eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
336 ویدیو
675 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 ببین یکی از شاگردان رجبعلی خیاط را می‌بینی؟! حجت‌الاسلام محمد مبشری عارف از شاگردان مرحوم آیت الله حائری شیرازی می‌باشند که توفیق درک محضر نورانی استاد را داشته اند. ایشان در خاطره‌ای درباره‌ی استادشان چنین می‌فرمایند: «روزی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بودم. ساعت ۱۱ شب بود و در ماه محرم که دیدم موبایلم زنگ می‌خورد. دیدم استاد آیه الله حائری بودند. به من فرمودند: الان کجا هستی؟ گفتم تهران، فرمودند: کجای تهران؟ گفتم شاه عبدالعظیم، فرمودند: در حرم نگاه کن ببین یکی از شاگردان رجبعلی خیاط را می‌بینی؟ با تعجب گفتم چشم، فرمود اگر دیدی یک استخاره برای من بگیر و زنگ بزن. قطع کردم و با توجه وارد حرم شدم. کنار امامزاده طاهر دیدم پیرمردی روی ویلچر نشسته و مردم در اطرافش حلقه‌زده‌اند. سوال کردم ایشان کیست؟ مردم گفتند از شاگردان مرحوم رجبعلی خیاط است!» @haerishirazi
خاطره جالب حجه الاسلام رنجبر.mp3
2.91M
🔴ویژه🔴 ✅ خاطره ی عجیب حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی (ره) @haerishirazi
خاطره ی #عجیب حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی 🔸شیرجه نرو! عجله نکن! خدا بهترش را به تو می دهد🔸 💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، #اندیشه بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد. 💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «#اینجا_گنج_است، این جا گنج است». من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!! ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است». گفتم: شما چه کار کردید؟ گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند! 💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار. می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، #شیرجه_نرو! #عجله_نکن! برای خدا ناز کن، خدا #بهترش را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد. @haerishirazi
🔸بعضی از یاران من به دست شما ترببت خواهند شد🔸 حجه الاسلام نظام الدین حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی ره): من بیش از یکی دو بار [از پدرم این مطلب] را شنیده ام. سالها پیش از انقلاب، حالت خوابی (مکاشفه) برایشان پیش آمده بود که به ایشان گفته می شود: «بعضی از یاران یا سربازان من به دست شما تربیت خواهند شد» و سکه ای هم به ایشان می دهند. قسمت مهم و ویژه این است که وقتی ایشان از خواب بیدار می شوند آن سکه که رویش «» نوشته بوده، در دستشان بوده است. آن سکه را تا مدتی داشته اند اما ظاهراً زمانی که ساواک به خانه می ریزد، گم می شود. @haerishirazi
🔸 حجه الاسلام و المسلمین پناهیان: گرمای کتاب های آیت الله حائری شیرازی، نسبت به کتاب های ما است. @haerishirazi
#نظرات_مخاطبان_کانال @haerishirazi
#نظرات_مخاطبان_کانال @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸صدای آشنا شنید!🔸 شما انسان ها را در کشور ما، ساواکی ها می دانید. دیگر از این بدتر که نیست. درست است؟ سازمان اطلاعات و امنیت شهر شیراز، من را با یک دسته اعلامیه گرفته بودند. رئیس ساواک به من فشار می آورد که بگو از چه کسی گرفتی؟ من را آوردند در یک اتاقی در اداره ی اطلاعات. یک مبلمان جالب داشت و این شعر سعدی را هم آنجا گذاشته بودند: هزار مرتبه سعدی تو را نصیحت کرد * که حرف محفل ما را به مجلسی نبری این آقای رضوان که ظاهراً الآن در حیات است گفت که دستبند را بیاور. دست‌هایم را از پشت بستند و کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک‌پا نگه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. بعد هم شروع کرد این ماهیچه های شکم را نیشگون گرفتن. من نه به عنوان اینکه او بترسد، بلکه یک دفعه از زبانم در رفت و گفتم: «». به من گفت: «چی گفتی؟» گفتم: «خدایا؛ تو می بینی». یک دفعه به همکارش گفت: سطل را پایین بگذار. سطل را از دستم گرفتند. بعد به من گفت: پایت را بینداز. بعد گفت: دست بند او را باز کن. حالا ایستاده بودم آنجا. به آنها گفت: «بروید بیرون». آنها را بیرون کرد و درب را هم محکم زد. حالا من ماندم و خودِ این. یک دفعه این شلاقی که دستش بود را پرت کرد و خودش وِلُو شد روی آن مبل. بعد گفت: «ای تُف به این نانی که ما می خوریم». شنید؛ «». دیگر نتواست کارش را بکند و خدا می داند که در این دوره ی طولانی مبارزات، هر وقت ایشان شنید که برای من مشکلی ایجاد شده، کمک می کرد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 اولِ بچه هایتان باشید🔸 اینکه بچه برای پدرش ابهتی قائل باشد که به خاطر حرف او بیاید بنشیند، هیچ فایده‌ای ندارد. پدر باید با بچه‌اش رفیق بشود، با بچه‌اش همبازی بشود. رو داشته باشد با او حرف بزند. در دلش نگه ندارد. پدر باید فرزندش باشد. وای به حال پدری که رفیق دوم فرزندش است. می‌دانی چکار می‌کند این بچه؟ هر چه از بابایش بشنود می‌رود با رفیق اولش مطرح می‌کند. اگر او تایدد کرد، قبول می‌کند؛ وگرنه قبول نمی کند. شما یک در خانه‌تان داشته باشید. با خانمتان و بچه هایتان پینگ‌پنگ بازی کنید. جای زیادی هم نمی‌گیرد. با همین پینگ‌پنگ بازی کردن بچه ات را تربیتش می‌کنی. از راه پینگ‌پنگ نماز خوانش کن. از راه انس با خودت، عاشق تو بشود، بگوید بابا من می‌خواهم همراهت بیایم. می‌گویی می‌خواهم بروم نماز، می‌گوید من هم می‌آیم. بچه اگر عاشق پدر نباشد، عاشق دین پدر نمی‌شود. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 شیوه برخورد با رفتارهای ناپسند کودک 🔸 فرض کنید شما ظرفی پر از شیر، از مغازه ای گرفته و می خواهید به منزل ببرید. چون این ظرف پر می باشد، بسیار آهسته و با احتیاط کامل حرکت می کنید، تا چیزی از شیر بر زمین نریزد. اما اگر در این حال کسی آمد و به شما تنه زد، و نصف ظرف شیر بر زمین ریخت، در این هنگام، دیگر شما در حرکت، احتیاط نمی کنید و آهسته نمی روید؛ بلکه بدون هیچ هراسی، می توانید به سرعت حرکت کنید؛ چون دیگر خوف ریختن شیر وجود ندارد. دربارۀ کودکانِ خود نیز سعی کنید کودک شما خیال کند که ظرف حیثیت و حرمت او پر می باشد و باید با احتیاط کامل رفتار کند، و تلاش کند کسی به او تنه نزند؛ امّا اگر شما آمدید و به او تنه زدید، دیگر ظرف حرمت و شخصیت او تقلیل خواهد یافت، و طبعاً دیگر نباید توقع داشته باشید که این کودک رفتارش با شما مثل سابق باشد. پس، این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید. آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست. @haerishirazi