هدایت شده از غلامرضا قاسمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فوتوکلیپ: هیئت های خانگی 👆👆
@qasemian_ir
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🎞فوتوکلیپ: هیئت های خانگی 👆👆 @qasemian_ir
✅ حجت الاسلام قاسمیان (@qasemian_ir):
🔹 یک سال و نیم قبل از اتمام جنگ، مردم به جبهه نمیرفتند و جبههها خالی شده بود. فرماندهان یک سمینار بزرگی تشکیل دادند در محل مجلس قدیم. در این جلسه پیشنهاداتی داده شد.
🔹 خدا رحمت کند آقای محی الدین #حائری_شیرازی را؛ ایشان یک طرحی داد؛ گفت بروید روی جلسات خانگی خانمها کار کنید و به آنها بگویید بچههایتان را به جبهه بفرستید. این طرح مورد پذیرش قرار گرفت.
🔹 یک ماه و نیم بعد، فرماندهان جبههها صدایشان درآمد که بس است دیگر! سپاه محمد رسول الله (آن صدهزار نفر در استادیوم آزادی) آن موقع تشکیل شد!
🔹 یعنی میبینید خانمهای یک جامعه وقتی راه میافتند و انرژیهایشان آزاد میشود، چون تربیت و سیستمهای کف میدان دست آنهاست، جبههها پر شد. این نقش هیئتهای خانگی است!
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
هنگامی که می خواهید در مراسم عزاداری شرکت کنید، وضو بگیرید و تمام لباسهایتان طاهر باشد و خیلی با توجه باشید.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸جوان ها مثل پیرمردها عزاداری نکنند!🔸
جوانها توجه کنند که اظهار علاقۀ جوان به امام حسین علیه السلام شکلی دارد و اظهار علاقۀ پیرمرد نیز شکلی دیگر؛ همانطور که وقتی شخصی از دنیا میرود، بستگان او هر کدام به شکلی شیون میکنند. شما جوانها بدانید که هنوز وقت آن نشده که آرام آرام اشک بریزید. کار شما فعلاً این نیست.
@haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 👆👆 با توجه به وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان، پس جهنم کجای عالم است؟
آیت الله حائری شیرازی (رحمت الله علیه) پاسخ میدهد
@haerishirazi
اهداف عاشورا.mp3
14.76M
🎙بشنوید/ تفاوت روش معاویه و یزید در مقابله با اسلام در بیان مرحوم آیت الله حائری شیرازی
@haerishirazi
کتاب «آئینۀ تمام نما»
110 نکته و تحلیل پیرامون واقعه عاشورا
اثر جدیدی از آیت الله حائری شیرازی
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ما آرزو داریم روزی برسد که با مردم آمریکا زیر یک سقف عبادت کنیم🔸
درسی که واقعۀ عاشورا و کربلا به ما میدهد این است: ای انسان، اگر در عاشورا حق و باطل را شناختی، به خودت رجوع کن و حسین خودت را بشناس و از او تبعیت کن. حسینِ تو حقگویی و درستکاری توست. حسینِ تو نور و عقل توست.
درسی که عاشورا به ما میدهد این است که یزید درون خود را بشناسیم و یزید بیرون عصر خود را هم شناسایی کنیم. اگر امثال بوش (رییس جمهور امریکا) کار یزید را میکنند، ما آنچه بر یزید آماده کرده ایم، از او دریغ نکنیم. کسانی که مرگ بر یزید میگویند، امروز مرگ بر آمریکا هم میگویند. منظور از مرگ بر آمریکا هم رژیم آمریکا است، نه مردم آمریکا. ما آرزو داریم روزی برسد که با مردم آمریکا زیر یک سقف عبادت کنیم و آن روز دور نخواهد بود.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 65
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸مصاف عقل و جهل در عاشورا🔸
داستان حسینبنعلی علیه السلام، داستان انسان است. در روایت آمده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ». اگر کسی بخواهد خود را بشناسد باید به عاشورا نگاه کند. عاشورا به انسان میگوید: بدان کیستی و قدر خودت را بدان و راهت را مستقیم کن. هرچه انبیا گفتهاند، در عاشورا ظاهر شد. عاشورا سِرّ این آیه است: (و [ياد كن] آنگاه را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشينى در زمين قرار بدهم، گفتند: آيا كسى را در آن میگذاری كه در آن فساد مىكند و خونها مىريزد، درحالىكه ما تو را با سپاس، به پاكى مىستاييم و تو را پاک مىشمريم؟ فرمود: من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد).
این آیه چنین میفهماند که ای انسان، هنوز آفریده نشده بودی که خبر پیدایش تو را به فرشتگان دادم که در این زمین این موجود جدید میآید. ملائکه مسئلۀ فساد و خونریزی انسان را مطرح کردند. ملائکه اهل خونریزی و فساد نیستند، بلکه اهل تسبیح و ثنای الهی هستند. خداوند در پاسخ چه فرمود؟! فرمود: میدانم اهل خونریزی هستند و میدانم شما هم من را تسبیح میکنید و اهل خونریزی نیستید، اما من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.
ملائکه شعور دارند، ولی شرارت ندارند. اما خداوند در انسان جهلی قرار داده است و به او سفارش کرده است که با این جهل جهاد کند. به او فرموده است: مختار و آزاد هستی و مجبور نیستی و به تو عقلی دادم که با جهلت بجنگی.
چه چیزی بود که ملائکه نمیدانستند؟! ملائکه شرارت ندارند؛ در نتیجه جهاد هم ندارند و همه پاک هستند، ولی در انسان جهل وجود دارد و اگر انسان با جهل خودش مقابله و جهاد کند، ترقی میکند. همچنین اگر خودش با جهلش مخالفت نکرد و دنبالهرُوی جهلش شد و مانع راه دیگران شد، دیگران با او مخالفت میکنند و ترقی میکنند. آنها زمینۀ صعود و عروج دیگران میشوند.
انسان را مجبور به شرارت نکردهاند، بلکه به انسان توصیه میکنند که با شرارت مقابله کند: <إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً> (ما به او راه را نشان دادهايم، خواه سپاسگزار باشد يا ناسپاس). جهل در انسان بسیار اهمیت دارد؛ چراکه میتواند از این مانع و تهدید، فرصت بسازد. هرکس با جهل خود یا جهل دیگران بیشتر مقابله کند، بیشتر ترقی میکند.
شما وقتی امر به معروف و نهی از منکر میکنید، با جهل دیگران مقابله میکنید و خودتان ترقّی میکنید. در واقع میروید که دیگری را نجات دهید، ولی خودتان هم نجات پیدا میکنید. اگر طرف مقابل با شما ستیزه کند، چیزی از دست نمیدهید، بلکه اگر مقاومت کنید، ترقّی میکنید. هواپیما وقتی میخواهد پرواز کند، توربینش کار میکند و گاز را با فشار به پشت منتقل میکند. این گاز روی هوای پشت فشار میآورد و هواپیما رو به جلو حرکت میکند. فشار هوا مانع حرکت است. برای مقابله با این فشار، بال هواپیما را کج و مُوَرّب ساختهاند که به هوای جلو فشار بیاورد و درنتیجه هواپیما از این مانع برای پرواز استفاده کند.
ملائکه مانعی برای حرکتشان ندارند؛ لذا عروجی هم ندارند. اگر ملکی در آسمان اول باشد، در آسمان اول باقی میماند و اگر در آسمان دوم باشد، در آسمان دوم باقی میماند، اما انسان از راه مبارزه با جهلش، از اسفلالسافلین به اعلی علیین پرواز میکند. آنهایی که امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند، چیزی گیرشان میآید که بالاتر از آن چیزی است که میخواهند بهطرف مقابل بدهند.
صدّامیان، راه خدا را بر شهدا بستند. آنها هم مقاومت کردند و از دنیا کنده شدند؛ همانطور که هواپیما از جا کنده میشود و صعود میکند. اگر جنایات صدّامیان نبود، مقامات عالیۀ این شهدا هم نبود. شیطان میخواهد با خدا جنگ کند، ولی به وسیلهای برای ترقّی اولیاء تبدیل میشود. اوج گرفتن امام (راحل )بهخاطر مخالفتهای شاه و ساواک بود.
بسیاری فکر میکنند که باید با آمریکا مدارا کنیم. این تفکر مانند این است که بگوییم هوای جلوی هواپیما را رقیق کنیم. با این کار هواپیما از باندش بلند نمیشود. اگر سَنانبناَنَس، عبیداللهبنزیاد و یزیدبنمعاویه نبودند، عالَم مانند عالم ملائکه میشد؛ همه پاک بودند، اما در این پاکیِ مشترک راکد بودند و رشد نمیکردند. با بودن جهل و اختیار، یکی با جهل جنگید و الهی شد و یکی دیگر هم از جهلش متابعت کرد و یزیدبنمعاویه شد. یزید شدن از سوی خود یزید است؛ چراکه خدا به یزید هم نور عقل را داده بود. آنچه به انبیا داده بودند، به یزید هم دادند. یزید خودش از آن استفاده نکرد؛ پس کسی جز خودش مقصر نیست.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 113
@haerishirazi
عاشورا و فلسفه خلقت.mp3
10.14M
🎙بشنوید | عاشورا و فلسفۀ خلقت در بیان آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)
@haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه 🔹
🔸 ترفند ضد انقلاب برای نابودی انقلاب و راه مقابله با آن🔸
شعار شیطان دقیقاً بر ضد عمل اوست. شعار ماندن در بهشت را به انسان میدهد برای اینکه او را از بهشت اخراج کند. علت ابهام قضایا برای انسان، نفهمیدن معنی شعارهاست؛ یعنی مراد شعار را دقت نمیکند. به لفظ شعار توجه میکند و خطا میرود.
امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه 40 نهج البلاغه میفرماید«كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِل» میگوید دقیق شوید در این شعارها. یعنی به این شعارها دقت کن که چه زمانی به تو داده میشود. آنها را تجزیه و تحلیل کن تا معنی آنها را درک کنی.
شیطان مستقیماً بهشت را جای بدی معرفی نمیکند بلکه با وسوسه کردن انسان و خیالات انسان او را از بهشت دور میکند. این نکته فرهنگ ضد انقلاب را بیان میکند و نحوهی برخورد با آن را که چگونه باید برای تداوم انقلاب عمل کنیم. کسی که میخواهد جامعه را به خطر بیندازد بهطور مستقیم عمل نمیکند بلکه سفارش میکند که برای تداوم انقلاب باید چنین کنیم که این حرکت درست نقطه مقابل هدف انقلاب است. در اینجاست که جامعه متوجه خطر شده و دشمن زهرش را میچکاند و در سخن خود میگوید که اگر چنین نکنی انقلاب به خطر میافتد از این رو این یک وسوسه شیطانی است.
«فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلي شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا يَبْلي» پس شیطان او را وسوسه کرد و گفت : ای آدم آیا تو را به درخت جاودانگی وسلطنتی که هرگز کهنه نمی شود هدایت کنم؟
همانطور که میبینیم محتوای شعار بد نیست. ماندن در بهشت که چیز بدی نیست اما به این درخت نسبت شجره الخلد را میدهد که به ما نشان دهد این مصداق است که انسان در آن به خطا میافتد. یعنی مفهوم کلی نیست که انسان در آن میلغزد بلکه مصداق کلی است که لغزنده است.
شجره و درخت اخراج بود اما شیطان آن را درخت خلد و جاودانه میگوید. در کلیات با آدم توافق دارد از این جهت گمشدهی آدم را میشناسد و روی همان گمشده تأکید میکند و میگوید برای رسیدن به این گمشده باید این کار را انجام دهی. کلمه انحرافی در این است که او به آن اشاره میکند و کلیاتش صحیح ولی اشارات و مواردش خطرناک.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
🔸روضۀ حسین علیه السلام، قوّت قلب مجاهد🔸
روضۀ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تعهد و دیانت به انسان میدهد؛ یعنی وقتی در فشار است، یاد امام حسین علیه السلام که میافتد، تسلّی پیدا میکند و با خود میگوید: از من عزیزتری در راه خدا وضعیتش از من دشوارتر بود؛ کسی که توجهش فقط به خدا بوده است.
امام حسین علیه السلام الگویی است که نشان میدهد برای رفتن از دنیا چگونه باید آماده بود؛ نشان میدهد که او چگونه حضور داشت و میخواست هرچه زودتر برود و به نیکان مُلحق بشود.
وقتی روضۀ امام حسین علیه السلام بیان میشود، انسان با خود میگوید: من اگر جوانم، حضرت قاسم علیه السلام از من جوانتر بود؛ هر چقدر هم که استعداد داشته باشم که بتوانم در دورۀ حیاتم یک مؤمن خدمتگزار باشم، به حضرت قاسم نمیرسم.
هر فرد به هر اندازه استعداد و لیاقت داشته باشد، لیاقت و دارایی اش بیشتر از حضرت علی اکبر علیه السلام نیست، ولی دیدیم که خودش را خرج اسلام کرد.
پس این مرثیهها حالت ایثار و توجه به ائمۀ اطهار علیهم السلام را در انسان زنده نگه میدارد.
انسان با این اسمها، ذکرها و یادهاست که قلبش محکم میشود. ذکر و روضه موجب قوّت قلب، نورانیت، اخلاص و صدق میشود.
ما همیشه باید این مرثیههایی را که دیگران برایمان میخوانند، خودمان هم برای خودمان بخوانیم تا قوّت و قدرت و الهام معنوی لازم را بگیریم.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 7، در سوگ سید الشهدا علیه السلام/ صفحه 172
@haerishirazi
عقل و جهل در عرصه عاشورا.mp3
11.85M
🎙بشنوید | عقل و جهل در عرصه عاشورا در بیان آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تحمل رنجها برای نجات انسان از گمراهی🔸
آن حضرت فرمود: این راهی که میروم، سر نوشت من است، این نامهها هم حجّت من است، اما این مسائل، قبل از ولادت برای من نوشته شده است. جدم رسول خدا صلی الله را در خواب دیدم که به من فرمود: «يَا حُسَيْن اخْرُجْ فَإِنَ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یرَاک قَتِیلاً» (ای حسین [از مدینه] خارج شو؛ چراکه خداوند اراده کرده است تو را کشته ببیند). سپس امام حسین علیه السلام میفرماید: درباره اهلبیتم هم پرسیدم، پیامبر صلی الله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یرَاهُنَّ سَبَایا» (خداوند اراده کرده است که آنان را اسیر ببیند). اسارت آنها هم برای تربیت مردم، مفید است. یعنی تو و خانوادهات بیایید و این زجرها را تحمل کنید تا مردم از اشتباه در بیایند.
زمان ما هم همینطور است. الآن هم مقاومتِ مؤمنان زمینۀ شناسایی منافقان و کافران است. در حدود بیست سال پیش، تصوّر مردم جهان نسبت به آمریکا و اسرائیل، مانند تصور امروزشان نبود. امروز مردم جهان آمریکا را خیلی بهتر میشناسند. سالها قبل مردم جهان گمان میکردند که پرچمدار «مبارزه» با تروریسم و گروههای تکفیری و وحشی همچون «القاعده»، آمریکا است، ولی امروز پرچم «حمایت» از تروریسم را بر دوش آمریکا میبینند.
عربستان، در گذشته در میان مردم جهان، بهعنوان «خادمالحرمین» مطرح بود، اما الآن بهعنوان متحد با اسرائیل مطرح است. اگر استقامت فلسطینیها، یمنیها، عراقیها و لبنانیها نبود، باطل هرگز شناسایی نمیشد و فرق بین حق و باطل آشکار نمیگشت. اکنون «حزب الله» موقعیتی در جهان دارد که عربستان در بیست سال پیش داشت. الآن «حزب الله» بهعنوان پرچمدار مقاومت مطرح است.
جمهوری اسلامی هم در دورۀ امام راحل، مقام و منزلت امروز را نداشت.علیه امام تبلیغ میکردند، اما الآن میگویند: تنها نیروی دفاعکننده از فلسطین، ایران است. بهخاطر ایران است که حزبالله، سوریه، عراق و یمن مقاومت و دفاع میکنند.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 1، بینش و بصیرت حسینی/ صفحه 33
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ایمان به خدا، ریشۀ پایداری و توکل امام حسین علیه السلام🔸
حسین ابن علی علیه السلام در شب عاشورا بعد از مرخص کردن کسانی که به امید پیروزی و تقسیم غنائم و پُستها و مسئولیتها آمده بودند، فرمود: «به خداوند توکل میکنم او همیشه در زندگی گرهگشای کارهایم بوده است.»
خوشبین و درعین حال واقع بین بود؛ خوشبین خیالی نبود. کسانی که میخواهند از حسین ابن علی علیه السلام و عملکرد او در عاشورا درس بگیرند، باید ریشۀ چرایی خوشبینی و توکل او را شناسایی کنند. چرا او می توانست روی پشتیبانی خداوند حساب کند، ولی دیگران نمیتوانند؟ چرا دشمنان او نمیتوانستند؟ این «چرا» بسیار مهم است.
اگر این «چرا» را شناختیم و معما را حل کردیم، میتوانیم چرای ایستادگی رهبری در مقابل تهدیدات آمریکا و اروپا را درک کنیم. ریشۀ اعتماد به نفس و توکل به خداوند در حسین ابن علی علیه السلام و امام راحل و جانشین او، مانند هم است.
هیچ حرکت و تصمیمی بدون مقدمات نیست. مقدمات اراده و عزم، سنگ اول بنای رفیعی است که جهت ساختمان را تا به آخر مشخص میکند و معلوم میسازد که این بنا کج است یا راست.
خشت اول چو نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
خشت اولِ تصمیمِ حسین ابن علی علیه السلام بر قیام، ترس از بدگویی مردم و هراس از انتقاد آنها از سکوت و مدارا نبود. اگر قرار بود حسین ابن علی علیه السلام از این چیزها بترسد، پیش از او برادر بزرگش ترسیده بود. در این خانواده ترس از مخلوق به هیچ صورتی وجود ندارد. امام مجتبی علیه السلام از اینکه بگویند ترسید، هراس نداشت. مقدمات تصمیم او بر صلح، منافع شخصی و قبیلهای، و حفظ آبرو و اعتبار نبود. آن حضرت به رضای خدا که نجات خلق در هنگام بیچارگی و ضلالت است میاندیشید. او به استقامت در مسیر رضای خدا که خدمت هرچه بیشتر به خلق است، فکر میکرد و از پیامدهای این تصمیم روشن باک نداشت.
امام حسن علیه السلام راهش را انتخاب کرد و وقتی بعضی دوستان پدرش که معمای تصمیم او را حل نکرده بودند و از فهم آن عاجز بودند، گفتند: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِينَ»، آشفته و پریشان نشد، و از عمل خود دفاع کرد و فرمود: «انشاءالله من مُعِزُّ المؤمنین هستم». درواقع در پرده میگفت: شما ساده هستید. بنی امیه از شما پیچیده ترند. شما عزّت را میخواهید، اما نمیدانید در این شرایط راهش چیست. راهش شناسایی طرح دشمن و قرار نگرفتن در برنامۀ اوست. به هیچ قیمتی نباید در طرح و نقشۀ دشمن وارد شد.
حسن ابن علی علیه السلام به طعن دوستان مبتلا بود. ازآنجاکه آن حضرت با انگیزه های الهی به صلح قیام کرده بود، از نتیجۀ آن، که عزّت مؤمنان است، مطمئن بود.
سنّت خداوند که فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتى را تغيير نمىدهد، مگر آنكه خود آنها تغيير دهند)، در هر زشت و زیبا و خوب و بد جاری است. حسن ابن علی علیه السلام جد، پدر و مادرش را بر سنّت رضای خداوند - که بیشترین خدمت به خلق اوست - میدید؛ لذا او هم سنّت رضای خدا را تغییر نداد. خداوند هم هرچه برای جد و پدر و مادر او خواسته بود، برای او هم خواست و تغییری در آن نداد.
معاویه نیز بر سنّت ابوسفیان که رهبری جریانهای ضد وحی بود پایدار ماند. معاویه همان لجاجت ابوسفیان در مقابل حق را حفظ کرد. سرنوشت معاویه با سرنوشت پدرش تفاوتی نداشت؛ پدرش در جنگ بدر و احد و احزاب بود و خودش در صفین؛ پدرش بر مبنای تعصب به بُت و بُتخانه و تعصب رهبری جاهلیت عمل کرد، و خودش بر مبنای ریاست خود و مقابله با فردی که تیغش به خون جد و دایی و برادر او رنگین است. لذا خداوند هم در او نسبت به پدرش تغییری نداد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم».
امام حسین علیه السلام هم در مسیری که جد، پدر، مادر و برادرش سیر کرده اند سیر کرد و خداوند هم با او همان معامله را کرد که با آنها کرد؛ لذا او با اطمینان میگوید: «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ» (خدايا در همۀ گرفتاریها تنها تو مورد وثوقم هستی). آن حضرت، هم از نیت خود خبر دارد که خالص است و هم به سنّت خداوند یقین دارد.
امام حسین علیه السلام از پشت سرش خبر دارد، به همین خاطر به پیش رویش خوشبین است. در گذشته وقتی در مدینه بود، مقدمات قیام برایش منجّز و فراهم شد؛ حال که در کربلا تنها شده، دلش خالی نمیشود؛ چون مطمئن است خدا با اوست. چون خدا با جد و پدر و مادر و برادرش بوده، با او هم که مانند آنهاست، خواهد بود. حسین ابن علی علیه السلام به خدا، اطاعت و آخرت دعوت میکند و یزید هم به هوی و دنیا و آتش.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 56
@haerishirazi
سیر حرکت دو ولایت الهی و طاغوتی در عاشورا.mp3
9.42M
🎙بشنوید |سیر حرکت دو ولایت از نقطه شروع خود به سمت کمال خود. حرکت ولایت اللهی ها از ظلمت به نور و حرکت ولایت طاغوتی ها از نور به ظلمت ها.
اگر قومی از تاریکی ها به سمت نور در حال حرکت باشد و یا بالعکس و قرار شد قوم دیگر جایگزین قوم قبلی بشود حرکت خود را از صفر شروع نمی کند بلکه ادامه دهنده قوم قبلی می شود. به همین دلیل است که فاصله نور و تاریکی ها با گذر زمان از همدیگر بیشتر می شود.
@herishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
🔸ناامنی در کنار خدا یا امنیت در مقابل خدا🔸
زهیر و شمر هر دو، هم در کربلا بودند و هم در صفین. در جنگ صفین، زهیر در کنار معاویه بود و شمر در کنار امیرالمومنین. زهیر در هر دو میدان صفین و کربلا بنا بر فطرت عمل کرد و شمر در هر دو، بنا بر طبیعت.
زهیر در صفین به امر فطرتش رفته بود؛ چون میخواست به خاطر مظلوم با ظالم بجنگد، اما ظالم را اشتباه گرفته بود. شمر هم در هر دو میدان به دنبال قدرت بود. او هم اشتباه کرده بود و خیال میکرد که در کنار علی علیه السلام به قدرت دست پیدا میکند. هر دو در میدان کربلا اشتباهشان را اصلاح کردند.
آنچه اساسی است این است که انسان همۀ زینت های دنیا را فدای فطرت کند. امنیت بزرگترین زینت این حیات است. انسان باید ناامنی در کنار خدا را بر امنیت در مقابل خدا ترجیح دهد.
شمر در عصر تاسوعا صدا زد: «أَيْنَ بَنُو أُخْتِنَا» (فرزندان خواهر ما کجایند). حضرت عباس علیه السلام جواب نداد. امام حسین علیه السلام به برادرش عباس فرمود: «أَجِيبُوهُ وَ إِنْ كَانَ فَاسِقاً» (پاسخش را بدهید، اگرچه فاسق است)؛ یعنی با اینکه میدانید فاسق است و نمیخواهید جوابش را بدهید، ولی باید جوابش را بدهید.
حضرت عباس علیه السلام ناچار گفت: چه میگویی؟ شمر گفت: من برای تو و برادرهایت امان آورده ام. حضرت عباس علیه السلام اماننامه او را رد کرد. او امنیت در کنار شمر، عبیدالله و یزید را نخواست و ناامنی در کنار ذُریۀ پیامبر صلی الله را برگزید. درواقع میگوید: راحتی، آزادی، امنیت، شهرت، قدرت، عزّت، همه فدای تو!
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 112
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
🔸شهود شب و استقامت روز🔸
گرفتاری بزرگ جامعۀ ما در زمان کنونی، کمبود فرد است. باید فردی در مصادر امور اجرایی قرار بگیرد که که بر نفس خودش مسلّط باشد تا این انقلاب پیش برود و این شما هستید که با قرار دادن تزکیه در رأس برنامه های خودتان، زمینه را برای نجات انقلاب از بُن بست کمبود افراد متعهد فراهم میکنید.
انقلاب ما به وسیلۀ افراد متعهد برپا شد و علت مُحدِثۀ او افراد متعهد بوده؛ علت مُبقیه اش هم باید همین باشد.تزکیه و تهذیب، نوید دهندۀ آیندۀ مطمئنی برای این انقلاب است. اگر چند سال قبل، بحث تهذیب در یک مجمع دانشجویی مطرح میشد، فکرها استقبال نمیکرد؛ چون در حالت عملزدگی و اصالت عمل و درگیری قرار گرفته بودند و جهت گیری و جهت یابی و آگاهی در درجۀ دوم اهمیت قرار گرفته بود. انقلاب ما از این جهت به سوی کمال میرود که جوان دانشجوی ما میل به عرفان و معارف پیدا میکند.
تزکیه و تهذیب برای همۀ افراد ضروری است و برای افراد مبارز ضروریتر. امام به برکت تهذیب و به برکت تسلّط بر خود، قیام کرد. به برکت یاد خدا و به برکت تسلیم در برابر حق بود که بر هر طاغوتی پیروز شد. او ابتدا بر طاغوت وجود خودش تسلط یافته بود.
این جهاد اکبر بود و اساس این جهاد این است که انسان شنیده هایش را خواهد دید. آنچه امروز برای کسی که تزکیه و تهذیب نداشته، شنیدنی است، فردای تهذیب، دیدنی است. این معنای «یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُر» است. انسان قبل از تهذیب در ظلمات است و از این نظر حقایق فقط برایش قابل سمع است. وقتی مُهذّب شد، شناخت، تشخیص، لمس، احساس و شهود او نوع دیگری میشود. افرادی که به این حد از شهود و مشاهده میرسند، انقلاب را در سخت ترین حالات به پیش می برند.
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا اصحاب خودش را به شهود رساند؛ یعنی روز عاشورا چکیدۀ شب عاشورا است. استقامت روز، نتیجۀ شهود شب است. آن که از شهود شب محروم است، تعجبی نیست که از صبر در روز محروم باشد.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 7، انقلاب اسلامی در پرتو عاشورا/ صفحه 222
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸استخدام در دولت، توکل انسان را کم می کند🔸
شخصیت انسان، در رابطهی بین تلاش او برای تولید ارزش اضافی و حق مصرفی که دارد، تبلور پیدا میکند. حال اگر دولت آمد و این رابطه را برهم زد، باعث میشود که فرد ادامهی حیات خودش را در «تلاش خود» نبیند، بلکه در این ببیند که «دولت» او را بپذیرد و «استخدامش» کند. در صورتی که شخصیت فرد موقعی تبلور پیدا میکند که او «کار» خودش را در «نانش» مشاهده کند و کسی را در آن، «واسطه» نبیند. کسی که «ماهیانه» میگیرد و خودش را به دولت میفروشد و با آن ارتزاق میکند، چشمش به دست دولت است، نه خدا. این فرد چطور میتواند با تمام وجود، چشمش به دست خدا باشد؟ اما وقتی که ثمرهی کار خودش را دید، از خدا میخواهد که به او توفیق کار بیشتر بدهد. میگوید من تلاش میکنم این نخواست، یکی دیگر. اما کسی که میگوید اگر دولت نخواست برای او کار بکنم، بعد چه میشود؟ چنین فردی از نظر اعتقادات تحلیل میرود. پس برای رسیدن به شخصیت مستقل، فرد باید راهی برای «استقلال در روابط تولیدش» پیدا کند.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸حرص در تولید و قناعت در مصرف🔸
ما از زندگی علی(ع) تنها فقرش را برای مردم گفته ایم و از تولید ثروتش نگفته ایم. نتیجه کار ما این شده که مومنان با مشکلات مالی روبه رو هستند. علی (ع) بزرگ ترین تولید کننده و در زمینه مصرف زاهدترینِ اهل عالم بود و این خودش هنر است.
چون ما از تولید ایشان نگفته ایم به تولید کم قانع شده ایم و حال با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم. این در حالی است که باید در بحث تولید حریص بود. ما نباید به تولید و علم کم قانع باشیم. هرچه در آمدتان بیشتر باشد بهتر می توانید خدمت کنید. هرچه مقتدرتر و با سوادتر باشید، بهتر است.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قرآن، روایتگر عاشورا به زبان عبرتآموز🔸
قرآن کریم درحالیکه گذشته را بیان میکند، آینده را هم بیان کرده است! مثلاً وقتی میگوید بنیاسرائیل هارون را رها کردند و گوساله را گرفتند، میخواهد هشدار بدهد که ای مسلمانها، شما گرفتار چنین مشکلی خواهید شد و بین امام حسین علیه السلام و یزید، یزید را ترجیح خواهید داد؛ درست مثل اینکه بین هارون و گوساله، گوساله را ترجیح دادند.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 3، عوامل واقعۀ عاشورا/ صفحه 133
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸عاشورا، موضع شکر بود نه صبر🔸
در زیارت عاشورا میخوانیم: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ» (خدايا سپاس تو را، سپاس شكرگزاران بر مصيبتزدگیشان). عاشورا، حمد صابران نیست، بلکه حمد شاکران بر مصیبتهاست. امام خمینی هم گفت: «مرگ مصطفی از الطاف خفیّۀ الهی بود». وقتی میگوید: لطف است، یعنی تشکر میکند.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 55
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸برای سنجش ایمان افراد، کفر به طاغوت آنها را بسنجید🔸
یکی از مصادیق فهم در دین این است که وقتی از ایمان کسی تعریف میکنند، شما ببینید کفر به طاغوت او چگونه بوده است. تمام مشکلات عالَم اسلام این است که کفر به طاغوت را جدّی نگرفتند و از کنار آن بهسادگی گذشتند. امام خمینی رحمه الله، حج را با برائت از مشرکین واقعاً زنده کرد. امام راحل به آنهایی که مخالف برائت بودند، گفت: اینها به آمریکا لبیک میگویند!
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 68
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تربیت حسینی🔸
امامان ما تفقّه در دین را به خوبی به اولادشان یاد میدادند و آنها را تربیت میکردند. پس از عاشورا اوضاع کمی آرامتر شده بود و یزید بر سر صلح آمده بود و میخواست استمالت کرده باشد.
روزی امام سجاد علیه السلام و کودکی از فرزندان امام حسین علیه السلام را نزد خود خواند. یزید رو به آن کودک کرد و گفت: آیا با پسر من، خالد، کُشتی میگیری؟ آن کودک گفت: نه؛ ولی چاقویی به من بده و چاقویی هم به او تا با هم مقاتله کنیم. یا من او را میکشم یا او مرا.
معنایش این است که کُشتی کار دوستان است و دو رفیق با هم کُشتی میگیرند، من با بچۀ تو دوست نیستم. تو با پدر من دوست نبودی، پس من چگونه با بچۀ تو دوست باشم؟! «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ» (من در صلحم با آنکه با شما در صلح است و در جنگم با آنکه با شما در جنگ است). اسلام این است.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 68
@haerishirazi
📢 اطلاعیه
کسانی که در زمینه ی ساخت کلیپ های #صوتی یا #ویدئویی یا #طراحی_پوستر از بیانات، تسلط و تجربه دارند و مایل به همکاری (بصورت دورکاری) با دفتر مرحوم آیت الله حائری شیرازی هستند، به ادمین کانال پیام بدهند. ارسال حداقل 2-3 نمونه کار جهت ارزیابی، الزامی است. با تشکر
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله علیه)🔹
🔸دو جریان متقابل در اسلام🔸
کشته شدن عثمان و شهادت محسن نقطۀ مشخص شدن دو جریان در تاریخ است. جریان اول همواره از نور به ظلمات میرود و یکی از نتایجش پدید آمدن اشقیای کربلا است.
همانطور که امام حسین علیه السلام فرمود، جریان اول حتی از اجدادشان هم بدتر بودند. ثمرۀ جریان دوم هم شهدای عاشوراست. چه خوب شد که خانوادههایشان را با خود بردند و آن اسرا، پیام شهادت را منتقل کردند! اگر شهادت پیام نداشته باشد، اصلاً کاربردی ندارد.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 1، بینش و بصیرت حسینی/ صفحه 28
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله علیه)🔹
🔹به سوی خدا فرار کنید🔹
قرآن میفرماید: «ففرّوا الیاللّه» به سوی خدا فرار کنید. «فراری» چه میکند؟ هرچه چیزی مثل زمین و خانه، یخچال و تلویزیون داشته باشد نقد میکند؛ سپس ریالها را به ارز تبدیل میکند. شب و روز در تدارک فرار است. حاضر است هر کاری کند تا تاریخ خروجش را یک روز حتی یکساعت جلو بیندازد.
مؤمن هرچه دارد، باید همه را نقد و تبدیل به ارز آخرت کند. ارز دنیا فانی و ارز آخرت باقی است.
مؤمن وقتی همهی کارهایش را کرد، اگر بگویند «امروز بیا» راحتتر است تا بگویند فردا. فراری میگوید، ممکن است از توی پروندهام چیزی در بیاید که ممنوعالخروج بشوم. مؤمن میگوید، تا الان نلغزیدهام، اما اگر اتفاقی بیفتد و سقوط کنم چه؟ بهتر است تا پاک هستم بروم. در سوره جمعه میگوید: «اگر واقعا خدا را دوست میدارید و از اولیاء اللّه هستید آرزوی مرگ کنید» اما چرا ما جرأت نداریم آرزوی مرگ کنیم؟ چون ارزمان را تبدیل نکردهایم. خانهی آنطرف را نساختهایم.
اینکه خطیب جمعه میگوید، تقوا را رعایت کنید، یعنی هر که ارزهایش را تبدیل نکرده، زودتر تبدیل کند، هر که گذرنامهاش را نگرفته، زودتر بگیرد، هر که برای فرار به سوی خدا آماده نشده، زودتر آماده شود. چرا؟ چون اجل به سلیمان هم مهلت نمیدهد.
حضرت سلیمان ایستاده بود و به مسجدالاقصی که ساخته میشد نظاره میکرد که عزرائیل آمد. سلیمان(ع) به عصایش تکیه داده بود. گفت: فرصتی! گفت: نه! گفت: همین؟ گفت: همین! ایستاده قبض روح شد. همینطور تکیه به عصا، ایستاده برجای ماند. تمام خدمه از آدمها و دیوها که کار میکردند همچنان ادامه دادند. مدتها گذشت و آنها میپنداشتند که این هم یکی دیگر از معجزات سلیمان(ع) است که بهطعام و غذا نیاز ندارد؛ تا آنکه موریانه به امر خدا عصا را خورد و عصا فرو ریخت و سلیمان افتاد. قانون خدا چنین است!
@haerishirazi