آینهها سه نوعاند:
«ساده» که تصویر هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد؛ «محدب» یا «کوژ» که تصویر راکوچک و «مقعر» یا«کاو» که تصویر را بزرگ نشان میدهد.
عقل، آینه سادهای است و هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد. اما نفس انسان، آینهای است که در آنِ واحد هم مقعر و هم محدب است؛ آنچه را خود میپسندد، بزرگ جلوه میدهد و آنچه را نمیپسندد، کوچک نمایش میدهد.
@haerishirazi
بسیاری از امراض انسان، ریشه در زمان بارداری و دوران جنینی فرد دارد. این امراض تا وقتی نوزاد در رحم مادر است رنجی برای او ایجاد نمیکند، اما پس از تولد، آرام آرام نشانههای بیماری بروز میکند!
دنیا رحم است و ما جنین آخرتیم. امراض روح ما در آخرت خودشان را نشان میدهند، چون روح ما متعلق به آنجاست. خشم، شهوت، زیاده طلبی و سایر رذایل و امراض اخلاقیِ خود را در دنیا نمیفهمیم، بلکه در آخرت درمییابیم و آنجاست که روحمان باید رنج بکشد، چرا که این مریضیها را از رحم دنیا به آخرت بردهایم و در آنجا مانند یک نوزاد ناقص الخلقه و مریض مادرزاد، پا گذاشتهایم.
@haerishirazi
مسافری که به سوی مقصد حرکت میکند، راه نرفته را پیش رو میبیند؛ اما اگر به سمت خلاف مقصد بایستد، مسیر طی شده را خواهد دید.
کسی که رفتهها و کردههای خود را میبیند، باید باور کند که در حال اشتباه است و پشت به مقصد ایستاده و کسی که نرفتهها و نکردهها را مینگرد، شک نکند که رو به مقصد ایستاده و در مسیر صحیح قرار دارد.
@haerishirazi
حرکت آدمی باید بین دو خط باشد:
خط غرور و خط یأس. اگر بهسوی خط غرور رفت، حرکت را لازم نمیبیند!
اگر بهسوی یأس گروید، حرکت را منتج و سودمند نمیبیند!
هر لحظه که انسان حرکت را غیر لازم یا غیر منتج دید، توقف میکند چون غرور و یأس در کار است. پای خوف و رجاء هم در بین است زیرا خوف غرور را میشکند و رجاء یأس را.
@haerishirazi
رزق، مثل ظرف آب مرغداریهاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب میکنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر میگردانند و آب توی بشقاب زیرین میآید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف میشود و جوجهها از آبها میخوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید میشود نه این که تولید میشود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون میآید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون میآید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد میشود زیرا هرکس روزی خودش را میخورد و نمیتواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال میشود و میفهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند میآید.
@haerishirazi
انسان وقتی پشت به نور میکند، خود را میبیند، آنهم بزرگتر از آنچه که هست، یعنی«خود بزرگ بین» میشود. همچنانکه اگر در شب تاریک، به جای اینکه رو به فانوس بایستد، پشت به فانوس ایستاد، خود و سایة خود را، آنهم بزرگتر از آنچه که هست میبیند. «خود بزرگ بین»، به دلیل پشت کردن به نور است و خداوند نور آسمانها و زمین است؛ «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
هر گاه انسان به خداوند که نور آسمانها و زمین است، پشت کند، خود را میبیند و هر چه دورتر شود سایهاش بزرگتر میشود و دچار «خود بزرگ بینی» میشود و هر گاه به سمت خداوند بایستد و حرکت کند، دیگر خود را نمیبیند.
@haerishirazi
در میهمانیها بشقاب بیگانگان و ناآشنایان را لبریز میکنند، و اگر مقدار غذا محدود بود، از بشقاب دوستان و آشنایان کم میکنند و به بشقاب میهمانان میریزند.
آن کس که در انقلاب، گرسنگی را تحمل میکند، میهمان انقلاب نیست، بلکه صاحبخانه است و آن کس که باید به او رسید و سیرش کرد تا اعتراض نکند، اجنبی و میهمان است.
انقلاب هم میهمانانی دارد. کسانی هستند که مخالف انقلاب نیستند، اما طاقت صدمات انقلاب را ندارند. آنان را باید تحمل کرد و به آنها رسید، چون این توان را ندارند که مسائل را برای خود تفسیر و تحلیل کنند. شما انقلابیها که بینشتان کافی است، بگذارید کسانی که بینش کمتری دارند، بیشتر ببرند. این حفظ آبروی انقلاب و به مصلحت انقلاب است.
@haerishirazi
چیزی که از بلندی به سمت پایین حرکت میکند، اگر فاصلهاش زیاد باشد، سرعت حرکتش نیز بیشتر میشود.
حرکت انسان همینطور است. هرچه فاصله بین «چه باید باشد» و «آنچه هست» بیشتر باشد، میزان فعالیت، قدرت، استقامت، مقاومت و قابلیت انسان بیشتر میشود. کسی که «آنچه هستِ» خودش را بزرگ و «آنچه باید باشد» را کوچک میبیند، فاصله بین این دو را کم کرده و سرعت حرکتش کم میشود. انسانهایی که فکر میکنند بهتر از آن هستند که باید باشند، طبیعتاً رو به عقب و به سمت ضایع شدن میروند.
ایمان به غیب یعنی وجود چنین خلائی در زندگی، که انسان احساس کند بیش از آنچه هست جا برای رشد دارد. عالمی بزرگتر از این عالم و حیاتی بالاتر از این زندگی وجود دارد. این اساس تحرک است.
@haerishirazi
اگر به جام فلزی ضربهای وارد شود، مدتها ارتعاش خواهد داشت، ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربهای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت.
انسانی که تکیه گاهی ندارد و خدا او را نگرفته است، با یک ضربه آرامش خود را از دست داده و تا مدتها مضطرب، سردرگم و حیران خواهد ماند. اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته، در مقابل ضربات، مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد.
@haerishirazi
كسى كه عادت به سيگار ندارد، يك هفته با هفتههاى ديگر فرقى ندارد، امّا كسى كه روزى يك پاكت سيگار مىكشد و حالا مىخواهد ترك كند، هفته اول، يك سال برايش مىگذرد.
كسى كه بىپروايىها داشته و حالا مىخواهد در صراط مستقيم باشد، چه زجرى بايد بكشد تا آن عادات را ترك كند؟! در قرآن مىفرمايد: « فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» خداوند بدىهاى اينها را تبديل به حسنات مىكند.
اين بهدليل زجرهايى است كه مىكشند! ببينيد «حُرّ» چقدر زرنگ بود؛ او كه شب عاشورا از فرماندهان سپاه اشقياست، روز عاشورا يكى از شهداى بزرگ تاريخ اسلام مىشود. حُرّ آن بيست و چهار ساعت آخر را چطور گذرانده است؟ مطمئن باشيد كه آن يك شب برايش بهاندازه چندين سال زجر كشيدن گذشته. كارى كه ديگران در چندين سال، حتى يك عمر، موفق نمىشوند، همان زجر را يك شبه كشيده است!
@haerishirazi
راز این که اهل تقوی همواره تمنا و آرزوی مرگ دارند این است که احساس میکنند سرمایهای دارند و آن سرمایه ایمان است.
کسی که پول زیادی از بانک گرفته تا به منزل ببرد و یا از منزل برداشته تا به بانک ببرد، در این راه تلاش میکند تا سریعتر و زودتر به هدف برسد. دوست دارد از راه میان بُر برود و دو خیابان، یک خیابان بشود تا به هدف نزدیکتر گردد. اما آنکه سرمایه و هدفی ندارد، سرعت و تلاشی هم ندارد.
کسی هم که سرمایه ایمان ندارد، نه هدفی دارد و نه تمنای مرگی، بلکه از مرگ هم گریزان است.
@haerishirazi
خورشید همیشه نور میافشاند و هیچ تبعیضی در بذل سخاوتمندانة شعاعهایش ندارد، ولی قسمتهایی از زمین مانند قطب شمال و جنوب بهخاطر اینکه در معرض نور خورشید نیستند، همیشه یخ بنداناند، با اینکه آب و خاک آنجا با نواحی دیگر زمین فرقی ندارد.
«يا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَرية»
اگر آدم موانع را برطرف کند، میتواند از آن رحمت واسعه، فیض ببرد؛ هر قدر موانع رسیدن نور، بیشتر باشد، دل منجمدتر میشود، این همان قساوت قلب است. وقتی دوستی دنیا مانع تابش نور الهی و پذیرش رحمت واسعة ربوبی شود، دل انسان یخ میبندد.
@haerishirazi
کشتیای را تصور کنید که روی دریا سیر میکند. اگر آب موج بزند و در کشتی بریزد، کشتی سنگین میشود و مقداری در آب فرو میرود. در هجوم بعدی امواج، آب بیشتری در کشتی میریزد، چون در اثر موج قبلی پایین رفته و به سطح آب نزدیک شده.
انسان در دنیا، مثل کشتی روی آب است. کشتی وجودش اگر از آب دریای مادّی خالی باشد، دریا در اختیار اوست. اما اگر در کشتیِ وجودش آب ریخت، باید آن آب را با پمپاژ خالی کند.
ادعیه و زیارات، پمپاژ کردن آب از کشتی است. در روایات آمده که انسان روزی هفتاد مرتبه استغفار کند. مثل این است که بر اثر موج، مقداری آب در کشتی شما ریخته و شما باید هفتاد سطل آب بکشید و از کشتی بیرون بریزید.
@haerishirazi
با آب شیرین میشود کشاورزی کرد ولی با آب شور نه. آب شور، درختها را میخشکاند.
درخت عمل از نیتهای خیر و شیرین سیراب میشود؛ مادامکه نیت خالص باشد این درختها خرم و باشکوهاند؛ اگر نیات دیگری پا در میان بگذارند، آب شور با آب شیرین مخلوط شده است. طبیعتا پژمردگی و خشکیدن درخت غیرقابل اجتناب است.
@haerishirazi
باید به اندازه پولی که در حساب دارید چک بکشید. اعتبار چک، به میزان موجودی حساب شماست نه میزان رقمی که مینویسید. وقتی میگویید: «خدایا! پرچم اسلام را سر بلند نگهدار» این یک چک است و باید عملی در حسابتان باشد تا چکی که کشیدهاید، برگشت نخورد. اگر چک بیمحل بکشید، دستگیرتان میکنند. باید محلی برای این چکها گذاشت که همانا اعمال ماست.
@haerishirazi