eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
73.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
326 ویدیو
645 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸تفاوت علوم تجربی و علوم انسانی🔸 طب بر خلاف علوم انسانی، نیازی به انسان شناسی ندارد. وقتی طب نیاز به انسان شناسی ندارد، پس صِرف تجربه است. بشر در تجربه موفق است. مگر این جراحی هایی که می کنند ناموفق است؟! مگر علی علیه السلام وقتی زخم خورد طبیب را نیاوردند بالای سرشان برای اینکه معاینه کند؟ اطباء جدید، تمام تحقیقاتی که در پزشکی می کنند ، چون پزشکی ربطی به انسان شناسی ندارد تا در حوزه دین قرار بگیرد. امام صادق علیه السلام در کتاب به مفضل می گوید: نگاه کن مفضل، عبرت بگیر. ببین خدا را خلق کرد برای غذای مردم. اما کاشتن و داشتن و برداشتن و پاک کردن و آرد کردن و خمیر کردن و نان پختنش را خودش بر عهده نگرفت. این کار را نکرد. هم برای این که مردم بی کار نمانند، چون بی کاری آفت بزرگی است و جامعه را از بین می برد، و هم برای اینکه فکر مردم تعطیل نشود، مردم فکر کنند و تجربه کنند، چیز یاد بگیرند. و از راه چیز یاد گرفتن ها، خداشناس بشوند. از نوع خلق گندم است [که باید از خود دین اخذ شود و بشر توانایی آن را ندارد]، اما و از جمله پزشکی، از نوع کاشت و داشت و برداشت و پاک کردن و آرد کردن و نان پختن است که به عهده انسان است. آنچه را که برای بشر مقدور نیست، انبیاء می آورند. آنچه را که برای بشر مقدور است اگر انبیاء گفتند، استطراداً گفته اند. برای اینکه حقانیت خودشان را نشان بدهند گفته اند. طب الصادق، طب الرضا، طب النبی استطرادی است. پیامبران و امامان برای طب نیامده اند. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸برای ضربه به طب سنتی، اشتباهات موردیِ آن را می کنند🔸 آن زمانی که می خواستند طب سنتی ما را از تولید مثل باز دارند و منقرض کنند، مثلاً اگر طبیب های سنتی ما اشتباه کوچکی در یک موردی کرده بودند را در روزنامه ها و مجله ها می نوشتند و اصل طب را یا طب گیاهی را زیر سوال می بردند. بسیاری از طبیبان ما قبل از این که تجارب دورۀ طبشان را حتی به یک شاگرد منتقل کنند از دنیا رفتند. به آن ها فرصت یک روز تدریس در دانشگاه را ندادند، فرصت نوشتن تجارب خودشان را ندادند. ما طبیبان بسیاری داشتیم که اگر طب بالینی و کلینیکیِ خودشان را نوشته بودند الآن زمینۀ آن بود که همان تجارب، بهترین کمک برای دانشجویان پزشکی ما در ضمن تحصیل بشود. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸بعضی ها منتظر مچ گیری از اشتباهات طب سنتی هستند🔸 بعضی از پزشکان منتظرند شما پایتان را یک‌خرده پس و پیش بگذارید، آن‌وقت در بین مردم آن را بزرگ کنند، رسانه‌ها را بیاورند و عکس و فیلمش را منتشر کنند. روزی صد نفر، دویست نفر، هزار نفر به دست خودشان کشته می شود، امّا اگر یکی به دست شما اطبای سنتی کشته بشود، اینها همین را سند و مدرک می کنند، بعد به آن خانواده می گویند از شما شکایت کند. اینها باورشان این است که طب یعنی فقط همین چیزی که آمریکا و اروپا دارند. بقیّه را می گویند دعانویس و جادوگر و جن‌گیر و مانند اینها. @haerishirazi
مسئولیت و احساس مسئولیت.mp3
2.07M
🎙 رابطۀ «مسئولیت» و «احساس مسئولیت» | توصیه به پدر و مادرها: چقدر برای «قبول مسئولیت» فرزندان خرج می کنید و چقدر برای «ادای مسئولیت» ؟ 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 @haerishirazi
🔸همسفر قطار شیراز 🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🚂این اواخر، حفاظت شخصیت‌ها کمی شل و سفت می‌کرد. زمانی که محافظ می‌فرستادند مانع نمی‌شدیم و زمانی هم که نمی فرستادند پا پی نمی‌شدیم؛ نوعی برخورد علی السویه جاری بود. 🚂 بگذریم، پدر از زمانی که راه آهن شیراز افتتاح شده بود، اکثر رفت و آمدنشان به شیراز را از این طریق انجام می دادند. فشار تحمل سفرهای طولانی با ماشین، رفته رفته برایشان طاقت فرسا شده بود و به سفرهای هوایی هم که اصلاً عقیده نداشتند. سفرها را هم بیشتر اوقات با خالۀ ما که اخیراً پس از وفات مادر، با پدر محرم شده بود می‌رفتند. البته گاه گداری هم ایشان همراه نبود. چون بلیط قطار هم کمی گران شده بود دیگر بصورت کوپۀ دربست، تدارک نمی شد و فقط برای خودشان و یک همراه بلیط می‌گرفتند. نکته قابل تأمل آن بود که در این شرایط باید چندین ساعت را شب تا صبح، همراه با دو مسافر غریبه که می‌توانست هرکسی باشد سپری می‌کردند و این برای یک چهره ملی که سه دهه بالاترین مسئولیت سیاسی یکی از پیچیده ترین استان‌های کشور را به عهده داشته و بواسطه مواضع سیاسی و اجتماعی هم در بین برخی از اقشار جامعه، دشمن کم ندارد فضای مناسبی نبود و در قطار حتماً باید ولو یک همراه همراهی می‌کرد. در این سفر، خاله جان ما بنا به مسأله ای در برگشت موفق به همراهی نبودند و زودتر با سفر هوایی رفته بودند. حفاظت شیراز هم می گفت چون حفاظت ایشان به قم منتقل شده، ما فقط در حریم شیراز مأموریت حفاظت داریم و نه خارج از آن. بگذریم به هرصورت قرعه این همراهی کما فی سابق بنام من افتاد ... 🚂 پدر با اشتیاق زائد الوصفی وارد کوپه شدند. همیشه این بشّاشیت در قطار در تمام وجودشان حس می شد. یکی از دلایلش هم آن بود برای رسیدن قطار به شیراز، چند دهه تلاش مجدانه کرده بودند تا بالأخره در دولت نهم با پشتکار و همراهی استاندار آن زمان فارس -مهندس رضازاده- به این آرزوی دیرینه رسیده بودند. 🚂 خودشان ساک ها را روی تخت بالا گذاشتند، روزنامه را برداشتند و کنار پنجره نشستند. من خدا خدا می کردم در کوپه ما فرد غریبه ای نباشد تا فضا را با آرامش تا قم سپری کنیم. همین که این فکر از ذهنم عبور کرد در کوپه باز شد. مرد میانسال کمی چاق و سیبیلو با موهای کم پشت و رنگ کرده و اخمی که در ابرو ها جای خود را باز کرده بود، وارد شد. به‌همراه پسرش نگاهی به من کرد. سلام کردم. خیلی سرد و بی جوهره پاسخ داد. نگاهش به پدر افتاد، ابروهایش گره کور تری خورد و به پسرش گفت: «بیا بیرون؛ اینجا جای ما نیست». 🚂 من خوشحال در کوپه را بستم و از لای پرده دیدم دارد با مهماندار چانه میزند و بلند می گفت: «من از اینا بدم میاد، حالم بهم میخوره، میبینمش خوابم نمی‌بره، کهیر میزنم. باید جا به جا بشم». مهماندار کوپه ها را چک کرد و گفت: «باید تا اصفهان تحمل کنید تا بعداً ببینم چی میشه». برگشتند. کمی مضطرب شدم. مستقیم ساکش را زیر صندلی گذاشت و روبروی من نشست. پسرش را فرستاد روبروی پدر، و با اخمی غلیظ و شدید به من گفت: «تو با این هستی!؟» من گفتم: «بله با ایشان». پدر که گویی تازه متوجه حضور ایشان شده بود، بلند گفت: «سلام علیکم» پاسخی دریافت نشد. البته پدر بدلیل مشکل شنوایی ای که داشتند، بعضاً منتظر پاسخ نبودند. نگاهی با محبت همراه با لبخند کردند و گفتند: «شیرازی هستید؟ چند بار با قطار به شیراز مسافرت رفتید؟ راضی هستید؟ ...» ولی باز جوابی نیامد! 🚂 به روی خودشان نیاوردند و روزنامه را مجدداً باز کردند و با دقت و تمرکزی بیشتر به مطلب خیره شدند. بعد یواش در گوش من گفتند: «چیزی همراهمان هست که از ایشان پذیرایی کنیم؟» گفتم: «نه چیز خاصی نیست. همین فلاسک و بیسکویت که برای آنها هم هست.» در فنجان کنار خودشان چای ریختند و بیسکویت را بزحمت باز کردند و به طرف مرد گرفتند و گفتند: «آقاجان بفرمایید» مرد هیچ واکنشی نداشت! دوباره گفتند: «این مال شماست ... بفرمایید ... » قطار در حال حرکت بود و نگهداری فنجان در حرکت کار ساده ای نبود. گفتند: «من برای شما دستم را گرفتم ها» مرد از روی ناچاری چای را گرفت و کنار میزش گذاشت. (ادامه دارد) ... @haerishirazi
🔸حجه الاسلام پناهیان🔸 💎 من در دوره ی دبیرستان به سختی می توانستم کتابی غیر از بخوانم. ولی یادم هست که به کتاب ایشان شده بودم!! جهت سفارش خرید کتاب، به کانال ( پخش آثار آیت الله حائری شیرازی ) مراجعه بفرمایید. 👇 @hekmat_books
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸همسفر قطار شیراز 🔸 📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🚂این
ادامه ... 🚂 مرد از روی ناچاری چای را گرفت و کنار میزش گذاشت. بعد پدر شروع کردند به اصرار که «یخ می‌شود، اسراف است، بفرمائید ... » هر چه مرد کمتر همراهی می‌کرد، پدر گرم تر و صمیمی تر با او حرف می‌زد و مزاح می‌کرد. 🚂 قطار برای نماز مغرب و عشاء ایستاد. همراه پدر برای تجدید وضو رفتم. بنظرم آنها پیاده نشدند. نماز را قدری زودتر تمام کردند و بسرعت و زحمت به سمت مغازه آن طرف ریل رفتند و نان و پنیر خریدند. مقداری تنقلات و تخمک و یک ظرف شبیه گز یا شیرینی محلی. برگشتیم در کوپه و جعبه را روی میز آنها گذاشتند. تنقلات را به اصرار به پسر دادند و با دست خود، لقمه نان و پنیر می‌گرفتند و به اصرار به آنها می‌دادند. خرد خرد، یخ مرد سبیلو هم آب شد و لقمه ها را می‌گرفت و می‌خورد. چراغ را خاموش کردیم و پدر با نردبان بالا رفت و روی تخت بالا خوابید و من پایین دراز شدم. 🚂 بیشتر اوقات تخت بالا را انتخاب می‌کردند چون برای نماز شبشان فضا مناسب‌تر از پایین بود. ساعت یک یا دو نیمه شب بود که چشمم را باز کردم و دیدم مرد سبیلو نشسته و خیره خیره به پدر نگاه می‌کند و ایشان با توجه به حرکت شمالی قطار، قبله را مشخص کرده و نشسته نمازشب می‌خوانند و اشک می‌ریزند. دیدم آن مرد نیم نگاهی به پدر می‌کند و از پنجره نیم نگاهی به بیرون، و اشک خود را پاک می‌کند. ساعتی بعد، قطار برای نماز صبح ایستاده بود و من خواب مانده بودم. پدر قطار را ترک کرده بودند. من سراسیمه به دستشویی و وضو خانه رفتم و وضو گرفتم. در نمازخانه با چشم بدنبالشان گشتم. نبودند با اضطراب نماز را خواندم. قطار داشت سوت سوار شدن را می‌زد. در کوپه نبودند. دوباره بیرون رفتم. اینطرف و آنطرف را گشتم نبودند. یک لحظه دیدم آن مرد سبیلو دست پدر را گرفته و از آنطرف بسمت من می‌آیند. به من رسید و با ترشرویی گفت: «اینجوری هوای حاج آقا رو داری!؟» داشتند اشتباهی سوار آن یکی قطار می‌شدند. همزمان با قطار ما، قطار دیگری که مقصدش جای دیگری بود نیز توقف کرده بود و پدر جهت حرکت را اشتباه کرده بودند و از طریق دالان، بسمت آن قطار رفته بودند و آن مرد سبیلو از روی ریل ها به آن سمت رفته بود و ایشان را برگردانده بود. 🚂 حرکاتش عجیب شده بود برای بالا رفتن از پله، دست پدر را گرفت و بین واگن ها را با دست نگه می‌داشت تا پدر رد شود. حتی برای بالا رفتن پدر از نردبان حائلشان شد. پدر که در جای خود مستقر شد گفت: «حاجی چُخ ممنون» و او دست به روی چشم گذاشت. چراغ خاموش شد. من به قصد دستشویی از کوپه خارج شدم. دستشویی پر بود. منتظر شدم. مرد سبیلو هم که شاید میخواست سیگار بکشد به همان قسمت آمد. گفت شما نگهبان (محافظ) ایشان هستید؟ گفتم خیر پسرشان هستم. بعد گفت او همان حائری شیرازی معروف است؟ سر تکان دادم. گفت من به دلایلی از سالها قبل تنفری از ایشان در قلبم شکل گرفته بود، اما این همراهی باعث شد درک کنم که این، آن بتی نبود که سالها در دل می انگاشتم. هر جور حساب کردم دیدم این آدم آن آدمی نیست که من فکر میکردم. اگر قبل از این سفر کسی به من می گفت اگر با حائری همسفر شوی چه میکنی، میگفتم گردنش را خرد میکنم! اما حالا تحمل نمیکنم کوچکترین آسیبی بهش برسه. هوایش را داشته باش. از این آخوندهاا که آدم را یاد خدا بیندازه دیگه کمتر پیدا میشه ... 🚂 وقتی در ایستگاه قم پیاده شدیم جریان را به پدر گفتم. نگاهی به آسمان کردند. گفتند هر وقت از راه تواضع رفتم، نبود جز اینکه خدا قلب ها را به رویم گشاده و نرم کرد و هر جا تکبر بود، نبود جز آنکه درها برویم بسته شد و نرسیدم. کاش هیچوقت محافظ نداشتیم تا حائل بین ما و مردم نبودند. این مردم همین قدر صاف و زلالند که با دیدن کمترین تواضع، قلبشان دگرگون و نرم می‌شود ... منبع: (@dralihaeri در تلگرام) @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸طب سنتی باید باضابطه و حساب و کتاب باشد🔸 وقتی شما اطبای طب سنتی، نداشته باشید، هرکسی ادعّا می کند من طبیب سنّتی هستم، مدرک هم که نمی خواهد، یک چندتا چیز را از دیگران یاد گرفته و پول کلان می گیرد، بعد هم مداوای عجیب و غریب می کند. شما اگر نداشته باشید که طبیب و غیر طبیب از همدیگر مشخّص بشود، علامت داشته باشد، مدرک داشته باشد، جواز داشته باشد، هرکسی وارد طب سنتی می شود؛ آن وقت شما چطور جلویش را می گیرید؟ می آید و طبابت می کند و بعد از مدّتی که عدّه‌ای را بدتر کرد، بیچاره کرد، از این شهر می رود و در یک شهر دیگر سر در می‌آورد. پول کلان به جیب می زند، می رود. @haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸طب سنتی باید باضابطه و حساب و کتاب باشد🔸 وقتی شما اطبای طب سنتی، #حساب_و_
🔴 خلاصه و جمع بندی مهمترین نکات آیت الله حائری شیرازی پیرامون ، و : 1️⃣ طب، حیطه کار خود بشر است. اگر پزشکی جدید، صدها اشتباه هم بکند، حق دارد و نباید به او خرده گرفت. اشتباهات را در طی تکامل علم پزشکی، بالاخره جبران خواهد کرد. 2️⃣ روایات طبی برای اثبات حقانیت ائمه و نشان دادن دانش وسیعشان به مردم بوده نه نفی ارزش تجربه بشری. هرچند که در تعارضات طب جدید و توصیه های طبی ائمه، اولویت با دستورات ائمه است [به شرط صحت روایت]. 3️⃣ وزارت بهداشت باید به اطبای سنتی، کرسی تدریس بدهد. ممانعت از انتقال تجربیات طب سنتی، رفتاری فرعونی است. 4️⃣ طب سنتی اگر بی حساب و کتاب و بی ضابطه باشد، باعث سوء استفاده سودجویان خواهد شد. 5️⃣ بعضی از پزشکان جدید مترصد فرصتی برای مچ گیری از طب سنتی هستند و اشتباهات طب سنتی را بزرگنمایی می کنند. درحالیکه خود پزشکی جدید هم اشتباهات زیادی دارد. ❌ از اعضای محترم کانال تقاضا داریم، اگر قصد فوروارد کردن مطالب مربوط به طب را دارند، بصورت یک سویه و گزینشی نباشد. زیرا همانطور که پیداست، آیت الله حائری نه متعصب نسبت به طب سنتی هستند و نه طرفدار صد درصد طب جدید. ایشان معتقد به احترام به تجربه بشری در زمینه طب و پزشکی هستند؛ چه این تجربه ناشی از طب جدید باشد و چه ناشی از طب سنتی. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 دقت نکن!🔸 ببینید؛ ما یک چیزهایی را برای خودمان حلال می‌کنیم، بعد در آن می‌مانیم. می‌گوییم ما این زنی که نمی‌شناسیم چه اشکالی دارد ببینیمش؟ ناشناس است. بابا همین اشکال دارد! این را که بگویید این که من این فیلم را دیدم و خوشگل است، چه اشکالی دارد؟ عیب دارد! وقتی فیلم می بینی، به خصوصیات ظاهری . چشمت را کنترل کن. @haerishirazi
🔸اشکال از من بود!🔸 🌤 آیت الله حائری می‌گفت به راحتی می‌شود آدم‌ها را با حرف‌هایشان شناخت. مثال می‌زد: ... یک قلمی، یک خودکاری در طاقچه است. هست! به یکی می‌گویی برو بیار. میرود میگردد. خودکار هست اما پیدایش نمی‌کند.می‌گوید: «نمی‌بینم». به دومی می‌گویی برو. خودکار هست اما پیدایش نمی‌کند. ولی نمی‌گوید «نمی‌بینم»؛ می‌گوید: «نیست». ... آن که می‌گوید نمی‌بینم یک شخصیت دارد؛ آن که می‌گوید نیست، یک شخصیت. 🌤 آن که می‌گوید نمی‌بینم ... ضعف‌ها و نقص‌ها را متوجه خودش می‌داند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگی‌اش افتاد، پای خدا را وسط نمی‌کشد، به حساب خودش می‌گذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف بینایی من هست. «من» نمی‌بینم. اما آن که می‌گوید «نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، فرافکنی می‌کند. به دوش خدا و زمانه و روزگار می‌اندازد... ✨ از بیانات حجه الاسلام رنجبر در مراسم سالگرد ارتحال آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه/ قم المقدسه. مسجد اعظم (28/9/97) @haerishirazi
🔸 بطالت و وقت هدر دادن، می آورد. هر جا که انسان احساس بیهودگی کند دل می میرد. بیکارگی و و تلاش و گریختن از سهم خود در کارهای خانوادگی، فردی و اجتماعی و زرنگی دانستن آن آفت بزرگی است. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸می‌خواهند را جلوه بدهند 🔸 خداوند به موسی (علیه السلام) فرمود: «قال فَاِنَّها مُحَرَّمَهٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَهً یَتیهُونَ فِی الأرضِ». بنی اسرائیل به خاطر رفتار بدی که از خود نشان دادند، فتح شهرهایی که به آنها وعده داده شده بود، چهل سال بر آنان حرام شد و در بیابان سرگردان شدند. جریان این بود که خداوند به بنی اسرائیل وعده داده بود که اکنون که از مصر بیرون آمدید، شهرهایی را در فلسطین فتح خواهید کرد. پیش از اینکه آن شهرها را فتح کنند و وارد آن شوند، قرار شد از دوازده سبطی که بودند، از هر سبط یک نفر مأمور شود تا به عنوان تاجر در آن آبادی‌ها بگردند و گزارش بیاورند. این دوازده نفر مدتی با لباس مبدّل و به صورت پوششی در آن آبادی‌ها گردش کردند و بازگشتند. ده نفر از آنان شدند؛ یعنی در هنگام گزارش دادن، دل‌ها را خالی می‌کردند و به عنوان اینکه زده باشند، مرتب مطالب می‌گفتند. الآن هم می‌بینیم؛ گاهی سخنران‌ها برای اینکه نشان بدهند که حساسیتشان زیاد است و نسبت به بدی‌ها به شدت هستند، رکوردارِ گفتن نارسایی هستند. از این راه می‌خواهند خودشان را بدهند و روی دست همه بلند شوند. این‌ها را مُرجف می‌گویند. در نویسندگان و گویندگان کم هم نیستند. این ده نفر از بنی اسرائیل، هر چه گفتند، روی دست همدیگر بلند شدند و درباره دشمن را به اوج خودش رساندند. مثلاً می گفتند آدم‌هایی دیدیم بلندقامت، با شانه‌های پهن و بازوهای گره خورده، شمشیر و نیزه و سپر و کلاهخود و اسب‌هایی چنین و چنان! مبالغه روی مبالغه! مثل بعضی از کسانی که الآن به اروپا می روند. برمیگردند و میگویند ما نمی‌توانیم به آنها برسیم و ... @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸منتظر امتحاناتی شبیه «سجده بر آدم» باشید🔸 این جریان سجده بر آدم، اساس عبادت است. در مورد عباداتی که انجام می دهی، ببین از نوع سجده بر آدم است یا از نوع 6 هزار سال عبادت شیطان؟ اگر از نوع عبادت شش هزار ساله هست، روی آن قضاوت نکن! هر وقت پشت سرش یک عبادت از نوع سجده بر آدم دیدی، خدا را شکر کن. همیشه وقتی یک مقدار عبادت از نوع 6 هزار سال کردی، منتظر یک عبادت از نوع سجده بر آدم هم در زندگی ات باش. هر کسی آن عبادت را کرده، حتماً پشت سرش اینچنین امتحانی می‌آید. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸هیچگاه در عمرم اینقدر گریه نکردم | کسانی که رگ غیرت دارند را ببرید تا خودشان صحنه ها را ببینند🔸 علت اینکه من به تفکر در مسائل اقتصادی رو آوردم این بود که یک روز رفتم از یک سبزی فروش، سبزی خریدم. نزدیک خانه مان در شیراز بود. عصر از کوچه عبور می کردم دیدم یک کسی نشسته دستش را اینجور گرفته که کمکش کنند. نگاه کردم دیدم سبزی فروش ظهری است! فاصله ی بین ظهر تا شب خیلی کم بود، اما فاصله ی بین مغازه داری تا گدایی خیلی زیاد! این در من شوک ایجاد کرد. آمدم در خانه، یکی دو ساعت گریه کردم که شاید در عمرم گریه ای به این ممتدی نکرده بودم. برای مرگ پدر یا برای امری در زندگی، مرگ عزیزی، چیزی این قدر به گریه نیفتاده بودم. وضع او خیلی بر من اثر گذاشت که چرا یک نیروی فعال مولّد، تبدیل شود به یک عنصری که بخواهد مثلاً گدایی کند و سرمایه نداشته باشد. این قضیه خیلی قلب من را در فشار قرار داد و یک حالت تنبّه در من ایجاد شد و اول چیزی که من در اقتصاد نوشتم همان روز بود. در آن سال، تقریباً دورۀ دبیرستان بودم. بعضی ها را باید بیاورید که بروند صحنه ها را ببینند تا به اَنفشان بخورد (1). بعد که به اَنفشان خورد، می آیند با شما همکاری می کنند! مثلاً یک وقت بگویید آقا ما می خواهیم برویم یک جا قدم بزنیم، بعد بروید در همان لحظه های خراب، در پارک با هم قدم بزنید! بعضی ها را که می دانید اگر به انفشان خورد، بعد رگی دارند و می آیند کمک می کنند، به اسم اینکه تفریح کنیم و قدم بزنیم، در آن مراکز ببرید. ————- (1) به آنها بربخورد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 نسبت بین «عمل» و «ولایت»/ مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود🔸 خروج از ظلمات و رسیدن به نور، بوسیلۀ محقق می شود؛ می گوییم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور». اول می گوییم «الله ولی الذین آمنوا»، بعد از آن: «یخرجهم من الظلمات الی النور»؛ یعنی اوّل «تحقق ولایت الله» و سپس «خروج از ظلمت به سوی نور». ولایت کشتی ای است که انسان باید سوار شود و این کشتی حرکت کند و بعد از آن، حرکت از ظلمت به نور انجام می شود. میزان خروج از ظلمت به سوی نور، به اندازۀ مقدار مسیری است که انسان به وسیلة کشتی طی می کند، نه آن مقداری که با پای خودش حرکت می‏کند. اوّلین کار، مستقر شدن در کشتی ولایت است، بعد خود کشتی انسان را از ظلمت به سوی نور می برد. مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود. بلکه با «ولایتی» که انسان در آن قرار دارد، طی می شود؛ به ولایتش بستگی دارد. پس نقش این اعمال و رفتار و نماز و اینها چیست؟! اینها جزء دستورات حضور در کشتی است. می‎گویند تو اگر نماز نخواندی، اِخراجت می‎کنیم. پس نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، جزء مقدمات و است؛ نه راهی برای طی مسیر ظلمت به نور. طی مسافت، فقط به وسیله ولایت است. یعنی این طور نیست که هر کسی بیشتر نماز خواند، مسافت بیشتری را از ظلمت به سوی نور طی می کند. اصلاً طی مسافت به وسیله عمل انسان انجام نمی‏شود. اصلاً خود انسان، خودش را خارج نمی کند از ظلمات به سوی نور. آیه می‏گوید: «الله»، خارجت می‏کند. «تو» مُخرِج نیستی؛ «خدا» مُخرِج است. خدا با «سازمان ولایت»، این مسأله اخراج را صورت می‎دهد. @haerishirazi
❓سوال: چطور فرزندم را به نماز خواندن ترغیب کنم؟ ✅ پاسخ آیت‌الله حائری شیرازی: 💎 . سجادۀ پاکیزه و مرتب بیندازید. یک اتاقی [یا محل خاصی] برای نمازتان داشته باشید. آنجا معطر باشد. شما نمازتان را بخوانید، بچه می‌آید کنارتان نماز می‌خواند. وقتی نماز خواند، به او جایزه بدهید. نمی‌خواهد وادارش کنید، خودش، خودش را وادار می‌کند. 💎 شما همین اندازه که نماز باحالِ شیرینِ خودتان را می‌خوانید، بچه از نمازتان خوشش می آید. همینطور که خدا خوشش می آید، بچه‌ات هم خوشش می آید. اما تو وقتی نمازت را می‌خوانی، بچه هم خوشش نمی آید. خدا هم خوشش نمی آید. یک نماز بخوان که تا بچه‌ات هم خوشش بیاید. چون بچه، فطرت الهی دارد. 💎 اگر یک توهینی، یک حرف تندی، اشتباهی به بچه ات زدی، صدایش کن و بگو من این رفتار را با شما کردم، الان متوجه شدم که اشتباه بود. من را حلال کن. طبیعتاً می گوید حلال کردم. شما بگویید نه. خدا هم باید من را حلال کند. دو رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه که خدا من را ببخشد. من را بخاطر رفتار اشتباهم با تو، مجازات نکند. میدانی بچه چه می‌گوید؟ پیش خودش می‌گوید: «». اما اگر نکردی، شیطان می‌رود در ذهنش می‌گوید نگاه کن بابایت 50 سال نماز می‌خواند اما حق تو را ضایع کرده. حالا هم که فهمیده، به روی خودش نمی آورد! تو هم 50 سال نماز بخوانی بعدش می‌شوی مثل این بابا !! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸بقیه را هم بی صدا می کشتند! 🔸 اینها دانشمندان شما را قبلاً با شربت و سیگار [مسموم] و ... می کشتند و شما نمی فهمیدید. از وقتی دانشمندان هسته ای شما را به صراحت می کُشند آن وقت فهمیدید که اینها بقیه را هم می کشتند. @haerishirazi
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
⭕️حال عمومی آیت‌الله مصباح یزدی مساعد نیست 🔻شنیده‌ها حاکی است حال عمومی آیت‌الله مصباح یزدی رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و عضو مجلس خبرگان رهبری مساعد نیست. ✳️مومنین برای شفای ایشان دعا کنند. https://hawzahnews.com/x9VGj
⭕️ نهضت مردمی ممانعت از جنگ باخدا برگزار می‌کند: 🇮🇷دومین همایش کشوری نهضت ممانعت از ربا🇮🇷 🕰 زمان: ۲۹ آذر الی ۵ دی (بصورت مجازی) 📍پخش آنلاین: روبیکا، آپارات، اینستاگرام 🔻با حضور اساتید و کارشناسان 🔘 محورهای همایش: ▫️رویکرد جمهوری اسلامی در تقنین پول و بانکداری ▫️ربا؛ بزرگترین کلاه‌برداری جهان ▫️جنگ ارزی؛ جنگی برپایه ربا ▫️بحران بدهی و فروپاشی ▫️زندگی بدون وام؛ تولید بدون وام ▫️پارادوکس بانکداری قرض الحسنه ▫️دکترین بیع؛ الگوی قرآنی معیشت ▫️زکات شاخص نظام‌ساز 💌 عطف به برگزاری همایش بصورت آنلاین، از همه‌ی علاقمندان در سراسر کشور دعوت بعمل می‌آوریم. منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم. __________ ✊نهضت مردمی ممانعت از جنگ باخدا 📡 @reba_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر همایش مصادف با سالگرد رحلت آیت‌الله حائری شیرازی بزرگ مرد مبارزه با ربا
🔹کنفرانس خبری و مراسم رونمایی از دو کتاب «نظریۀ پولطلا» و «احیای پولطلا» در اصفهان برگزار شد. در این مراسم ضمن تقدیر از زحمات مرحوم آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه) در زمینۀ احیای پول اسلامی، بر ضرورت حرکت به سوی الگوی معیشت تمدن نوین اسلامی تاکید شد. 📖کتاب «نظریۀ پولطلا» به سه موضوع اساسی پرداخته است : 1. رد پول اعتباری از پایگاه #فقه_شیعه و با توجه به وضعیت امروز کشور 2. پیشنهاد «پولطلا» به عنوان الگوی تحریم گریز و تورم ناپذیر 3. ارائۀ طرح عملیاتی در شرایط امروز جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 📖کتاب «احیای پولطلا» ترجمۀ کتاب "رویه نقدیه فی ازمه الاموال غیر الحقیقیه" است که توسط دو اقتصاددان مسلمان طرفدار پولطلا تالیف شده است. 🏅ان شاءالله بتوانیم راهی را که مرحوم آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه) آغاز کرد، در شرایط امروز جامعه محقق نمائیم. @haerishirazi