eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
49 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
از خدا خواسته ام ایمن و راحت باشی فارغ از درد و بلایا و مصیبت باشی در شبی که همه با چشم امید آمده اند آرزو می کنم ای یار، سلامت باشی بی پناهی نشود ثانیه ای سهم دلم تا که بر روی سرم سایه ی رحمت باشی آرزو می کنم از بندگی ات دل نکنم تا نفس هست مرا پیر طریقت باشی از خدا خواسته ام کاش که از مرحمتت ضامن سینه زنان روز قیامت باشی تا به کی روی همه دیدن و رخسار تو نه؟! تا به کی این همه مخفی ز جماعت باشی از سر شب به امیدی به خودم می گویم می روم هیئت و ای کاش که هیئت باشی دو سه ساعت ته گودال حسین آه کشید سالها گریه کن آن دو سه ساعت باشی پلک زخمی و دو چشمان پر اشکت گویاست روز و شب سوخته از غارت جدت باشی @hadithashk
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده قبل مردن پاک کن من را و بعدا خاک کن حسن پایانم تو باش و حسن پایانم بده آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟ روزی ام را تا درِ این خانه مهمانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت.. نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است.. عشقم به حسین! بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان درهیاتم.. دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چندوقتی میشود دور از تو ماندم،وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه.. قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت @hadithashk
یا حسین تا
یا حسین” ذکر شریف شفاعت است 

نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است 

هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین 

آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است!؟ 

با گریه در حسینیه تا عرش می پرم 

اشکی که خرج بزم تو شد..،بال وصلت است 

آن‌کس که عابس تو شود..،عابد است و بس 

در سِلک ما جنون حسینی عبادت است 

معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست 

شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است 

از دست تو رها نشود تا به روز حشر 

دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است 

ما دست از گدایِ‌توبودن نمی کِشیم 

وقتی که موجبات مرض،ترکِ عادت است 

کُهنه‌غلامِ روضه ی تو خضرِ راه ماست 

پیری که پیر ما بشود..،”پیرِ هیئت” است 

جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت... 

این”نوکرِتوبودنِ” من..،با اصالت است 

من از همان طفولیتم نوکرت شدم 

این عاشقت ز کودکی اش جُون‌خِصلت است 

زهرا” کشیدنِ علم‌ات را به ما سِپُرد در اصل این لوایِ تو..،بار امانت است کافی است بِین روضه بگویند:ای رُباب... از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است! تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی... این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است شش‌ماهه گردنش اگر اینگونه کج شده... از شرمساری‌ پدرش در خجالت است بردیا محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر أین بقیة الله، أین بقیة الله آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده از سینه می کشم آه، أین بقیة الله هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله @hadithashk
خاک پای یار بودن سهم خاکستر نبود سوختن در عاشقی در طالع این پر نبود کاسبِ گریه تمام سال سودش خالص است بد ضرر کردم،هر از گاهی که چشمم تر نبود من به هرکس رو زدم..،زد ظرف فقرم را شکست سرپناه این گدا جز سایه ی این در نبود سخت دلگیرم خدایا..،تو در آغوشم بگیر هیچ نفعی در جدایی از دَرَت آخر نبود بازی دنیا خرابم کرد..،خوبم می کنی؟! کاش نقشِ روسیاه این‌قَدر دردآور نبود هرچه بد کردیم..،زهرا دست ما را ول نکرد ما همه بی آبرو بودیم اگر مادر نبود یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف هرکجا جز خانه ی حیدر به غیر شر نبود باطن هر یاالهی گفتن ما یا‌علی است آینه‌دار خدا وقتی به جز حیدر نبود این دل وامانده ی من آرزویش کربلاست کنج صحن شاه..،امشب..،جای این نوکر نبود؟! هرکسی پرسید آقا کیست؟!من گفتم:حسین... هیچ‌اربابی از ارباب خودم بهتر نبود ▪️ ▪️ شمر! این لب‌تشنه جز یک جرعه‌آب از تو چه خواست؟! آب هم گیرم ندادی..،پاسخش خنجر نبود هیچ داغی سخت‌تر از این مصیبت می شود؟!: قَدر زن های حرم در خیمه ها معجر نبود... @hadithashk
یا ولی الله دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلا برای آمدنش بی قرار نیست گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟ وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هزار بار دلش را شکسته ام این گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست همسایه ای گرسنه و اهل محله خواب یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟ آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم؟ باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه می کنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟ باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلداده عار نیست ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای محبوب بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن... وحید محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله دستی که کوته است به خرما نمی رسد قطره هزار سال به دریا نمی رسد وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عقل بشر به حل معما نمی رسد گاهی برای وصف بزرگی میان ذهن بر شعر و واژه و کلمه جا نمی رسد وقتی خدا به خلقت خود گوید آفرین بنده به درک رتبه مولا نمی رسد مولا همان کسیت که بر بندگان ولیست مولا برای شیعه فقط مرتضی علیست ای کعبه از بزرگی روحت ترک زده ای بی قراری همه دلهای لک زده شیرینی لب تو حلال لب نبی نامت به سفره بشریت نمک زده در کعبه گرد روی تو در حال اعتکاف صدها فرشته اردوی خود مشترک زده ای آسمان آمده در خطه زمین شد آسمان ز دوری رویت فلک زده تو آمدی و پشت سرت شیعیان تو آنانکه عشق تو دلشان را محک زده ای جلوه تمام خدا آمدی علی با تیر عشق سینه ما را زدی علی   ای میهمان ویژه ی کعبه یگانه ای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانه ای خورشید شرق هستی و غربی ترین حضور بی انتها ترین توئی و بی کرانه ای روزی آسمان و زمین بین مشت توست خرما به دوش شام یتیمان شبانه ای استاد جبرئیلی و کفش تو وصله دار شاهی و میان همه عامیانه ای تو از قدیم تا به کنون بند غربتی ای خالی از فضائل تو هر رسانه ای دل بی محبت تو سیاه است مثل شب با تو خدا نشسته به هر سینه لب به لب ای دین حق به پا شده از جان نثاریت دشمن فراری از یورش ذوالفقاریت ای روزه روزه دار وجود گرسنه ات ای چاه کوفه تشنه شب زنده داریت ای رعد و برق خشم تو طوفان ریشه کن وی گل اسیر ناز نگاه بهاریت ای ناله ی خلیل خدا بین شعله ها دست خلیل نوح به کشتی سواریت تو یک شبه چگونه چهل خانه رفته ای ای عقل مات صورت پروردگاریت ممسوس ذات پاک خداوند قادری تو مظهر العجائب عالم تو حیدری   باید دلی دهیم که به تو اقتدا کنیم دل را کمی به درگه تو آشنا کنیم مدهوش آیه های کمیل توایم علی کی می شود شبیه تو ربنا کنیم دادی اجازه تا که تورا ای شکوه عشق عاشق صفت جنون زده بابا صدا کنیم آیا اجازه میدهی ای مرد کوچه گرد دل را روانه ی گذر کوچه ها کنیم اصلا نه گوشواره و سیلی نه میخ در بگذار لحظه ای سفر کربلا کنیم آقا اجازه ای بده تا ناله سر کنیم یاد حسین و فاطمه ی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال "فَمَن یَمُت یَرَنی" تا شنیدم از مادر به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما درون قبر بریزند تربت حیدر دل شکسته ی مارا چه میشود بخرند برای او بفرستند، هِدیه روز پدر چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد تراب با نظر بوتراب گردد زر علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟! اگر ملاک جگر هست؛ "ماجرای ِ مَبیت " اگر که قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در شعر از گروه "یا مظلوم" @hadithashk
دل یکی، دلبر یکی جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابا آمده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا” کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گل شاه طوس تو مهمان نمودی مرا یک غزل نشاندی به دل عشق خود از ازل تو بی مثل و همتایی و بی بدل تو نوری تو نوری تو خیرالعمل که شیرین بود از تو کام عسل مرید توام من مراد منی به یاد توام من به یاد منی دلم تنگ صحن و سرای رضا همه جان عالم فدای رضا پس از سالیانی خدای رضا تو را آفریده برای رضا تو هستی به پیری عصای رضا شما آمدی و رضا جان گرفت رضا نه که دین خدا جان گرفت به یادت زمستان ما شد بهار به نازی ربودی ز دستم قرار به تیغ نظر کشته ای بی شمار چه سرها به عشقت شده روی دار به صحرای خشک دل من ببار به پایت نشسته زلیخا هنوز اسیر تو چشمان لیلا هنوز شده قبله ام سمت چشمان تو که جانم بود بسته بر جان تو وجودم شده پر ز ایمان تو منم از تبار غلامان تو همیشه گدایم سر خوان تو نما پر تو این کیسه خالی ام که جزء گدایان هر سالی ام به دلواپسی ها قرارم شدی به غمها شما غمگسارم شدی تو مهتاب شبهای تارم شدی کسی را ندارم تو یارم شدی تمامی دار و ندارم شدی گدایی در خانه تو خوش است و مستی به میخانه تو خوش است به جام دل من شرابی بریز نه یک جرعه ای نه حسابی بریز به حلقوم خشکیده آبی بریز به شب زادگان آفتابی بریز سر این حسودان عذابی بریز دهان وا نموده به بی حرمتی جوابش بده تو به یک ضربتی سیه پوش داغ تو شد مادرت اگر داده زهر جفا همسرت نخندیده اشکی به چشم ترت نزد تازیانه کسی دخترت نزد بر سر نیزه دیگر سرت علی اکبر شاه طوسی جواد گل پرپر شاه طوسی جواد میلاد یعقوبی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹