غربت بقیع
فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین معزالمؤمنین در عالم اند
قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم
مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند
هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم
اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم
شادی واهی کنید امروز را وهابیون
چون که می سازیم با قتل شما، فردا حرم
در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند
بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله می زد مادری با اشک واویلا حسین
ناله می زد خواهری با اشک واویلا حرم...
علی ذوالقدر
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خلوت افلاکیان
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
گرچه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش به ظاهر یک نیستان ناله است
یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه میتابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر
بینهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال
هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
در پناه مجتبی، در ظلّ زینالعابدین
ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبی و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته از آن ماجرا اما هنوز
داغ هجدهساله زهرای جوان دارد بقیع
آخر اینجا قصهگوی رنج بیپایان توست
غصه و غم، کاروان در کاروان دارد بقیع
حوریان گیسوپریشاناند در این آستان
شاید از انسیۀ حورا، نشان دارد بقیع
تربت زهرای اطهر بینشان است ای دریغ
تا به کی مُهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلوت روحانیاش
ای مدینه! انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روی مردم بستهاند
زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع
محمد جواد غفورزاد
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بسم رب البقیع
بسم رب البقیع ، به نام بقیع
می نویسم من از مقام بقیع
آسمان جلوه ای زِ عرش حق و..
عرش حق وسعت تمام بقیع
جنّت از شوق بوسه بَر خاکش
خم شده ، کرده احترام بقیع
می زند جام غصه و غم را
جبرئيل از غمش به کام بقیع
می دهد خاتم النبیین از
مرقدش صبح و شب سلام بقیع
خوش به حال کبوتر عشقی
که شده عاشقانه رام بقیع
عاشقم عاشقِ سرا پا عشق
عاشقِ عشقِ چار امام بقیع
من غلامم ، غلام آل علی
من غلامم ، همان غلام بقیع
زخمی ام ، زخمی قبور بقیع
زخمی ام ، خواهم التیام بقیع
مست جام سینجلی هستم
مست جام علی الدوام بقیع
دست خالی نمی رَوَد زِ بَرش
هرکسی شد گدای جام بقیع
کی براند مرا زِ درگه خود
اینچنین نیست ، در مرام بقیع
شیعه ی مرتضی علی همه دم
می نهد سر به زیر گام بقیع
باید اصلاً به گور خود ببرد
دشمنش فکر انهدام بقیع
می رسد روزی از همین روزها
یک نفر از پس قیام بقیع
می رسد منتقم که با غضبش
گیرد از دستِ کین ، زمام بقیع
می کِشد ذوالفقار حیدر را
قصد حمله ، چو از نیام بقیع
گیرد او انتقام زهرا را
بعد از آن گیرد انتقام بقیع
هم و غمّش ولایت است و،اوست
در پی حفظ انسجام بقیع
کمر همتش که بسته شود
می شود غرق اهتمام بقیع
می کند او حرم بنا و سپس
گنبدی را به روی بام بقیع
چار حرم می شود بنا آنجا
آن حرم های با دوام بقیع
مسجدی در بقیع شود برپا
نام آن مسجدالحرام بقیع
ای خدا در ظهور منتقمش
قسمتم کن شبی مقام بقیع
قسمتم کن مَهِ صفر یاکه
ده شبی از مَهِ صیام بقیع
مثل مشهد که آرزو دارم
خواهم از نذریِ طعام بقیع
حاجتم خادمی صحنینش
خادم زائران عام بقيع
متخلص به «ملتمس» هستم
شاعری مانده در کلام بقیع
مجتبی دسترنج
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قبر خاکی
هی چشم می چرخانی اما گنبدی نیست
گلدسته ای، صحن و سرایی مرقدی نیست
از نوحه خوان و خادم و زائر ردی نیست
یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست
زائر ندارد قدر انگشتان یک دست
آقای ما اینگونه تنها و غریب است
خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم
صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم
دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم
برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم
ای کاش قبر خاکی اش تعمیر می شد
ای کاش خوابم زودتر تعبیر می شد
ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت
ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت
ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت
یا لااقل قدری برای گریه جا داشت
ای به فدای غربتش جان و تن من
یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن
جانم فدای او که غم بسیار دیده
در کوچهها با مادرش آزار دیده
آثار خون را بر در و دیوار دیده
هی داغ پشت داغ از مسمار دیده
من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد
تا دید مادر پشت در از پای افتاد
جانم به قربانش که غم شد لشکر او
در اوج غربت قاتلش شد همسر او
ای شیعیان شد تیرباران پیکراو
من بعد وای از حال زار خواهر او
در زوزه سگ ها صدای شیر گم شد
آنقدر تیر آمد که روی تیر گم شد
اما خدا را شکر این آقا کفن داشت
یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت
هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت
یا لااقل هنگام مردن پیرهن داشت
وقت کفن دور و برش اقوام بودند
در کربلا اما فقط احشام بودند
غصه نخور آقا که غم می بازد آخر
مظلوم بر ظلم و ستم می تازد آخر
دنیا به آل فاطمه می نازد آخر
شیعه برای تو حرم میسازد آخر
من شک ندارم مقصد این راه نور است
ای همسفر برخیز ایام ظهور است
محمود یوسفی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بوی بهشت
هر چند انتهای فلک خاک این در است
خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است
بال فرشته منت از این خاک می کشد
جنت کجا به گرد و غبارش برابر است
بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست
این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است
برما مجال خادمی او نمی رسد
وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است
تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست
خورشید ماه پرتو فانوس این در است
گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع
کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است
نام بقیع میشنوم بغض میکنم
خاکی که نام بردن از او غربت آور است
تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد
گویا فلک به خون جگر ها شناور است
بی سایبان مزار امامان بی حرم
این روضه از کران به کران آه گستر است
هر یک که خفته اند در این آستان غم
بر سینه هایشان همه داغی مکرر است
آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود
این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است
هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو
درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است
دیده است بین خانه امامی میان دود
وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است
دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود
در بین دود ، شعله به دامان خواهر است
دیده میان آتش و خون سیل لشگری
دنبال گوشواره و خلخال معجر است
در کربلا وجب به وجب روضه ریخته
آری عزای کرببلا داغ اکبر است
اما تمام چشمه این روضه های سخت
درشعله و شکستن آیات کوثر است
خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع
سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است
موسی علیمرادی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بقیع، خاکی عشق است
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع،پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
چه دستها که رسیده است تا بقبع از دور
که قد کشیدن زایر به قامت و قد نیست
نه صحن مانده نه ایوان نه آینه نه رواق
اگرچه خاک ، دلیل نبود مرقد نیست
همیشه حس زیارت حرم نمی خواهد
که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست
برای گریه شدن زیر آفتاب اینجا
میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست
((دعای سوته دلان مستجاب ، خواهد شد))
در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست
بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر
اگر به شوق ضریح آمده ، نیاید، نیست
محسن ناصحی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سهم ما شرمندگي ست
قرني از تخريب رد شد سهم ما شرمندگي ست
سهم ما از اين سكوت و اين بلا شرمندگي ست
دست روي دست بگذاريم تا كي تا كجا
قسمت ما تا به كي يا تا كجا شرمندگي ست
شرطه ها با چكمه آنجا رفت و آمد ميكنند
كار ما از ديدن اين صحنه ها شرمندگي ست
روي پرهاي كبوترها غبار است و غبار
پس نصيب ما در اين حال و هوا شرمندگي ست
واي من آنجا زيارت نامه خواندن مشكل است
اولين خط زيارت نامه با شرمندگي ست
جاي گنبد جاي گلدسته در آنجا خالي است
ذكر ما در محضر خيرالنسا شرمندگي ست
از خجالت آب شد شاعر كنار اين ردیف
در مدينه نام اين صحن و سرا شرمندگي ست
محسن صرامی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب المجتبی(ع)
خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم
دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم
از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر
خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم
گریه کردم گوشه دلگیرِ باب المجتبی(ع)
سوختم...یک خیمۂ ماتم برایش ساختم
در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین(ع)
مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم
دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر(ع) فقط-
عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم
اشک را در روضه های حضرت صادق(ع) شبی
در نگاه زائران نم نم برایش ساختم
آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال
شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم
تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع
گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم!
مرضیه عاطفی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ارث برد از پدر خاک
ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن
چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن
زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست
سایه انداختن بال کبوتر روضه ست
یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز
بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز
جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه
دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه...
گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش
تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش
روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است
ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش
روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم
اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش
دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر
پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش
سوم ماه محرم به تو قولی دادیم
ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش
مسعود یوسف پور
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غرق غربت است اینجا
میشود حال شیعیان بد حال
از ستم های هشتم شوّال
زخم این داغ کاری و سخت است
وَ دهان باز میکند هر سال
روضه باید از این مصیبت خواند
از همان بُقعه ای که شد تخریب
از جسارات و هَتکِ حرمت ها
از قبوری که خاکی است و غریب
چقدر غرق غربت است اینجا
نه رِواقی نه صحن و ایوانی
نیست گلدسته و نه گنبد هست
لعنت حق به قوم سُفیانی
زائری نیست در حریم بقیع
سوت و کور است نیمه شب هایش
نه چراغی نه شمع و نه زائر
وای از این داغ و سوگ عظمایش
آرزویم همین بود تنها...
بنشینم میان قبرستان
روضه از مادری بخوانم که...
پهلویش را شکسته اند ! ... امان
چشم سر را ببند و یک لحظه...
برو با پای دل میان بقیع
روی قبر حسن(ع) ضریح ببین
و بهاری کن این خزانِ بقیع
در کنار مزار اُم بَنین(س)
بابُ العباس را تصوّر کن
با توسل به ساقی عطشان
کاسه آب خویش را پر کن
نوش جان کن تو آب را یادِ...
تشنه ای که سرش شده است جدا
یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ
صحن زیبای حضرت زهرا (س)
قدم آهسته از زمین بردار
این مکان هست قَوس اَو اَدنی
زیر لب با نوای خویش بخوان
(گر نگاهی به ما کند زهرا)...
بعد عرض ارادتت به بتول(س)
رو بیاور به باب الاحسانش
آری اینجا کرم فراوان است
میشود عرش و فرش مهمانش
چار گنبد چهار گلدسته
یک طرف صحن حضرت قاسم(ع)
آن طرف باب العلم و باب کرم
دور تا دور صحن ها خادم
کاش میشد که چشم وا نشود
و نبینم غم و غریبی را
چه کنم چاره ای به غیرش نیست
کاش آید همان ولی خدا (عج)
شیعه آخر بنا کند روزی
با شکوه و مجلل و زیبا
در کنار همان امامی که
هست از نسل حیدر و زهرا (ع)
میفرستم ز راه دور سلام
خدمت ساحت چهار امام
و علیک السلام میخواهم
نکنم بیش از این اطاله کلام
یونس وصالی (یونس)
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بقیع
حتّی بدون صحن و گنبد هم صفا دارد
این خاک غیر از بوی غم بوی خُـدا دارد
مُشتی از آن را چند سال قبل بـو کردم
دیدم که عـطری مـثـل خاک کـربلا دارد
گرچه تبرِک جُستن از این خاک ممنوع است
حتّی غُبـارش هم درونِ خـود شفا دارد
با اینکه از چشم تمام خلق ناپیداست
از جنس نور این آستان صحن و سرا دارد
آری اگر خورشید بر دارد کُلاه از سر
از فرط نورانیّت این صحـن ، جا دارد
جایی که در آن چار تا معصوم مدفونند
حـدّ اقل در حـدّ عـرشِ حـق ، بها دارد
دارد هرآنچه این زمین از خیر و از برکت
بی شُبهه از دستِ امام مُجتبی دارد
اینجا چقدر آدم به یـادِ حضرت سجّاد
حال مُناجات و تـضـرّع در دعا دارد
باافتخار این خاک در هر لحظه می گوید:
مثل امام باقر من را کُجـا دارد ؟
باید که اینجا فِقهِ ناب جعفری آموخت
اینجا تَشـیُّع قیمتی بیش از طلا دارد
اصلاً بقیع این حالت زار و پریشان را
از شرم قـبرِ حضرتِ خیرُ النّسا دارد
با بودن أمّ البنین اینجا ، دَمِ مغرب
بی روضه ی عبّاس هم چشمم بُکا دارد
از روضه ی بازوی زهرا رد شدم امّـا
اشـک همه بـوی دو تا دستِ جُدا دارد
عبّاس،عبّاس است چه با دست چه بی دست
هر طور باشد او ادب دارد ، وفا دارد
محمد قاسمی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بوی بهشت
هر چند انتهای فلک خاک این در است
خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است
بال فرشته منت از این خاک می کشد
جنت کجا به گرد و غبارش برابر است
بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست
این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است
برما مجال خادمی او نمی رسد
وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است
تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست
خورشید ماه پرتو فانوس این در است
گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع
کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است
نام بقیع میشنوم بغض میکنم
خاکی که نام بردن از او غربت آور است
تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد
گویا فلک به خون جگر ها شناور است
بی سایبان مزار امامان بی حرم
این روضه از کران به کران آه گستر است
هر یک که خفته اند در این آستان غم
بر سینه هایشان همه داغی مکرر است
آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود
این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است
هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو
درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است
دیده است بین خانه امامی میان دود
وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است
دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود
در بین دود ، شعله به دامان خواهر است
دیده میان آتش و خون سیل لشگری
دنبال گوشواره و خلخال معجر است
در کربلا وجب به وجب روضه ریخته
آری عزای کرببلا داغ اکبر است
اما تمام چشمه این روضه های سخت
درشعله و شکستن آیات کوثر است
خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع
سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است
موسی علیمرادی
#بر_وهابیت_ملعون_لعنت #شعر_تخریب_بقیع #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_هشتم_شوال
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹