🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸#حجت_مداری | خاطره ای درس آموز از آیت الله العظمی مکارم شیرازی🔸
خدا رحمت کند مرحوم آقای شیخ محمد علی موحد. ایشان استاد [و مدیر مدرسه علمیۀ ما] بودند. ایشان گاهی به ما نصیحت می کردند. یک دفعه از آقای مکارم شیرازی که استاد بزرگ حوزه علمیه است و از مفاخر ما هستند قضیه ای نقل کردند. آقای مکارم هم از شاگردان مرحوم آقای موحد بودند و سطوح حوزه را تا آخر پیش ایشان خوانده بودند.
[آقای موحد] گفت یک روزی به ناصر آقا -با همین تعبیر گفت- گفتم: برو به فلانی بگو که ماندن تو در این حجره، خلاف شرع است. به او تذکر بده که این حجره را معطل نگذارد. برود تا یک طلبۀ دیگری را بفرستیم به این حجره.
بعد ناصر آقا از من پرسید: من از چه باب این حرف را به او بگویم؟
از باب امر به معروف بگویم؟
از باب نهی از منکر بگویم؟
از باب نصح مستشیر بگویم؟
از باب ارشاد جاهل بگویم؟
از باب تنبیه غافل بگویم؟
بابش را برای من معین کن! من از چه دری وارد شوم؟ این کدامیک از وظایف من است؟
مرحوم آیت الله موحد میگفت: خوشم آمد که با اینکه آقای مکارم بچه سال بود، اما وقتی استادش به او می گوید برو به فلانی بگو، نمی گوید خوب من می روم و به او میگویم. بلکه از من پرسید این حرف را از چه بابی بگویم؟
می گوید من مسلمانم. مسلمان هر حرفی می خواد به دیگری بزند، باید در یکی از این ابواب [فقهی] بگنجد. شما که به من می گویی برو به فلانی بگو، به من بگو از کدام باب باید بروم بگویم؟ از بین این راه هایی که برای من باز شده که مسلمان می خواهد از آن باب برود مکالمه بکند یا تذکر بدهد، برای من باید بابش را مشخص بکنی. این یعنی: «حرکت علی الحجه» (حرکت بر اساس #حجت). انسان سیری که می خواهد بکند علی الامیال نباشد؛ لاحجت را نگیرد، متشابهات را مستند قضایا نگیرد.
کما اینکه اداری ها هر وقت بخواهند چیزی بنویسند ماده یا تبصره قانونی اش را مشخص می کنند. اگر رئیس اداره می خواهد یک تصمیم بگیرد که بر اساس هیچ کدام مواد قانونی نیست، کارمند انجامش نمی دهد. شما اگر یک ریال را هم بخواهید خرج کنید، باید طبق یکی از ضوابط و یکی از بندهای قانون خرج کنید. یعنی نسبت به آن کار باید #امر وجود داشته باشد. آن امر است که کارتان را قانونی می کند، کارتان را «اطاعت» می کند.
شما اگر از پول اداره تان یک مقدارش را دادید به یک مستحقی، قانون چه کارتان می کند؟ پوست از کله تان می کند. شما را به عنوان اختلاس بیت المال، به زیر سوال می کشد و پیش هرکسی هم که بروید محکومتان می کند. می گوید از کیسه خلیفه بخشش کردی؟ هر یک ریال این پول، کد دارد، برنامه دارد، طبق ضوابط است. باید ببینی از چه راهی خرج کنی.
این چیزهایی که شما در دنیا میبینید اینها عکس آخرت افتاده رویش، تصویر آخرت افتاده رویش، خدا خواسته آخرت را در این دقتها نشان بدهد به ما و اینها را حجت قرار دهد برای ما که شما پول شخصیتان را هر کاری می خواهید کنید باید آیین نامه داشته باشد، بند داشته باشد، مواد قانونی داشته باشد. بنابراین، خرج شخصی را هم که انسان می کند، خرج خانهاش هم که می خواهد بکند، دقیقاً طبق تبصرههای اسلامی و طبق موازین شرعی باید باشد. حرفی که می خواهد بزند، وقتی که می خواهد مصرف کند، گفتگویی را که می خواهد کند، تلفنی که می خواهد به کسی بزند، صحبتی که می خواهد بکند، حتی صحبتی را که می خواهد گوش بگیرد، طبق یکی از این مواد شرعیه باید باشد. این امر، همه چیز را درست می کند. بیامر که شد یعنی هیچی! این یعنی نظام #ولایت_فقیه، نظام شرعی.
در نظام ولایت فقیه هم هر کسی باید به یک نحوی، امرش به امر ولایت فقیه بخورد. و هر شخصیتی را که به فرمانش توجه می کنی، باید به یک نحوی مربوط بشود به امام. اگر شد، ارزش پیدا میکند. چون ارتباط با امام برمیگرد به امام زمان و سپس رسول خدا و سپس خداوند. این می شود #توحید. یعنی انسان تمام مأموریت هایش از یک جا نشأت بگیرد، اگر همه کارهایی که انسان می خواهد بکند، برگردد به امر خدا، این می شود توحید. فرد اگر همه کارهایش را بر اساس فرمان خدا انجام داد، آن موقع میشود موحّد.
@haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸معجزۀ بادبان | در میان این همه عوامل جبری، انسان چگونه مختار شده است؟ (بخش دوم)🔸
انسان مثل کشتی بادی است. حرکت باد برای کشتی، جبری است اما حرکت خود کشتی، اختیاری است. در عین حالی که نیروی محرکهاش (یعنی باد) جبری است، اما حرکت کشتی، اختیاری است. جبر به آن میخورد، اما اختیار پس میدهد! وارداتش جبر است و صادراتش اختیار!
باد به هیچ وجه به حرف ناخدا گوش نمیدهد. ناخدا نمیتواند به باد بگوید تو از این طرف نیا و از آن طرف بیا. باد، در #امر ناخدا نیست. اما در #استخدام ناخدا است. در امر بودن یک چیز است؛ در استخدام بودن یک چیز است.
انسان هم سلسلۀ علت و معلولها در اختیارش نیست. جبریاند. اینها به انسان وارد میشوند و برخوردشان هم جبری است. اما بازتابشان اختیاری است. چرا؟ چون در ما دستگاهی مثل کشتی بادی وجود دارد. همانطوری که ناخدا با #قطبنما و #بادبان و #نقشه، این باد را به خدمت میگیرد، انسان هم میتواند شرائط را به نفع خودش به خدمت بگیرد. ما نمیتوانیم به شرائط بگوییم بیا یا برو. اما می توانیم شرائط را استخدام کنیم. انسان، حاکم بر شرائط است. خودش انتخاب می کند.
زن فرعون، دستگاه حکومتی فرعون را #در_خدمت_خودش قرار داد. او میخواست رو به خدا برود و این دستگاه میخواست او را باز دارد؛ ولی زورش نرسید. در عوض، تمام دستگاه فرعونی، زمینۀ رشد سریع و صعود سریع آسیه شد!! نمیخواستند آسیه ایمانش بالا برود، نمیخواستند آسیه از اولیاءالله بشود؛ اما نتوانستند. برعکس، آسیه #استخدامشان_کرد و بوسیلۀ همین دستگاه فرعونی، به مقامات عالیه رسید. چه شد که یک مملکت، حریف یک آدم نشدند؟ #اختیار یعنی این. انسان، این است! انسان مافوق شرائط است. انسان تابع شرایط نیست.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸#حجت_مداری | خاطره ای درس آموز از آیت الله العظمی مکارم شیرازی🔸
خدا رحمت کند مرحوم آقای شیخ محمد علی موحد. ایشان استاد [و مدیر مدرسه علمیۀ ما] بودند. ایشان گاهی به ما نصیحت می کردند. یک دفعه از آقای مکارم شیرازی که استاد بزرگ حوزه علمیه است و از مفاخر ما هستند قضیه ای نقل کردند. آقای مکارم هم از شاگردان مرحوم آقای موحد بودند و سطوح حوزه را تا آخر پیش ایشان خوانده بودند.
[آقای موحد] گفت یک روزی به ناصر آقا -با همین تعبیر گفت- گفتم: برو به فلانی بگو که ماندن تو در این حجره، خلاف شرع است. به او تذکر بده که این حجره را معطل نگذارد. برود تا یک طلبۀ دیگری را بفرستیم به این حجره.
بعد ناصر آقا از من پرسید: من از چه باب این حرف را به او بگویم؟
از باب امر به معروف بگویم؟
از باب نهی از منکر بگویم؟
از باب نصح مستشیر بگویم؟
از باب ارشاد جاهل بگویم؟
از باب تنبیه غافل بگویم؟
بابش را برای من معین کن! من از چه دری وارد شوم؟ این کدامیک از وظایف من است؟
مرحوم آیت الله موحد میگفت: خوشم آمد که با اینکه آقای مکارم بچه سال بود، اما وقتی استادش به او می گوید برو به فلانی بگو، نمی گوید خوب من می روم و به او میگویم. بلکه از من پرسید این حرف را از چه بابی بگویم؟
می گوید من مسلمانم. مسلمان هر حرفی می خواد به دیگری بزند، باید در یکی از این ابواب [فقهی] بگنجد. شما که به من می گویی برو به فلانی بگو، به من بگو از کدام باب باید بروم بگویم؟ از بین این راه هایی که برای من باز شده که مسلمان می خواهد از آن باب برود مکالمه بکند یا تذکر بدهد، برای من باید بابش را مشخص بکنی. این یعنی: «حرکت علی الحجه» (حرکت بر اساس #حجت). انسان سیری که می خواهد بکند علی الامیال نباشد؛ لاحجت را نگیرد، متشابهات را مستند قضایا نگیرد.
کما اینکه اداری ها هر وقت بخواهند چیزی بنویسند ماده یا تبصره قانونی اش را مشخص می کنند. اگر رئیس اداره می خواهد یک تصمیم بگیرد که بر اساس هیچ کدام مواد قانونی نیست، کارمند انجامش نمی دهد. شما اگر یک ریال را هم بخواهید خرج کنید، باید طبق یکی از ضوابط و یکی از بندهای قانون خرج کنید. یعنی نسبت به آن کار باید #امر وجود داشته باشد. آن امر است که کارتان را قانونی می کند، کارتان را «اطاعت» می کند.
شما اگر از پول اداره تان یک مقدارش را دادید به یک مستحقی، قانون چه کارتان می کند؟ پوست از کله تان می کند. شما را به عنوان اختلاس بیت المال، به زیر سوال می کشد و پیش هرکسی هم که بروید محکومتان می کند. می گوید از کیسه خلیفه بخشش کردی؟ هر یک ریال این پول، کد دارد، برنامه دارد، طبق ضوابط است. باید ببینی از چه راهی خرج کنی.
این چیزهایی که شما در دنیا میبینید اینها عکس آخرت افتاده رویش، تصویر آخرت افتاده رویش، خدا خواسته آخرت را در این دقتها نشان بدهد به ما و اینها را حجت قرار دهد برای ما که شما پول شخصیتان را هر کاری می خواهید کنید باید آیین نامه داشته باشد، بند داشته باشد، مواد قانونی داشته باشد. بنابراین، خرج شخصی را هم که انسان می کند، خرج خانهاش هم که می خواهد بکند، دقیقاً طبق تبصرههای اسلامی و طبق موازین شرعی باید باشد. حرفی که می خواهد بزند، وقتی که می خواهد مصرف کند، گفتگویی را که می خواهد کند، تلفنی که می خواهد به کسی بزند، صحبتی که می خواهد بکند، حتی صحبتی را که می خواهد گوش بگیرد، طبق یکی از این مواد شرعیه باید باشد. این امر، همه چیز را درست می کند. بیامر که شد یعنی هیچی! این یعنی نظام #ولایت_فقیه، نظام شرعی.
در نظام ولایت فقیه هم هر کسی باید به یک نحوی، امرش به امر ولایت فقیه بخورد. و هر شخصیتی را که به فرمانش توجه می کنی، باید به یک نحوی مربوط بشود به امام. اگر شد، ارزش پیدا میکند. چون ارتباط با امام برمیگرد به امام زمان و سپس رسول خدا و سپس خداوند. این می شود #توحید. یعنی انسان تمام مأموریت هایش از یک جا نشأت بگیرد، اگر همه کارهایی که انسان می خواهد بکند، برگردد به امر خدا، این می شود توحید. فرد اگر همه کارهایش را بر اساس فرمان خدا انجام داد، آن موقع میشود موحّد.
@haerishirazi