بیا آقا جان
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست
تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست
بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست
چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست
شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست
گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست
به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست
بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست
بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست
بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست
که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست
مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد
که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست
ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند
صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
مجتبی صمدی شهاب
#تاسوعا #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #مناجات_امام_زمان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
23.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا آنکس که کارش دست این دنیا نمی افتد
خوشا بالا بلندی را که از بالا نمی افتد
گلویی تازه کن ای آب با ماه بنی هاشم
که دیگر جزر و مد عشق در دریا نمی افتد
نمی دانم که حکمت چیست در کار جوانمردان
گره هاشان بدست قوم با تقوا نمی افتد
تحمل کن تو هم ای مشک اشکش را درآوردی
ببین دندان گرفته آبرویش را نمی افتد
سرش آخر به جای پرچمش با نیزه بالا رفت
علمداری که عاشق شد دگر از پا نمی افتد
کنار نهر افتاده ولیکن خوب می دانم
سر عباس جز بر دامن زهرا نمی افتد
#علی_حسنی
#شعر_شهادت_حضرت_ابالفضل
#تاسوعا
@hadithashk