مقامات است شمع و پروانه را سحر دادند هر دوتا را یکی هنر دادند این یکی را فقط شرر دادند آن یکی را فقط جگر دادند بزن آتش نده امان امشب آتشت را بزن به جان امشب این دعا را تو مستجابش کن ظرف ما را پر از شرابش کن ذره ام را تو آفتابش کن کم ما را فزون حسابش کن بس که دوروبرت گدا داری خبر از حال زار ما داری سینه هامان برای تو چاک اند پدر خاکی و همه خاک اند بچه های شما همه پاک اند بهترینِ زمین و افلاک اند جان به قربان بچه هات آقا نظری کن به این گدات آقا حور و جن و بشر به قربانت جان عالم فدای چشمانت قبل از این که شوم مسلمانت سجده باید کنم به ایوانت من زیاد از شما نمی دانم بنده ای یا خدا،نمی دانم   @hadithashk
نشسته ام به دعا گر علی قبول کند مرا غبار کف شارع الرسول کند تمام روز به او فکر میکنم ای شیخ که هر خیال به جز این مرا ملول کند علی نبوت و عدل و معاد و توحید است اکر بناست کسی صحبت از اصول کند علی ستاره و خورشید و ماه هرگز نیست که دیده است خداوندگار افول کند پناهگاه جهان است شهر شیر خدا و شوقش اهوی تصویر را عجول کند در عمق سینه‌ی من جا گرفته مهر علی طبیعی است کتاب خدا نزول کند دوباره مثل علی در جهان نمی آید خدا به صورت انسان مگر حلول کنید در احتضار توام ای فمن یمت یرنی مباد عادلی از وعده اش عدول کند @hadithashk
💐🌷🌺🌸ولادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بر همه شما مبارک باد 🌸🌺🌷💐 شگفت انگیز ترین فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عن سلیم بن قیس قال: قلت لابی ذر حدثنی رحمک الله باعجب ما سمعته من رسول الله صلی الله علیه واله یقول فی علی بن ابیطالب قال سمعت رسول الله صلی الله علیه واله یقول: ان حول العرش لتسعین الف ملک لیس لهم تسبیح ولا عباده الا الطاعه لعلی ابن ابیطالب و البرائه من اعدائه والاستغفار لشیعته. قلت فغیر هذا رحمک الله قال سمعته یقول: ان الله خص جبرئیل ومیکائیل واسرافیل بطاعه علی والبرائه من اعدائه و الاستغفار لشیعته  سلیم بن قیس میگوید به ابوذر گفتم عجیب ترین کلامی را که از رسول الله درباره فضائل علی ابن ابیطالب شنیده ای برای من نقل کن. ابوذر گفت از رسول الله صلی الله علیه واله شنیدم که فرمود: اطراف عرش الهی نود هزار فرشته وجود دارد که تسبیح و عبادتی ندارند جز اطاعت از علی ابن ابیطالب و برائت از دشمنانش واستغفار برای شیعیانش. پس گفتم خدا تو را رحمت کند، کلام دیگری غیر از این در فضائل مولا بگو. ابوذر گفت از رسول الله شنیدم که فرمود: خداوند جبرئیل ومیکائیل واسرافیل را به اطاعت از علی و برائت از دشمنانش و استغفار برای شیعیانش مخصوص گردانیده است. 📚 کتاب سلیم بن قیس ص۳۸۱ ‌@hadithashk
زیباست به عشقت ضربان را که بگیرند زیباتر از آن نام و نشان را که بگیرند سر بر سرِ زانوی حریمت بگذاریم از دستِ سر این خوابِ گران را که بگیرند بی دوست چه دنیا و چه عقبی چه خیالیست؟ این را که بگیرند، نه آن را که بگیرند فریاد زند نامِ تو را با دل و جانش از میثم تمار زبان را که بگیرند دیگر به چه انگیزه سرِ ماذنه آید؟ بی نامِ علی روحِ اذان را که بگیرند کفار به جنگِ تو اگر آمده باشند از خونِ خود آن دم جریان را که بگیرند از لحظه‌ی افتادنِ سر تا خودِ دوزخ یک ثانیه هم نیست زمان را که بگیرند زیبا شود آنروز فراقِ زن و فرزند در لحظه‌ی دیدار تو جان را که بگیرند تردید ندارم به نجف می رسد آخر ردِ قدمِ پوریلان را که بگیرند* *بیت آخر هدیه استادعزیزم حاج احمدعلوی به شعر هست. پ.ن:ابیات روضه رو پاک کردم انشاءالله زمان مناسب تری ارائه خواهم داد. @hadithashk
از دست علی باده بگیرید همه بی نور ولایتش فقیرید همه بر قول «فَمَن یَمُت» امیدی داریم مهمان ممات است بمیرید همه @hadithashk
آیینه ذات حق پرستی آمد نور ازلی ساغر مستی آمد ای جمع گرفتار بیایید نجف مولای جهان رازق هستی آمد @hadithashk
هر آن کس در جهان سَر بین هر چه سَر بر آورده از آنجا بوده که سَر بر قدوم حیدر آورده شهادت می‌دهد حق از شکاف کعبه هرساله نه یک انسان معمولی، جهان را سَروَر آورده تجلی کرده در هرکس که با او بوده اوصافش چه شب‌ها نان ما را روی دوشش قنبر آورده تجلی کرده در حیدر ولی اوصاف رَب ، زیرا علی "ربُّ السّماوات" است و شمس و اَختر آورده علی "ربُّ السَّماوات" است و "ربُّ الاَرض" یعنی که: علی روی زمین از هرچه بهتر، بهتر آورده علی جنگاوری که برق شمشیرش فقط در جنگ کلاس فتح بود و حاصلی چون اَشتر آورده علی هم یا‌علی گفته‌ست یعنی ذکر اعظم را و بعد از آن در آن قلعه را از جا در آورده نسیم از کوی او کرده گذر روزی که در دستش شمیم " باده " را جای گلاب قمصر آورده "نجف می‌خانه‌ی شیعه‌ست" از این‌سان زائر حیدر به دستی زلف انگور و به دستی ساغر آورده @hadithashk
اول علیست قبلِ ازل، ابتدا علیست پایان علیست آخرِ بی انتها علیست مرکز علیست نقطه ی پرگار را علیست محور علیست گردش این چرخ با علیست شد می شود نشد دمِ مشگل گشا علیست ذکری که کرده وا گره از کار یا علیست آن حاکمی که در طلب تخت و تاج نیست فکرِ رعیت است و به فکرِ خراج نیست جنّت نجف به مُلکِ دگر احتیاج نیست بیمارم و به جز دمِ حیدر علاج نیست مثلش ندیده چشم فلک لافتی علیست تنها امیرِ و مردِ جهان مرتضی علیست قبله علیست کعبه و بتخانه را چه کار رزقم علیست آب و غذا دانه را چه کار ساقی علیست غصه ی پیمانه را چه کار جلدِ نجف شده پرِ من لانه را چه کار شاهی که رزق داده به دستِ گدا علیست شاهی که قنبرش شده اند انبیا علیست پیمانه ام بده صدو ده بار می خورم از جام کوثری قدح یار می خورم دارم چگونه بر در و دیوار می خورم تنها به عشقِ حیدر کرار می خورم سرمستِ مرتضی شده ام دلربا علیست آن زرگری که کرده مِسم را طلا علیست از بینِ باده ها میِ انگور بهتر است مستیِ پر حرارت و پر شور بهتر است از هرچه نور نورُ علی نور بهتر است چشمانِ منکرِ تو شود کور بهتر است تنها مسیرِ رفتنِ سمتِ خدا علیست آنکه به دادمان برسد در جزا علیست سرمست و دل سپرده ی جام علی شدیم ما خاکِ پای هر چه غلامِ علی شدیم هو می کشیم و عاشق نام علی شدیم شکرِ خدا گدای امامِ علی شدیم گَردیم و خاک و ذره فقط ، کیمیا علیست آنکه گرفته دستِ مرا هر کجا علیست هستم همیشه سائلِ این در ، ابوتراب لطفت همیشه از همه بهتر ابوتراب یا مرتضی علی مدد حیدر ابوتراب ما را شبی نجف بِبَر آخر ابوتراب من پاسبانِ این حرمم ، با وفا علیست آنکه نکرده کلبِ خودش را رها علیست دریا فقط تو هستی و ماها کویر علی آقا فقط تو هستی و ماها فقیر علی جان می دهم اگر که بگویی بمیر علی لعنت به منکرانِ امیرِ غدیر علی دعوا سرِ ولی همه ی ماجرا علیست الحق مع علی وصیِ مصطفی علیست گودال ماند و پیکرِ حنجر نداشته هفتاد و دو تن و بدنِ سر نداشته غارت، غروب و خواهرِ معجر نداشته حرف از علیست اصغر و اکبر نداشته شِبهُ النّبی و حیدرِ کرب و بلا علیست تکرار شد مدینه و در کوچه ها علیست.‌‌‌.. @hadithashk
بی بی جانم چگونه دم بزند از تو طبع محدودم؟ چگونه شعر شود واژه های معدودم؟ چگونه از تو بخواند زبان الکن من؟ که این لباس نباشد قواره تن من چگونه از تو بگویم که بی معلمه ای؟ که مانده ام تو علی هستی یا که فاطمه ای فهیمه ای و نجابت کنیز درگاهت فرشتگان فلک مستفیضِ درگاهت کجا به خفت و خواریِ ظلم تن دادی؟ تو اعتبار دوباره به نام زن دادی چه عزتی همه کائنات حیرانت چه هیبتی که اباالفضل شد نگهبانت نوشته اند که جان تو بود و جان حسین جهان من به فدای تو ای جهان حسین ملیکه ای و پرستار می شوی گاهی عفیفه ای و علمدار می شوی گاهی جنان و جاه و جلالش به زیر پرچم توست خوشا به حال تو بانو، حسین همدم توست تو از هرآنچه که گفتم فراتری...زینب به این نتیجه رسیدم که محشری...زینب بگو چه بر سر شام و سپاهش آوردی؟ خودت بیا و بگو نفس حیدری...زینب برای ما سخن `ما رأیت” کافی بود نیاز نیست به اعجاز دیگری...زینب پیام کرببلا را رسانده ای به جهان اگر غلط نکنم پس پیمبری...زینب تو فخر هاشمیونی، عقیله العربی به قول فاطمه علیا مخدری...زینب سید جعفر حیدری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دخت محبوبِ حضرت مولا آسمانی پر از بلا دارم سینه ای غرق ربنا دارم بر دلم آه بی صدا دارم در سرم شور نینوا دارم زینبم من عصاره ی زهرا دخت محبوبِ حضرت مولا کودکی با بلا عجین بودم در صبوری چو بی قرین بودم اسوه‌ی صبر صابرین بودم اینچنین شد که برترین بودم بالِ جبریل پا خورم باشد پرده‌ی عرش چادرم باشد آمدم زینت پدر باشم راویِ ضرب میخ در باشم شاهد پاره‌ی جگر باشم کربلا راهی خطر باشم من شب تیره را سحر هستم بَهرِ مولای خود سپر هستم مادر دو شهید خوش نامم بانوی پاکِ دین اسلامم سر پرست و بزرگِ ایتامم شهد غربت چکیده در کامم کربلا سنجشِ غرورم بود قتلگاهش که اوج شورم بود لحظه‌ی سخت من همان دم شد لحظه ای که فضا پُر از غم شد ..وَ غمی در نهاد عالم شد آسمان ناگهان جهنم شد این ندا آمد و زمین لرزید شمر دون رأس شاه را بُبْرید رأس او را بروی نی بردند چه بگویم کجا و کی بردند تا که بردند، بر او پی بردند سوی بزم حرام و می بردند سر آقا کجا و تشت طلا لب آقا کجا و چوب جفا از سرش بگذریم ، پیکر او در کنارش فتاده مادر او خون رَوَد از رگ و زِ حنجر او زخم شمشیر شد سراسر او نعل اسب و تن مطهر شاه نیزه‌ی غارتی و پیکر شاه بعد او نوبت حرم آمد چه بگویم، چه بر سرم آمد آتشی سوی معجرم آمد تازیانه به پیکرم آمد چون کبوتر اسیرِ در دامم برده اند سوی کوفه و شامم کوفی و بی حیایی و پستی خطبه های من و می و مستی سنگِ از روی بام و یک دستی ..بُرده از من تمامیِ هستی کوفه شادی و هلهله دارد کوفه خولی و حرمله دارد شامی و سیلی و کبودی ها بزم شام و غم حسودی ها آتش و کینه و یهودی ها چشمِ هیزِ کلاهخودی ها وجه مجهول شد سرت را شام عاقبت کُشت دخترت را شام  مجتبی دسترنج ملتمس لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹