AUD-20200914-WA0074.mp3
7.07M
🍃شهدا بعد شما کاری نکردم
🍃پسر فاطمه رو یاری نکردم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #شور #شهدا
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
🆔http://eitaa.com/hadyehasemani
#انگیزشی🌿
#من_راُی_میدهم 🗳
رای من یعنی:
با تمام قدرت👊
وارد میدان سیاست می شوم
و با توکل بر خدا😌
و باور به نصرت الهی
با یک برگه رای
اعلام میکنم
#من_هم_مدافع_حرمم
و مانند #شهدا🥀
و ایثارگران جان برکف
کمر استکبار را
با انتخابی #آگاهانه و #پرشور
خواهم شکست.
👊با تمام وجود از خانه و حرم اهل بیت
یعنی ایران اسلامی عزیز🇮🇷
حمایت و دفاع خواهم کرد.✊✊
#تاانتخاب_دولت_انقلابی_ایستاده_ایم.
#حامیان_رئیسی
ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/hadyehasemani
#تولید_محتوا
🔰 شاخصه تربیتی :#ولایت_فقیه
🔰 موضوع :سبک زندگی #شهدا
🔰 مخاطب :دانش آموزان
📝بخشی از وصیتنامه شهید بهنام محمدی:
« پیام من به پدر و مادرها اینست که بچه هایشان را لوس و ننر نکنند. از بچه ها تقاضا دارم که امام را تنها نگذارند و همواره به یاد خدا باشند و به او توکل کنند. پدر و مادرها هم فرزندانشان را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا تربیت کنند.»
بهنام محمدی در حالی که هنوز چهاردهسالش نشده بود در خرمشهر در مقابل ارتش عراق ایستاد. او به مجروحان کمک میکرد، میجنگید و برای کسب اطلاعات به داخل ارتش عراق میرفت.
یکی از همرزمان بهنام میگوید: یکروز «بهنام» وقتی که پرچم عراق را بالای یکی از ساختمانهای بلند خرمشهر میبیند، بهطور نامحسوسی خود را به ساختمان رسانده و به دور از چشم بعثیها، پرچم ایران را جایگزین پرچم عراق میکند.
«بهنام» بعد از تعویض پرچم نزد ما آمده بود؛ دست او هنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب، و سرعتی که در پایین کشیدن پرچم عراق و بالا بردن پرچم کشورمان داشت، مجروح شده بود. به گروهبان «مقدم» گفتم باند بیاورد و دست «بهنام» را پانسمان کند، «مقدم» باند را از کولهاش بیرون آورد؛ اما «بهنام» اجازه پانسمان دستش را نمیداد و با دویدن به دور من، مقدم را به دنبال خود میکشاند؛ به «بهنام» گفتم «چرا نمیایستی؟! میخواهد پانسمانت کند تا زخمت چرک نکند»؛ بهنام رو کرد به من و گفت «باند را بگذارید برای سربازانی که مادر ندارند و تیر میخورند.»
http://eitaa.com/hadyehasemani