eitaa logo
حافظ‌هـ
911 دنبال‌کننده
302 عکس
190 ویدیو
2 فایل
تاریخ را به حافظه بسپارید! حسینیه هنر شیراز ارتباط با ادمین: @hafezeh_shz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌گویند... قسمت سوم: داداشم عکس حاج‌قاسم رو نقاشی کرد روایتی از فاطمه آزمند این روایت‌ها را می‌توانید در کتاب حافظ دل‌ها بخوانید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌گویند... قسمت چهارم: آماده‌ایم انتقام حاج قاسم را بگیریم روایتی از سیدنبی سجادی این روایت‌ها را می‌توانید در کتاب حافظ دل‌ها بخوانید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌گویند... قسمت پنجم: فدای سر حاج‌قاسم روایتی از هاشم زارع بهجانی این روایت‌ها را می‌توانید در کتاب حافظ دل‌‌ها بخوانید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد قافله، یک دل مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌گویند... قسمت ششم: حاج‌قاسم دعوتش کرده بود روایتی از اسماعیل آزادی و عباس سرکاری این روایت‌ها را می‌توانید در کتاب حافظ دل‌ها بخوانید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد قافله، یک دل مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی می‌گویند... قسمت هفتم: مردم کرمان درِ خونه‌هاشون رو باز کردن روایتی از نورالله علیایی حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
همزمان با سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: آغاز فراخوان ارسال آثار پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در استان فارس بخش‌های جشنواره: بخش رقابتی ، فیلم ما ، اکران مردمی ، جوایز مردمی موضوعات بخش رقابتی هنرمندان اهل استان فارس: نهضت جهانی مستضعفین و مدافعین حرم ، نظم جدید جهانی ، آرمان روح‌الله ، جمهور پیروز ، عدالت ، رویای ایرانی ، حافظه ملی ، جنگ اقتصادی ، جنگ فرهنگی بخش رقابتی کشوری ویژه موضوعات استان فارس: حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع) ، دفاع مقدس در استان فارس ، نسبت استان فارس با محور مقاومت و دفاع از حرم قالب‌های بخش رقابتی: فیلم داستانی ، مستند ، پویانمایی ، نماهنگ ، فیلم‌نامه ، تولیدات تلویزیونی ، تولیدات مجازی ، تولیدات هوش مصنوعی مهلت ارسال آثار: ۲۸ دی‌ماه ۱۴۰۳ شماره و آی‌دی دبیرخانه در پیام‌رسان بله و ایتا: ٠٩١۶۴٩١١۴۴٩ | @hafezeh_shz_admin
حافظ‌هـ
قانون علیه انقلاب (قسمت اول) اوایل دهه هفتاد، وضعیت بازار برای تهیه‌ی بعضی کالاها به هم ریخت. از خوراک دام گرفته تا داروهایش. یا پیدا نمی‌شد و یا توی بازار سیاه با قیمت بالایی به روستایی ها عرضه می‌شد. تصمیم گرفتیم حساب بانکی‌ای افتتاح کنیم و اضافه هزینه‌ی پروژه‌ها را بریزیم توی آن. مثلا اگر برای پروژه‌ای، ۶ میلیون تومان برآورد شده بود و ما با ۵ میلیون تمامش کردیم، یک میلیون باقی‌مانده را توی این حساب نگه داریم. اجناسی که برایش بازار سیاه ایجاد شده را با قیمت ارزان‌تری بخریم و به دست مردم روستا برسانیم. دیوان محاسبات استان وقتی فهمید چنین حسابی داریم، اعلام کرد: «این کار خلاف قانونه و باید حساب رو ببندین» هر چه‌قدر هم توضیح دادیم که «چاره‌ای جز این نداریم و اگر این کار رو نکنیم، مردم مجبورن از بازار سیاه نیازهاشون رو تهیه کنند» فایده‌ای نداشت که نداشت. به‌شان گفتم: «به خدا این کار شما باعث فشار به مردم میشه. نکنین! نسازین!» اما جواب این بود: «آقای رضوی! برادر! نمیشه. دستور از تهران اومده. ما هم آخرین استانی هستیم که این‌جور حسابی داریم. باید سریعتر تکلیفش مشخص بشه.» بالاخره تسلیم شدم و حساب را بستم. چندمدت بعد رییس دیوان محاسبات برای بررسی پروژه‌ها آمد سراغ‌مان. خرداد ماه بود و فصل توت‌فرنگی. در مسیر یکی از پروژه‌ها به مزرعه‌های توت فرنگی رسیدیم. رییس دیوان به راننده گفت: «کنار جاده واستا. می‌خوام از سر بوته، چند تا توت بچینم.» روستایی‌های کردستان با چنین‌کاری مشکلی نداشتند. همان ضرب‌المثل معروف خوردن حلال و بردن حرام خودمان. هرچند توت‌فرنگی سر بوته مزه‌ی دیگری دارد اما بچه‌های جهاد سازندگی از این کار هم پرهیز می‌کردند. ایستادیم و آقایِ رییسِ دیوانِ محاسبات، مشغول خوردن شد. همان موقع یکی از کشاورزان منطقه از دور من را دید و شناخت. پا تند کرد و به سمتم آمد. با زبان کُردی شروع کرد به اعتراض: «بدبختمون کردین. بیچاره‌مون کردین. قبلا داروی دام‌ها رو از شما می‌گرفتیم، الان باید از بازار سیاه بخریم خدا تومن.» توی دلم گفتم این فرشته را خدا عنایت کرده و سمت ما فرستاده. با همان لحن تند، حرفهایش را ادامه داد: «چرا دیگه به ما داروی دام نمی‌دین؟ ما چه خاکی تو سرمون بریزیم؟» حرفش را بریدم و گفتم: «حاجی! همه‌ی اینا تقصیر رییس دیوان محاسباته. شعور نداره. اون شما رو به چنین روزی رسونده» رییس دیوان وسط توت‌فرنگی خوردن، صورتش را سمت من برگرداند: -آقای رضوی، برادر، چرا توهین می‌کنی؟ -باور کن شعور نداری! -چته؟ چرا این‌جوری حرف می‌زنی؟ -می‌بینی این بنده خدا چی میگه؟ میگه تا دو ماه پیش از شما دارو می‌گرفتم ولی الان دارم از بازار سیاه می‌خرم. چقدر بهت گفتم نکن! مردم ضرر میکنن؟ قبول نکردی. با ناراحتی گفت: «من غلط کردم. برو دوباره حساب رو باز کن. من مشکل قانونیش رو با تهران حل می‌کنم». البته هر کاری هم کرد، دیگر نتوانست آن حساب را به ما برگرداند. روایتی از سیدعبدالکریم رضوی، مسئول جهاد سازندگی کردستان در دهه ٧٠ و از مدیران جهاد سازندگی فارس تحقیق و تنظیم: محمدحسین عظیمی و پویان حسن‌نیا تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
قانون علیه انقلاب (قسمت دوم) در شهر سقز، پلی بود که حدود پنجاه سال از ساختش می‌گذشت. قدیمی بودنش باعث شده بود مسئولین شهر برای جلوگیری از ریزش، به فکر بیفتند و پل دیگری بسازند. کار ساخت پل جدید را هم شروع کرده بودند ولی مدت زیادی ناتمام رها شده بود. روزی استاندار کردستان سراغم آمد و گفت: «آقای رضوی، این پل خیلی وقته ناتموم مونده. کسی هم جرئت نمی‌کنه سراغش بره. فقط از عهده جهاد برمیاد.» گفتم: «شما که می‌دونین کار جهاد توی روستاهاست. خواهشا ما رو درگیر شهر نکنین.» هرچه اصرار کرد قبول نکردم. ولی او توی مراسم عمومی اعلام کرد که قرار است این پل را بچه‌های جهاد بسازند و ما را توی عمل انجام شده قرار داد. وقتی پروژه را شروع کردیم، دو مشکل بزرگ داشتیم. اول اینکه بودجه پروژه‌های عمرانی آذر ماه واریز می‌شد. آذرماه هم به‌خاطر سردی هوا اصلا امکان بتن‌ریزی وجود نداشت. می‌توانستم صبر کنم تا آذر و بگویم: «الان که زمان کار عمرانی نیست.» بودجه را برگشت بزنم و همین‌جور کار را معطل کنم. ولی تصمیم گرفتم بودجه آموزش را که همیشه تابستان به دست‌مان می‌رسید، به این کار اختصاص دهم و وقتی بودجه عمرانی آمد، آن را جابجا کنم. مشکل دوم هم مربوط به کمپرسی‌های جهاد بود. چیزی که ما برای اجرای پروژه تحویل گرفته بودیم، از نوع اینترناش بود و به‌درد این پروژه نمی‌خورد. ما نیاز به کمپرسی‌های بنز داشتیم. موضوع را با مسئول موسسه نصر در میان گذاشتم و ازش خواستم کمپرسی‌های ما را بگیرد و به‌جایش بنز تحویل دهد. با این‌که بنز قیمت بیشتری داشت ولی موسسه به ما لطف کرد که این جابجایی صورت بگیرد. با حل این دو مشکل توانستیم پلی را که هیچ پیمانکاری از عهده‌ی ساختش برنمی‌آمد، در مدت کوتاهی به سرانجام برسانیم. اسمش را هم گذاشتیم «پُل شهدای جهاد» روز افتتاحش شهر تقریبا تعطیل شد. تمام تاکسی‌ها، پشتش ایستاده بودند تا از رویش رد شوند. یک سال بعد از افتتاح پروژه، از طرف سازمان بازرسی، آمدند سراغم. سوال و جواب‌هایشان شروع شد: «بودجه‌ی این پُل رو از کجا آوردین؟ چرا بودجه رو جابجا کردین؟» دیدم هرچه توضیح می‌دهم فایده‌ای ندارد. دستشان را گرفتم بردمشان کنار پُل و برایشان ماجرا را کامل توضیح دادم. بازرس بیچاره وقتی نتیجه‌ی کار را دید، متواضعانه پذیرفت. داشتم نفس راحتی می‌کشیدم که سال بعد گروه دیگری سراغم آمدند. این بار به موضوع کمپرسی‌ها گیر دادند: -کمپرسی‌های بنز رو از کجا آوردین؟ -کمپرسی‌های خودمون رو تحویل موسسه نصر دادیم و این‌ها رو گرفتیم. -این کار شما تخلفه. -تخلف چی؟ جای تشکرتونه؟ -اولا کمپرسی‌هایی که به دردتون نمی‌خوره رو نباید تحویل می‌گرفتین. ثانیا وقتی فهمیدین به دردتون نمی‌خوره، باید با اجازه‌ی دولت آگهی می‌زدین و ماشین‌ها رو می‌فروختین. وقتی پولش به خزانه واریز شد، باید درخواست برگشت پول می‌دادین و دوباره آگهی می‌زدین تا ماشینای مدنظرتون رو بخرین. -این کاری که شما می‌گین حداقل یک سال پروژه رو عقب مینداخت. -ولی شما باید کاری رو که قانون میگه انجام بدین. برای کاری که باعث افتخار استان و خوشحالی مردم شده بود، حرف‌هایی بهم زدند که ناراحت شدم. آخر سر هم، چنان پرونده‌ای برایم ساختند که تا یازده سال درگیرش بودم. روایتی از سیدعبدالکریم رضوی، مسئول جهاد سازندگی کردستان در دهه ٧٠ و از مدیران جهاد سازندگی فارس تحقیق و تنظیم: محمدحسین عظیمی و پویان حسن‌نیا تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
دعوتید به آئین افتتاحیه پانزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار در استان فارس موضوع امت مقاومت با حضور هنرمندان استان فارس و خانواده شهدا همراه با شعرخوانی، اجرای موسیقی، رونمایی از نماهنگ، پذیرایی ویژه از جنس مقاومت و اهدای جوایز برگزیدگان پانزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار فارس همزمان با برپایی بازارچه مقاومت زمان: پنجشنبه ۴ بهمن‌ماه ساعت ۱۸:۳۰ مکان: شیراز- بلوار شهید چمران- نبش کوچه ۲۸- موکب عزیزم حسین- کافه شهدا حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم‌اکنون اهدای جایزه و لوح تقدیر به نویسنده حسینیه هنر شیراز آقای محمدجواد رحیمی به نمایندگی از تیم تولید کتاب چراغ‌دار اثر شایسته تقدیر جشن کتاب سال استان فارس. کتاب چراغ‌دار روایت‌گر زندگی شهدا و ابعاد دو حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع)، اثری از حسینیه هنر شیراز. مهلت شرکت در مسابقه کتاب‌خوانی این کتاب تا ۱۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: @hafezeh_shz