عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد
خبر آمدنش بین گداها پیچید
همه گفتند فراوانی نان خواهد شد
با قدم رنجهی این شاه پسر بیش از پیش
قیمت سائل این خانه گران خواهد شد
عشق عرش است همین شیر که در گهوارست
سید و شاه جوانان جنان خواهد شد
متجلا شده از هر نفس او الله
از ید او کرم الله عیان خواهد شد
اعتقاد دلم این است که فردای ظهور
«اشهد اَنَّ حسن...» جزء اذان خواهد شد
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
#عماد_بهرامی (سکوت)
@hadithashk
گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن
من احترام شدم محض احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم
به بارگاه امام کریم بنده شوم
مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز
و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز
من و جدایی از دامن حسن هرگز
خدا مرا به هوای دگر رها نکند
من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند
شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد
به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد
گره ز کار جهان و جهانیان وا شد
ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد
به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش
به هوش بودم از اول... ربود تمثالش
هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است
شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است
حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است
امام زاده و سر سلسله ، به سادات است
کریم چارم دنیای پنج تن آمد
خبر دهید که آقایمان حسن آمد
سر ارادتم از افتخار خم گردد
گدا به حرمت ارباب محترم گردد
خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد
امام زاده ی ما صاحب حرم گردد
مدینه الحسنی در بقیع میسازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم
رواست محتشمی وصف مجتبا بکند
و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند
زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند
که گنبد حرمش را چو کربلا بکند
در ورودی باب الکریم در زدنی ست
ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست
چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم
دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم
و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم
برای قاسم او حجله گاه میسازیم
رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود
رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود
قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد
شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد
و مثل کرببلا هم برو بیا باشد
شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا
دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا
#علیرضا_وفایی_خیال
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
قربان آقایی که با سگ می کند قسمت
آن تکه نانی که تناول کرده در خلوت
یک لقمه خود میخورد یک لقمه به سگ میداد
حتی نکرده پرت آن را ، داده با عزت
گفتند : حیوان است بر او پرت کن نان را
از چه خودت را میکنی ای پادشاه اذیت ؟!
فرمود : من میفهمم ، او گر چه نمیفهمد
باید نمایم محض این هم حفظ شخصیت
این یک برادر احترام سگ نگه میداشت
وان یک برادر هم به سگ می داد اهمیت
نقل است : پشت کاروان شاه عاشورا
رفته سگ از شهر مدینه با همین شوکت
هر جا غذا میخورد ارباب او غذا میخورد
هر چه خودش میخورد را میداد بی منت
ای خوش به حال این دو سگ که جیره خور بودند
از سیدان خوش دل جمعیت جنت
ای دو برادر ما سگ عباستان هستیم
ما لقمه میخواهیم از دست ابالغیرت
با ما سر یک سفره بنشین یا ابالقربه
از مشک خود آبی بده ای صاحب نعمت
یا من وفا بـ بیعتة ! یاد لب خشکت
پایین نرفته از گلویم آب خوش راحت
مشک تو امید رباب و خیمه ها بوده
مشک تو وقتی پاره شد ، شد آرزو حسرت
یاد سفارش کردن ام البنین بودی
میریخت آب مشک میدیدید با حیرت
تا دست خالی برنگردی ، دست دادی تو
میخواستی که برنگردی خیمه با خجلت
سر به عمود آهن دشمن زدی عباس
ورنه به تو ضربه زدن در کیست این جرات
چون روی خیمه رفتنت از بین رفت آنجا
بر تیرها خود را سپردی با همین علت
در صبح محشر دست زهرا ، دست های توست
باقی نمی ماند گنهکاری از این امت
#علیرضا_وفایی_خیال
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
در باغ ولا باز گلی در چمن آمد
ای ماه بزن خنده، مه انجمن آمد
از عرش ندا آمده که جان به تن آمد
ای ماه رخان! ماه فروزان، حسن آمد
نوری ز خداوند جلی آمده امشب
دردانهی زهرا و علی آمده امشب
این عشق رسول است وگل لالهی طاهاست
ای جان به فدایش که همه هستی مولاست
یوسف شده مبهوت رخش بس که دل آراست
جان هدیه بیارید این یوسف زهراست
با آمدنش گشت زمین خلد مخلد
عیدی بستانید ز دستان محمد
این طفل بوَد آینهی حضرت داور
بوسیده لبش را دو لب پاک پیمبر
لبخند مسرّت به لب حضرت مادر
تبریک بگویید که بابا شده حیدر
این طفل که مرآت خداوند کریم است
والله کریم است کریم است کریم است
عیسی به دم اوست که بر مرده دهد جان
خضر است که لب تشنهی رویش شده هر آن
مشتاق فقط نیم نگاهش شده رضوان
دل برده ز زهرا چه قدَر ذکر حسن جان
ازبس که به گهواره رخش غرق تجلاست
جبریل هم امشب به سویش محو تماشاست
این سید و آقای جوانان بهشت است
این طفل ولی لالهی بستان بهشت است
این طفل چه طفلیست که ریحان بهشت است
جان علی و فاطمه، جانان بهشت است
بفرست اگر طالب و خواهان براتی
نذر فرج مهدی زهرا صلواتی
در نیمهی مه ماه تمام آمده امشب
حِجر و حَجر و رکن ومقام آمده امشب
بی شک به یقین روح قیام آمده امشب
اول حسن و دوم امام آمده امشب
در ماه خدا جان دعا آمده امشب
بر حضرت صدیقه عصا آمده امشب
#محمود_اسدی_شائق
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
گــــر در پیِ ملجــا و پناهی ، صلوات
خواهی اگر از دوست نگاهی ، صلوات
میلاد عزیز جــــان زهـــرا و علـی ست
بفرست اگر مدینــه خـواهی ، صلوات
امشب که شب درخشش خورشید ست
خورشید ز شرم،روی خود پوشیده ست
تا صــــورت او شــــد آشــکارا ، گفتـــند :
انـــوار علی ز مجتبـــی تابیـــده ست
ای وسـعت دیده هات باران مولا
مــــشتـاق تو قلب بی قراران مولا
شوق سفــــــر مدینه در دل داریم
امشب کَرَمی به روزه داران…مولا
بر لب نفــــسِ درد و غــــم و آه آمد
روشــنگــر راه ، بهـــر گمــــراه آمد
از پرده ی غیب،عیان مهی کامل شد
در نیمـــه ی ماه ،مه ترین ماه آمد
گر عشق صفای سینه خواهد ، صلوات
یا قلب تهی ز کینه خواهد ،صلوات
امشب که برات می دهند آل علی
هرکس سفر مدینه خواهد ، صلوات
ای خسته دلان حسن خدای کرم است
هرچند غریب و بی کس و بی حرم است
از خــانـه ی او گـدا نـگـردد نـومـیـد
امشب ز حسن هرچه بخواهید کم است
#امیر_رضا_فرجوند
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
مژده که باد صبا با گل لبخند آمد
در بهار رمضان عطر خوشایند آمد
مظهر جود و کرم وجه خداوند آمد
نفَس ماه زدیدار رخش بند آمد
کیست این ماه درخشنده که دارد جلوات
پسر حضرت زهرا! به قدومش صلوات
عرش از مقدم او آینه بندان شده است
فرش ازآمدن ماه چراغان شده است
وقت رقص و طرب مرغ خوش الحان شده است
هر کویر دل مسکین گلستان شده است
به سخاوت همه جا شهره اش آوازه گرفت
شهر با آمدن او نفسی تازه گرفت
قلم از وصف کرامات تو درمانده شده
ماه از دیدن رخسار تو شرمنده شده
حاتم از مکتب اکرام تو بخشنده شده
لب هر شیعه برای تو پر از خنده شده
به همه خلق جهان بذل و محبت داری
توکریم ابن کریمی و کرامت داری
آمدی تا که صفا بخش دو عالم باشی
به علی نائب و بر فاطمه همدم باشی
یا که سرچشمه خیرات دمادم باشی
به دل شب زدگان نور مسلّم باشی
هرکجا نام تو بردم دلم آرام گرفت
هرکسی پای تو افتاد، سرانجام گرفت
آنکه یک عمر نمک گیر شد از نان حسن
آبرو دار شد از سفره ی احسان حسن
شده ام تا به ابد دست به دامان حسن
همه هستی من بادبه قربان حسن
سرّ عشق تو دل و دین مرا یکجا برد
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
دستگیر دل سرگشته گمراه تویی
ما همه نابلدیم و بلد راه تویی
بهترین ذکر و مناجات سحرگاه، تویی
به خدا ساده ترین راه به الله تویی
ای تجلی کرم، لطف و عطا یعنی تو
راه نزدیک به دیدار خدا یعنی تو
کاش روزی برسد شیعه دلش شاد شود
قبر خاکی تو هم با حرم آباد شود
صحن زیبای تو چون صحن گوهرشاد شود
بهترین واقعه قرن، قلمداد شود
عاقبت گرد خوشی برسر غم میریزد
از دل صحن حسن نوحه ودم می ریزد
#علی_بهرامی_نیا
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
جانم حسن(ع)
از حرم قرب خدای حسن
امر شده سجده به پای حسن
زر شدم از خاک عبای حسن
خلقت من بوده برای حسن
گرچه شب توبه و یا ربنّاست
کار گدا دست خود مجتباست
سبط نبی و نوه ی اوّلی است
سائلی از غیر درش معطلی است
سفره ی مهمانی حق منجلی است
ظرف ولایت حسن بن علی است
منتظر ماهم و بدرم از اوست
از کرمش، برکت قدرم از اوست
فاطمه نوشانده ز کوثر به ما
باده رسیده دم این در به ما
می زند آقای کرم سر به ما
داده ولیمه خود حیدر به ما
تا به سحر، جام مضاعف بزن
مست حسن باش چنان پنج تن
ذکر حسن، شرط قبول دعاست
جود حسن، از کرم مصطفاست
حب حسن، حب خود مرتضاست
خون حسن، در رگ خون خداست
لطف حسن بوده که در عالمین...
نسل امامت برسد بر حسین
خالق عزّ و جلش را ببین
نجمه و خیرالعملش را ببین
قاسم و شهد عسلش را ببین
صف شکنی در جملش را ببین
فتنه بپا گشته و در آن وسط
پشت حسن مانده خدیجه فقط
حرف بد از مردم شامی شنید
منّت بیمار جزامی کشید
گرچه به او درد و بلاها رسید
از غم مادر شده مویش سفید
غصه ی آن کوچه، غم دیگری است
فاطمه هم دیده حسن، مادری است
در وسط کوچه غمی پا گرفت
بین مدینه دل زهرا گرفت
تا جلوی چشم حسن را گرفت
سیلی محکم به رخش جا گرفت
روضه ی زهرا غم لولاک بود
زیور مادر به روی خاک بود
زهر اثر کرده پرش سوخته...
حنجره ی شعله ورش سوخته...
گرچه تمام جگرش سوخته...
از غم ارباب، سرش سوخته
خاک شد و وادی دوری نرفت
موی سرش بین تنوری نرفت
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ایها الکریم
گفتم علی و نقش لبم شد اباحسن
آئینه ای برابرِ شیرِ خدا حسن
زیباترین ستاره ی شب های فاطمه است
زیباترین ترانه ی زهراست یا حسن
عرشِ خداست زیرِ قدم های مجتبی
جنّت کجاست ؟ دم زده شد هر کجا حسن
در هر نداری ام زده ام رو به مجتبی
خیلی گرفته دستِ مرا ، بارها حسن
یا ایها الکریم مدد ایها الرئوف
یا ایها العزیزِ خدا ، مجتبی ، حسن
کلبِ سرای مردِ کریمِ مدینه ام
خوشبختِ عالمم منِ همسفره با حسن
شهره شده است در همه جا مهربانی اش
بحرِ کرم ، سخاوتِ بی انتها حسن
کلِّ مدینه محو تماشای اوست تا
در کوچه می رود قمرِ مرتضی حسن
از قبر و مرگ و روزِ جزا واهمه چرا
محشر به حقِّ فاطمه اشفع لنا حسن
گفتم حسن حسن دلِ من شد حسینیه
گفتم بقیع ، بُرده مرا کربلا حسن
قبله است بعدِ کعبه و بعدِ نجف ، بقیع
بعدِ خدا و بعدِ علی ربّنا حسن
هم شد غریبِ خانه و هم شد غریبِ شهر
هم از غریبه خورد و هم از آشنا حسن
دارم سوال علتِ این چیست که تنش
کرده زره برای چه زیرِ عبا حسن؟
همراهِ فاطمه زده آن روزِ لعنتی
در خاکِ کوچه ها چه قَدَر دست و پا حسن
خیره به گوشواره و کِز کرده ای گوشه ای
هرشب زده است ناله ولی بی صدا حسن
مهدی شریف زاده
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت #مهدی_شریف_زاده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسن(ع)
مژده که باد صبا با گل لبخند آمد
در بهار رمضان عطر خوشایند آمد
مظهر جود و کرم وجه خداوند آمد
نفَس ماه زدیدار رخش بند آمد
کیست این ماه درخشنده که دارد جلوات
پسر حضرت زهرا! به قدومش صلوات
عرش از مقدم او آینه بندان شده است
فرش از آمدن ماه چراغان شده است
وقت رقص و طرب مرغ خوش الحان شده است
هر کویر دل مسکین گلستان شده است
به سخاوت همه جا شهره اش آوازه گرفت
شهر با آمدن او نفسی تازه گرفت
قلم از وصف کرامات تو درمانده شده
ماه از دیدن رخسار تو شرمنده شده
حاتم از مکتب اکرام تو بخشنده شده
لب هر شیعه برای تو پر از خنده شده
به همه خلق جهان بذل و محبت داری
توکریم ابن کریمی و کرامت داری
آمدی تا که صفا بخش دو عالم باشی
به علی نائب و بر فاطمه همدم باشی
یا که سرچشمه خیرات دمادم باشی
به دل شب زدگان نور مسلّم باشی
هرکجا نام تو بردم دلم آرام گرفت
هرکسی پای تو افتاد، سرانجام گرفت
آنکه یک عمر نمک گیر شد از نان حسن
آبرو دار شد از سفره ی احسان حسن
شده ام تا به ابد دست به دامان حسن
همه هستی من بادبه قربان حسن
سرّ عشق تو دل و دین مرا یکجا برد
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
دستگیر دل سرگشته گمراه تویی
ما همه نابلدیم و بلد راه تویی
بهترین ذکر و مناجات سحرگاه، تویی
به خدا ساده ترین راه به الله تویی
ای تجلی کرم، لطف و عطا یعنی تو
راه نزدیک به دیدار خدا یعنی تو
کاش روزی برسد شیعه دلش شاد شود
قبر خاکی تو هم با حرم آباد شود
صحن زیبای تو چون صحن گوهرشاد شود
بهترین واقعه قرن، قلمداد شود
عاقبت گرد خوشی برسر غم میریزد
از دل صحن حسن نوحه ودم می ریزد
علی بهرامی نیا
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت #علی_بهرامی_نیا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسن جانم
گرچه در دنیا فراوان میشود پیدا کریم
نیست مانند
حسن” اما دراین دنیا کریم آنقدر پیش خدا رفتهست بالا رتبهاش تا به عشق او لقب دادهست قرآن راکریم” ما اگر از عرضحاجتها خجالت میکشیم غافلیم از این که میآید به سمت ما کریم روزی همسایهها چندین برابر میشود تا که بین کوچهی ما میگذارد پا کریم اینچنین امروز اگر روزی ما را میدهد بیگمان از ما شفاعت میکند فردا کریم یکنفر میگفت؛
انسانها حریص ذاتیاند” گفتم؛ آری ای رفیق! الّاکریم، الّاکریم... از کرامات حسن ضربالمثلها ساختند سخت آسان است مشکلهای دنیا با کریم قبلالّا فاطمه”،
الّا علی”،الّا حسن” میشود
لاذوالفقار” ولافتی” و
لاکریم” ذکر ما هم مثل قمریهای صحن خاکیاش؛یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم...” میرسد از راه روزی مردی از جنس حسن پس دوباره میشود پیدا در این دنیا کریم مجتبی خرسندی #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت #مجتبی_خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسن جانم
ابر رحمت مینشیند بر سر دوش نسیم
فصل باران است «بسم الله الرحمن الرحیم»
ای حدیث حا و سین و نون تو آغاز حُسن
السلام ای پیش تو تسلیم، دلهای سلیم
چشم هایم زادگاه ابرهای بی قرار
دستهایت آسمان رحمت از عهد قدیم
در هوای آستانت باز هم پر می زنم
بال در بال کبوتر های بامت یا کریم
معنی لا تقْنطوا مِن رحمهُ اللهی،حسن
راه تو سیر الی الله و صراط المستقیم
در جمل، هوهوی تیغت می شود فتح الفتوح
در نیام صبر، صلحت میشود فوز العظیم
پای صبرت درس پس داده است ایوب نبی
قطره ای از حکمتت را برده لقمان حکیم
از دمت شد صاحبِ اعجاز، عیسای مسیح
بردن نام تو «شرحِ صدر» موسای کلیم
باغ ها با عطر نام تو تنفس میکنند
گل به شوقت سر درآورده ز جنات النعیم
از غبار آستانت شعبه میسازد بهشت
عالمی هستند زیر سایه ی مهرت مقیم
واژه ها خیل گدایانند در توصیف تو
هر چه از حسن تو می گوییم کم میآوریم
منصوره محمدی مزینان
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت #منصوره_محمدی_مزینان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسن جانم
همینکه رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد
سلام خیل ملائک از عالم بالا
به اولین نوهء خانهء پیمبر شد
تبرکی خدیجه در آسمان چرخید
همینکه فاطمه زمزم چشید و مادر شد
به دست روح الامین تا که جمع شد صدقات
صدای گریه آقا بلند شد....صلوات
خدا که هوش مرا برده با دعای حسن
کشانده پای لبم را به خاک پای حسن
به تخت یوسف مصری نوشته اند به زر
غلام و دربدر زلف دلربای حسن
همیشه پُرشده دست گداش، حرفی نیست
عطا اگر نکند هم منم گدای حسن
بنای کار کرامات حق به هم می ریخت
اگر که بود کس دیگری به جای حسن
هزار کوه طلا سبز می شود ز زمین
اگر کشیده شود بر زمین عبای حسن
منم جزامی شهری که شهریارش اوست
پیاده آمدم اینجا که سفره دارش اوست
هرآنکه جذبهء چشم تو در بغل دارد
هزار چشمهء احلی من العسل دارد
نشسته ام که مرا بازهم دعا بکنی
نمازهای شبت تا سحر محل دارد
میان قبر، تنش از عذاب می لرزد
هر آنکسی که ز تو عقدهء جمل دارد
بگو که صلح تو اعلان جنگ کرببلاست
اگر کسی سرِ سوزن، سرِ جدل دارد
از آبروی خودت کرده ای فقط انفاق
ولی امر حسینی بدون هیچ اغراق
خدا قنوت ترا با نماز پُر کرده
لبت میان مصلاّ نماز پُر کرده
امام دوم تنها! حریم قرب ترا
نوشته اند که صرفاً نماز پُر کرده
اذان بگو که بگویند عارفان زمین
حسن در عالم معنا نماز پُر کرده
مرنج اگر که کشیدند جانمازت را
که زیر پای ترا جانماز پُر کرده
به عزت تو گرفتیم پرچم دین را
خدا زیاد کند آتش مُذلیّن را
ندیده بودم اسارت میان خانهء خویش
کسی مگر که میفتد به جان خانهء خویش
دلت گرفت ولی بی بهانه خندیدی
ز خندهء زنِ نامهربان خانهء خویش
میان تشت، جگرهای پاره می ارزید
به سربلندی ات از امتحان خانهء خویش
بغیر مادر و تو، بین کوچه ای بن بست
نکرده هیچ کسی گم، نشان خانهء خویش
به سینهء تو زد از روی کینه، مردی مُشت
در انتقام دو تا گوشواره کردی مُشت
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_حسن #شعر_ولادت_کریم_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹