#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
🔴جان سپردن دو طفل از اهل حرم از شدت عطش و ترس و جراحات بدن مطهر #حضرت_زینب سلام الله علیها از شدت ضربات ...
▪️لقد أوصى الإمام الحسين أخته السيدة زينب بالمحافظة على العيال والأطفال بعد استشهاده عليهالسلام ويعلم الله كم كان تنفيذ هذه الوصية أمراً صعباً وخاصةً بعد الهجوم الوحشي على مخيمات الإمام الحسين عليهالسلام وعبد إحراق الخيام وتبعثر النساء والأطفال في الصحراء ففي ساعة الهجوم على الخيام كانت النساء تلجأ إلى السيدة زينب وتخفي أنفسهن خلفها وكان الأطفال أيضاً يفزعون إليها ويتسترون وراءها خوفاً من الضرب بالسياط والعصي فكانت السيدة زينب عليهاالسلام تحافظ عليهم كما يحافظ الطير على فراخه حين هجوم الصقور على عشه فتجعل جسمها مانعاً من ضرب النساء والأطفال وقد إسود ظهرها في مدة زمنية قصيرة بسبب الضرب المتوالي على جسمها وبعد الهجوم والإحراق بدأت السيدة زينب تتفقد النساء والأطفال وتنادي كل واحدة منهن باسمها وتعدهم واحدةً واحدة وتبحث عمن لا تجده مع النساء والأطفال ونقرأ في بعض الكتب أن السيدة زينب عليهاالسلام لما بدأت بجمع العيال والأطفال لم تجد طفلين منهم فذهبت تبحث عنهما هنا وهناك وأخيراً وجدتهما معتنقين نائمين فلما حركتهما فإذا هما قد ماتا من الخوف والعطش.
🔸امام حسین سلام الله علیه به خواهر خود حضرت زینب صلوات الله علیها سفارش کرده بود که پس از شهادتش از زنان و کودکان حفاظت کند و خدا می داند که اجرای این وصیت خصوصا پس از آن هجوم وحشیانه به خیام حسینی و آتش زدن خیمه ها که به پراکنده شدن زنان و کودکان در بیابان منجر گردید تا چه اندازه سخت و دشوار بوده است در هنگام هجوم همه زنها به حضرت زینب صلوات الله علیها پناه برده و خود را پشت سر آن حضرت مخفی می کردند کودکان نیز از ترس ضرب چوب و تازیانه به او پناه آورده و پشت سر آن حضرت مخفی می شدند و این زینب کبری صلوات الله علیها بود که چون پرنده ای که در هنگام هجوم باز شکاری به لانه اش از جوجه های خود دفاع می کند محافظت از آنها را بر عهده داشت آن حضرت جسم خود را در برابر ضربه های وحشیانه دشمن سپر بلای زنان و کودکان می کرد و اندک زمانی نگذشت که پشت آن حضرت از شدت ضرباتی که بر آن وارد شده بود سیاه و کبود گردید پس از هجوم و آتش سوزی حضرت زینب صلوات الله علیها به دنبال زنان و کودکان می گشت و هر کدام از آنها را به نام صدا می زد از آنها که پیدا می شدند آمار می گرفت و باز به دنبال آنهایی که در میان زنان و کودکان نمی یافتشان می گشت در بعضی از کتاب ها می خوانیم حضرت زینب صلوات الله علیها چون شروع به جمع کردن زنان و بچه ها نمود دو کودک را در میان آنان نیافت لذا به دنبال آنها رفت و شروع به جستجو در بیابان نمود و آنها را در حالی یافت که دست در گردن هم نهاده و به خواب رفته بودند اما وقتی آنان را حرکت داد تا بیدار شوند دید که هر دو از شدت #ترس و #تشنگی جان باخته اند.
#مقتل #روضه
📚بحر المصائب
📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد
📚معالي السبطين/ج۲/الفصل۱۲/المجلس الرابع.
📚الإيقاد/الطبعة الحديثة/ص۱۳۹
📚 @HadithNegar
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است و راویان بزرگی چون عبدالله بن عباس از او روایتهای زیادی را نقل میکند که از جمله این روایات خطبه تاریخی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است؛ این در حالی است که زینب (سلاماللهعلیها) در زمان خوانده شدن این خطبه ۵ یا ۶ سال بیش تر نداشتند.
ابن عباس هر زمان از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نقل حدیث میکرد میگفت: «حدثنی عقیلتنا زینب؛ بانوی فهیم واندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند.»
📚قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۹.
#میلاد_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
📚 @HadithNegar
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔥 ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
🔹 «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
🔹 اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📝 پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
🏷 #شام
#امام_سجاد علیه السلام
#حضرت_زینب سلام الله علیها
📚 @HadithNegar
🤲🏼 اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ زينب کبری سلام الله عليها
☑️ از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل شده است:
▫️ در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه طرف عصر در سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوسل به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شدم در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
🔸 «به شیعیان و دوستان ما بگویید خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب که فرج مرا نزدیک گرداند.»
⬅️ شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۲۵۱
🏷 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه
#حضرت_زینب (سلام الله علیها) #دعای_فرج
📚 @HadithNegar