امام رئوف
تهی رسید از این جام و لب به لب برگشت
رئوف خواست بدهکار با طلب برگشت
برای عرض ارادت چو نوکری خورشید
چقدر صبح به سوی تو رفت و شب برگشت
چقدر از حرمت لات چالهی میدان
به شهر خویش که برگشت با ادب برگشت
دلم شبیه به یک هسته پرت شد سویت
به یک نگاه تو نخلی پر از رطب برگشت
پس از ادای رضا مست شد تمام تنم
همین که خواندمش و لب به روی لب برگشت
همین کمال رئوفیست اینکه در حرمش
هنوز گریه نکرده به من طرب برگشت
دلیل گنبد او هست پس نگو امشب
به سمت طوس چرا قبله بی سبب برگشت
نماز واجب اگر بود پس چرا قبله
برای خاطر یک امر مستحب برگشت
جلوتر از همهی دیگران بهشتی شد
کسی که از حرم تو عقب عقب برگشت
مهدی رحیمی زمستان
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حرم
شد خانه ی امید ما کاشانه ی سلطان
میخانه ی ما بوده سقا خانه ی سلطان
با روی خوش بخشیدنش بدعادتم کرده
هرگز به کم راضی نشد پیمانه ی سلطاندیوانه تکلیفش چه خواهد شد در این وادی
علامه وقتی می شود دیوانه ی سلطان
یک بار دور او بگردد می شود صد حج
حاجی ترین مخلوق شد پروانه ی سلطان
درس وفاداری به سائل ها کبوتر داد
چون لب نزد بر دانه ای جز دانه ی سلطان
نان و نمک ایجاب کرده درد اگر دارم
تکیه کنم بر شانه ی مردانه ی سلطان
دیگر ببین با آشناهایش چه خواهد کرد
با دست پر رفت از حرم بیگانه ی سلطان
کرببلای اربعینت را بگیر از او ...
روزی نوکر می رسد از خانه ی سلطان
ناصر دودانگه
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گنبدِ نور
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد
هر کس که پیش پات با اکراه افتاد
شب غرق تاریکی شد از آن لحظه ای که
دستش ز دامان رخت کوتاه افتاد
تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید
خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد
یک بی بضاعت خواست حاجی نام گیرد
ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد
حرفِ زیارت نامه خواندن بود در عرش
روی زبان ها یا امین الله افتاد
حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت
یک کنج رعیت ، کنج دیگر شاه افتاد
یاد لب عباس ، باران گریه کردم
چشمم به سقاخانه ات هرگاه افتاد
شهریار سنجری
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پناهم ده
درد و دل های من فروان است
بگذریم از شما چه پنهان است
پیش تو هر کسی که مهمان است
درد هایش نگفته درمان است
پسری کور گنبدت را دید
دختری کر صدات را فهمید
با چه نازی در آسمان چرخید
کفتری که به روی ایوان ست
بسته ام دل به مهر تو تنها
جز تو من را کسی نشد مولا
شمسِ تبریز مالِ مولانا
شمس من ساکن خراسان است
نور تو می درد سیاهی را
نچشم طعمِ بی پناهی را
بر سرش کرده تاج شاهی را
هر کسی که گدای سلطان است
باز هم آمدم پناهم ده
زائر مشهدم پناهم ده
من اگر چه بدم پناهم ده
دلم از کرده اش پشیمان است
در حرم تا که آب نوشیدم
لب خشک حسین را دیدم
مردم از شرم تا که فهمیدم
گفته مقتل ذبیح العطشان است
خویش را باز سینه زن کردم
یاد ارباب بی کفن کردم
من نوکر سیاه تن کردم
شاه عالم به خاک عریان است
شهریار سنجری
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
گنبدت مال خودت من فکر راهی دیگرم
فکر دستی مهربان و سرپناهی دیگرم
گندم صحن تو را خوردم که در فکر حرم
مثل آدم دم به دم درگیر آهی دیگرم
آدم از جنت به در شد من ز صحن انقلاب
او گناهی دیگر است و من گناهی دیگرم
خلقت آدم اگر که اشتباهی بود، من؛
اشتباهی محض روی اشتباهی دیگرم
نیمی از خود را به جنگ نیم دیگر بردهام
دل سپاهی دیگر است و من سپاهی دیگرم
چون کلاغی که میان کفترانت گم شدهاست
من هم آری درحریمت رو سیاهی دیگرم
چارراه خسروی و بیقراریهای من
من که در هر چارراهی،چارراهی دیگرم
ماه را میبینم و با آه میگویم به او
من خودم درگیر جزرومدِّ ماهی دیگرم
حال که من را نمیخواهی میان شهر قم
راهی صحن و سرا و بارگاهی دیگرم
مهدی رحیمی زمستان
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ماهِ منیرم
سلامم به سلطان و ماهِ منیرم
سلامم به درگاهِ نِعمالامیرم
منم زائرِ صحنِ چشمانِ پاکت
چو دیوانه عمری به دامت اسیرم
اگر غرقِ عصیان و غرقِ گناهم
توسل به دامانِ خیرِ کثیرم
به پیشِ نگاهِ تو خم می شوم چون_
به درگاهِ لطفت سراپا حقیرم
ز دریای مِهرت مرا هم ببخشا
که آن شوره زاری شبیهِ کویرم
چه محزون رسیدم به درگاهِ تو تا_
ز عطرِ ضریحِ تو حاجت بگیرم
دلی که شکسته دعایش قبول است
من آن سائلِ بی نوا وُ فقیرم
من و آهِ بی انتهای جنونم
ببین دردِ هجرانِ تو کرده پیرم
به عشقِ گُلِ روی تو زنده باشم
تویی جلوه ی عشق و ماهِ منیرم
به من آبرو داده ای با نگاهت
به قربِ جلالت ببین سر به زیرم
شد از نَم نَمِ اشکِ من صحنِ تو خیس
تو که آشنایی ز آه و نفیرم
تو صد آسمان را به رویم گشودی
که در هر دو عالم تویی دستگیرم
دلم بس که دل بسته بر رافتِ تو
غلامیِ تو حک شده بر ضمیرم
من از روزِ خلقت به قلبم نوشتند_
به مِهرت بمانم ز عشقت بمیرم!
هستی محرابی
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل آلوده ام
سنگ دلم که چشمه خروشاند و گریه کرد
در خویش شعله ور شد و سوزاند و گریه کرد
آلوده بود و روی مواجه شدن نداشت
یک لحظه بین خوف و رجا ماند و گریه کرد
دست خودش نبود دوباره دلش گرفت
از پا نشست... بس که تو را خواند و گریه کرد
اول اجازه خواست خدا و رسول را
آرام خواند زیر لب اذن دخول را
ای آنکه خاک را به نظر کیمیا کنی صدها گره ز کار فرو بسته وا کنی” حالا که مبتلای گناهم نمی شود... با یک نظر مرا به خودت مبتلا کنی!؟ بوی حرم مشام مرا مست می کند این طعم گریه کام مرا مست می کند لبریز از شراب جواب تو می شود نامی کهالسلام” مرا مست می کند یک چشمه از تلالو گل دسته های تو سر تا به پا تمام مرا مست می کند این آهوی رمیده ی دل را دم فرار صیاد چشم های شما می کند شکار بی عشق تو به هیچ نمی ارزد این حیات جان گر نشد فدای تو می خواهمش چه کار؟! حالا که در کشاکش دنیای پر فریب من را کشاند سمت حرم دست روزگار آزاد کن کبوتر دل را از این قفس رحمی نما بهعاشق بی تاب و بیقرار من مست و می فروشم و میخانه زاده ام اما هنوز تشنه ی یک جرعه باده ام یعنی هنوز منتظرم لطفی از تو را دست خدا گره بزند بر اراده ام قلب مرا نفوذ نگاه تو بشکند هر چند رو سیاه ولی صاف و ساده ام ای قبله ی امید همه بارگاه تو نذر تو باد جان من و خانواده ام هادی ملک پور #ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امام رضا (ع)
خاک بودم سالها از شوق گلدان شما
در دل من بار خواهد داد احسان شما
هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود
یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما
جای درسومشقخواندن..،گنبدت را می کِشم
دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما
اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است
من تمام عُمر را هستم مسلمان شما
آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد!
هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما
مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست
ای به قربان لب خندان دربان شما
دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم
دربهدر افتاده ام دنبال درمان شما
هفتپُشت من نمکپروده ی این سفره اند
آنقَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما!
یک طرف معصومهخانم،یکطرف سلطانطوس...
در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما!
نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟!
آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما
آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن
دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما!
روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند
هرکسی که چشمهایش گشته گریان شما
بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم
هو کشیدم `یا علی” را رو به ایوان شما
هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده
یا علیموسَیالرِّضا! دستم به دامان شما
رفته رفته دارد ایّام محرم می رسد...
آه!می آید همان ماهِ پریشان شما
حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقبتر می روند...
شمر تنها می شود با جد عطشان شما
عمهجانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست...
وای از اهل حرم وای از عزیزان شما
بردیا محمدی
#ایام_زیارت_مخصوصه #بردیا_محمدی #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا غریب الغربا
می نشینم که مرا خانهء مادر ببری
تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری
با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام
آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری
دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام
مستحب است که در خانه کبوتر ببری
نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم
تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری
منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت
ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری
در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام
در زدم تا که از آتش، همه را در ببری
`هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد”
پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری
آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین
تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری
یا غریب الغربا تو شده حتی یک بار...
غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟
گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من
آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری
مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش
برو لازم نشود دست به معجر ببری
رضا دین پرور
#ایام_زیارت_مخصوصه #رضا_دین_پرور #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم امام رضا(ع)
مثل معتاد های گیر مواد
یا گدایان زار کارتن خواب
همه در ها به روم بسته شده
بروم تا کجا امام رضا؟!
سگ ولگرد هرکجا نشدم
من سگ کوچه توام آری..
هیچکس فکر حال و روزم نیست
جز شما جز شما امام رضا
من بی دست و پای دوزاری
شاعر شعرهای تکراری
آمدم به دکان عطاری
چیست من را دوا امام رضا؟؟
قلّک خالی شکسته منم
ناامیدی بعد شوقم من
بی محلی نکن گرفتارم
راه با من بیا امام رضا
تاجر ورشکسته در زندان
سرطانی خسته نگران
کودک قهر کرده با دگران
همه گفتند یا امام رضا
یک رفیقم هنوز بیکار است
یک رفیقم نرفته سربازی
فقرای بدون ویزا را..
میبری کربلا امام رضا؟!
رضا دین پرور
#ایام_زیارت_مخصوصه #رضا_دین_پرور #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا اباالحسن
دست من و کرامت تو یا اباالحسن
درد من و طبابت تو یا اباالحسن
گشتم تمام ادعیه ها را نیافتم
زیباتر از زیارت تو یا اباالحسن
هرچندذره ام من و از مهر بگذرم
در سایه حمایت تو یااباالحسن
من هرچه یافتم بجهان یافتم بلی
در پرتو هدایت تو یا اباالحسن
هر روز و شب به شوق حرم موج می زند
در سینه ام محبت تو یا اباالحسن
امشب شب ولادت موسی کاظم است
گویی بود ولادت تو یا اباالحسن
یکدم مبادباد خزان آید و رود
از باغ جان طراوت تو یا اباالحسن
جایی است امن و محکم و تسخیر ناپذیر
همچون دژی ولایت تو یا اباالحسن
اقرار می کنم که تمام وجودم است
از لطف بی نهایت تو یا اباالحسن
شاعر؟؟؟
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لاله ی خوشبو رضا(ع)
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود
یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود
از چاه های نفت سهمِ ما علاالدین
از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود
کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله
دار و ندارم کارت های فوتبالی بود
عکسِ حرم را بوسه می زد کودکی هایم
عکسی که روی سکه های صد ریالی بود
عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح
تنها دلیلِ گریه های پشتِ قالی بود
دستِ پدر از قلکِ من بود خالی تر
آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود
گاهی پدر از طُرقبه می گفت اما حیف
هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود
نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه ام آنجاست
صجایی که شوقِ سالهای نونهالی بود
همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو ، گاه
می رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود
آقا نوارِ (( لاله ی خوشبو رضا )) بُگْذار
فامیلیِ آقای راننده وصالی بود
یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر
سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود
با پرده ی نقاشی صحنِ حرم عکسی...
انداختیم و من لباسم خال خالی بود
یَخمَک به دستم بود و می رفتم حرم سرمَست
لبهام غرقِ خنده های پرتقالی بود
با اولین پرواز امروز آمدم مشهد
جای منِ آن روزها بدجور خالی بود
مادر! دوباره گم شدم در کوچه ی سرشور
کو آن مسافرخانه ای که این حوالی بود
مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را
بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...!
محسن کاویانی
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹