eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا غریب الغربا می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش، همه را در ببری `هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد” پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری یا غریب الغربا تو شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم امام رضا(ع) مثل معتاد های گیر مواد یا گدایان زار کارتن خواب همه در ها به روم بسته شده بروم تا کجا امام رضا؟! سگ ولگرد هرکجا نشدم من سگ کوچه توام آری.. هیچکس فکر حال و روزم نیست جز شما جز شما امام رضا من بی دست و پای دوزاری شاعر شعرهای تکراری آمدم به دکان عطاری چیست من را دوا امام رضا؟؟ قلّک خالی شکسته منم ناامیدی بعد شوقم من بی محلی نکن گرفتارم راه با من بیا امام رضا تاجر ورشکسته در زندان سرطانی خسته نگران کودک قهر کرده با دگران همه گفتند یا امام رضا یک رفیقم هنوز بیکار است یک رفیقم نرفته سربازی فقرای بدون ویزا را.. میبری کربلا امام رضا؟! رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا اباالحسن دست من و کرامت تو یا اباالحسن درد من و طبابت تو یا اباالحسن گشتم تمام ادعیه ها را نیافتم زیباتر از زیارت تو یا اباالحسن هرچندذره ام من و از مهر بگذرم در سایه حمایت تو یااباالحسن من هرچه یافتم بجهان یافتم بلی در پرتو هدایت تو یا اباالحسن هر روز و شب به شوق حرم موج می زند در سینه ام محبت تو یا اباالحسن امشب شب ولادت موسی کاظم است گویی بود ولادت تو یا اباالحسن یکدم مبادباد خزان آید و رود از باغ جان طراوت تو یا اباالحسن جایی است امن و محکم و تسخیر ناپذیر همچون دژی ولایت تو یا اباالحسن اقرار می کنم که تمام وجودم است از لطف بی نهایت تو یا اباالحسن شاعر؟؟؟ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لاله ی خوشبو رضا(ع) آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود از چاه های نفت سهمِ ما علاالدین از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله دار و ندارم کارت های فوتبالی بود عکسِ حرم را بوسه می زد کودکی هایم عکسی که روی سکه های صد ریالی بود عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح تنها دلیلِ گریه های پشتِ قالی بود دستِ پدر از قلکِ من بود خالی تر آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود گاهی پدر از طُرقبه می گفت اما حیف هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه ام آنجاست صجایی که شوقِ سالهای نونهالی بود همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو ، گاه می رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود آقا نوارِ (( لاله ی خوشبو رضا )) بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده ی نقاشی صحنِ حرم عکسی... انداختیم و من لباسم خال خالی بود یَخمَک به دستم بود و می رفتم حرم سرمَست لبهام غرقِ خنده های پرتقالی بود با اولین پرواز امروز آمدم مشهد جای منِ آن روزها بدجور خالی بود مادر! دوباره گم شدم در کوچه ی سرشور کو آن مسافرخانه ای که این حوالی بود مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...!   محسن کاویانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صحن و سرایت به دور صحن و سرایت طواف باید کرد وَ چند روز در آن اعتکاف باید کرد برای آنکه مقام تو آشکار شود.. کناره پنجره ات اکتشاف باید کرد سفارش است به زائر، که قبلِ اذن دخول دلِ شکسته، چون آئینه صاف باید کرد برو بیای حریمت زِ بس تماشائیست که ذهن خویش زِ دنیا معاف باید کرد اگر که حج فقیران تویی امام رئوف به حق، ضریحِ شما را مطاف باید کرد به شوقِ دیدنِ صحن رفیع تان گاهی زِ رفتن عتبات انصراف باید کرد ضریح و گنبد و گلدسته ات کم است آقا تمام صحن تو زرینه باف باید کرد دلی که از غم هجرِ تو رشته رشته شده به دست لطف تو آقا کلاف باید کرد كتاب عشق تو را باید از نخست نوشت، سپس به دست طبرسی صحاف باید کرد تو علم کلی و پیش تو، عالمِ بالله زبان بی خِردان را غلاف باید کرد به پشتبانیِ از تو امام، در دنیا گهی صبوری و گاهی مصاف باید کرد تو برترین اقیانوسِ بی کرانی که.. ..به برتری شما اعتراف باید کرد یک کربلاست تمام نیاز دنیائیم یک کربلا به نیازم مضاف باید کرد  مجتبی دسترنج ملتمس لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آمدم ای شاه فرشته در حرمت جان نثار می آید نسیم سوی شما بی قرار می آید دلِ شکسته کسی آمده حرم حالا دم ضریح ببین وصله دار می آید نوایِ«آمدم ای شاه..»در حرم جاری ست نوا به گوش همه آشکار می آید علی و حیدر کرار کشور مایی، هزار میثم اگر سمت دار می آید غلام و شاه و غنی و فقیر فرقی نیست بشر به هر سِمت و اعتبار می آید زِ جای جای جهان آمدند پابوست که زائر از همه قشر و تبار می آید گدا به قصد گدایی، مریض قصد شفا یکی نگو که به قصد شکار می آید رسیده آهوی خسته به درگه سلطان رسیده تا که بگوید به کار می آید شب است و ماه شبانه رسیده محضرتان همان که پیش شما شمس وار می آید فدای رأفت شاهی که قول داده خودش زمان سختی زائر سه بار می آید قسم به جان جواد و به پهلوی زهرا، بگو امان تو از شرِ نار می آید به قصد گریه برای حسین آمده ام به چشم های ترم حال زار می آید امان از لحظاتی که زینبش فرمود که لشکر این همه دورت چِکار می آید؟ رسیده حرمله با تیر و شمر با خنجر سَرآخِرش سر تو نیزه دار می آید بیا و پیک سحر بانگ از این حرم سر دِه بگو که جمعه شَهِ تکسوار می آید...  مجتبی دسترنج ملتمس لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
چشمه ی فیض و سعادت السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سینین السلام آیه های روشنِ طاها وُ یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبالِ ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا و مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیرم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ من پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما و شافیِ عقبای ما ای امامِ نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدارِ کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امام رئوف چه موسیقی ساده‌ی مهربونی عجب اتفاقی تو متن حروفه همه حرف من تو دو واژه خلاصه‌س امامم رئوفه امامم رئوفه امام رئوفم چقد مهربونی چقد درد پای ضریحت آوردن چقد مادرایی که سربازشونو با یه نذر، دستت امانت سپردن واسه حاجتش جای دیگه نمیره سلامی برای تو از قم میاره یه جو معرفت زائرت داشته باشه واسه کفترای تو گندم میاره خودت یادمون دادی که وقت حاجت چجوری بخوایم، نوع خواستن مهمه چه خوبه بلد باشه کارش رو زائر تو صحنت بگه: یا جواد الائمه نذار سنگ رو یخ بشم آه دریا نزار آب شم از خجالت ببارم آخه‌ قول دادم به مادربزرگم یه بارم شده اونو مشهد بیارم   میلاد حسنی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهشت مجنون شبگردم خودم را می کِشم سوی حرم پیمانه دست من نده، چون مستم از بوی حرم اینجا بهشت است و خدا با اذن زهرا ریخته کوثر به عشق مرتضی در چشمه و جوی حرم پیراهنِ درویشی ام عیب مرا پوشانده است کشکول من لبریز شد با ذکر هوهوی حرم من آن گلیم پاره ای هستم که با دست خودت گرد و غبارش را کشیدی زیر جاروی حرم گفتم مریضم، خسته ام، بیچاره ام، درمانده ام محتاج تر کردی مرا فوراً به داروی حرم چاقوی ضامن دار تو درد مرا فهمیده است یکبار شمشیری بزن بر پای آهوی حرم از پیش خود طردم نکن، از خانه بیرونم نکن والله وا کردم حساب ویژه ای روی حرم حرف وداعت می شود فوراً پریشان می شوم زلف دلم عمری گره خورده به گیسوی حرم مثل شلوغی نجف تا کربلا در اربعین گم کن دوباره حاجتم را در هیاهوی حرم رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
رخصت گرفت روز و به شب هم کشیده شد پاهای لنگ تا که به پرچم کشیده شد مردی که وام او به ضمانت نیاز داشت کارش دگر به ضامن عالم کشیده شد تصویر زائران حرف دور این ضریح در قاب مثل قطره ی شبنم کشیده شد دارد غذای حضرتی اعجاز می کند پای تمام عالم و آدم کشیده شد آن روضه خوان زیارت مخصوص می رود اما زیارتش به محرّم کشیده شد ... @hadithashk
مولای من تو دعا کن که حرم روزی بشه ما میخوایم بیایم ولی پر نداریم پدر و مادرمون فدات بشن یه امام رضا که بیشتر نداریم رسول عسگری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تصوّر کن تصوّر کن که امشب زائرِ دربارِ آقایی مقیمِ مشهدی و در میانِ صحن تنهایی تصوّر کن خودت را روبروی گنبدِ زردی ... که دارد رج به رج تا عرش آجرهای اعلایی خودت را در کمندِ مرمر و کاشی تصوّر کن پُر از خطّ و ختایی ها و اسلیمیِ زیبایی چه حالی دارد الحق روبروی پنجره فولاد و یک دنیا سخن از لذّتِ یک عُمر شیدایی مُصفّا میشوی بی شک بهنگامِ اذان وقتی ... که میاید به گوش از حنجرِ نقّاره نجوایی سفیرِ عشق میخواند تو را سوی خودش امّا... تو مبهوتی هنوز از جلوه ی این صحنه آرایی چنان گیراست این ساحت که از سرگشتگی لَختی ... نه میخندیی .. نه میگریی .. فقط محوِ تماشایی بماند اینهمه ، حالا زمانی را تصوّر کن ... که میگیری وضو از کوثرِ آن حوضِ رویایی و بعدش را تصوّر کن .. کنارِ کعبه ی هشتم ... نمازِ وتر میخوانی که از نو بال بگشایی تصوّر کن گرفتی توی دستانت ضریحش را و با اخلاص صورت را به گویِ نقره میسایی تو هستی و امام و یک بغل اسرارِ ناگفته خدا روزی دهد بر عاشقان اینگونه شبهایی مهران ساغری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹