eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 چهل و یک سال پیش روز تو بشهادت رسید ، نه بچه ی بود نه اهل ...روستازاده ای بود از دل جنگل های خوش آب و هوای که با ریختن خون پاکش خاک را بوسیدنی کرد...🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . 🦋شادی روح صلوات... کانال شهدایی 👇 💠 @hafttapeh
💢 عباس امانی ( ) : ۲۵ ۱۳۶۵_جزیره مینو __فرزند آخر بود.سر کوره کار می‌کرد.هفده رفت . سالگی هم رسید.تو وصیت‌نامه ش نوشت : . 📩 خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم. . 💠 @hafttapeh
💢 حسین شعبان زاده ( ) ۱۵ #شهادت ۷ ۱۳۶۵ اسلام آباد غرب : . خواهر شهید : هر وقت به خانه ی ما می آمد می گفت برایم ماکارونی درست کن خیلی ماکارونی دوست داشت بعد از شهادت او من تا یکسال ماکارونی درست نکردم و بعد از یکسال که درست کردم به نیت او خیرات کردم . آخرین باری که می خواست به جبهه برود با مادرم خداحافظی کرد و به خانه ما آمد و از من هم خداحافظی کرد و گفت دعا کنید این بار شهید شوم گفتم حسین جان اگر مصلحت باشد شهید می شوی گفت به هر حال شما دعا کنید من دوست دارم شهید شوم وقتی از درب خانه رفت بیرون رویش را برگرداند و برایم دست تکان داد و خداحافظی کرد و گفت:« این آخرین خداحافظی من با شماست . » . 💠 @hafttapeh
💢 اسداله حقیقت اعزامی از ( سن ۱۵ سال) :۷ آذر ۱۳۶۲ : . پدر شهید : ایشان تابستان ها پیش آقای خطیبی در چاکسر کاشی کاری می کردند. به خاطر صداقت و رفتار خوب او آقای خطیی هر روز با موتور  می آمد دنبالش می گفت نمی خواهد کاری بکنی فقط بیا پیش من باش . بعضی وقت ها با شهید علی محمدی تابستان ها یخ می فروختند . هیچ وقت بیکار نمی نشست کار می کرد تا کمک خرج خانه باشد . زمانی که می خواست به جبهه برود و رضایت نامه آورد که امضا بزنم این کار را نکردم و قبول هم نکردم همان شب خواب دیدم در بیابانی هستم  و سگ ها به من حمله کردند  و من می خواستم فرار کنم ولی نمی توانستم وقتی که پسرم اسدالله آمد  سگ ها همه فرار کردند . وقتی صبح بیدار شدم رفتم به انجمن و گفتم من رضایت می دهم که پسرم به جبهه برود . . 💠 @hafttapeh
💢 اسفند ۱۳۶۶ عملیات والفجر ده تو منطقه ی هنیقل وقتی شیمیایی زدند ماسکش و برداشت و گذاشت رو سر سربازش و خودش سخت مجروح شیمیایی شد و تو ادامه ی عملیات با اصابت تیر مستقیم به قلب بشهادت رسید. . ▪️بیاد علی ( ) از رزمندگان ویژه ۲۵ ‌.شادی روحش . . 💠 @hafttapeh
💢 چهل و دو سال پیش روز تو بشهادت رسید ، نه بچه ی بود نه اهل ...روستازاده ای بود از دل جنگل های خوش آب و هوای که با ریختن خون پاکش خاک را بوسیدنی کرد...🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . 🌷شادی روح صلوات... . کانال شهدایی 👇 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️سلام رفقا ... مصطفی افضلی هستم. متولد ۱۳۴۶ شهرستان . تو یه کار می‌کردم.بعد که رفتم رسته م بود و شدم .سال ۱۳۶۷ تو منطقه نهر عنبر به نیروهای بعثی عراق در اومدم و بعد تحمل شکنجه های فراوان میهمان سفره ی آقام شدم و همچون مادرش زهرا و بی مزار و دیگر به آمل و به خانه برنگشتم.🌷 . شادی روح این در مصطفی افضلی ...🦋 . 💠 @hafttapeh
💢 مصیب حیدری ( ) ۶ مرداد ۱۳۶۷ عملیات : . 📩هشت سال دفاع مقدس و شرافتمندانه، آن چنان مردم ما را مصمم و ثابت قدم ساخته، که هیاهو و بوق و کرنای استکبار جهانی در برابر کوه ایمان رنگ باخته است. اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان، ازپای نخواهیم نشست. یا همه آزاد می شویم و یا از مرگ شرافتمندانه استقبال می کنیم، ولی در هر دو حال پیروزی با ماست. . 🆔 @hafttapeh
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ▪️فریدون (محمد) تیموریان ، فرمانده گردان یا رسول لشکر ویژه ۲۵ کربلا.آمل بدنیا اومد و تو جبهه در جمع رزمندگان فریدونکناری بود.یک ساله بود مریض شد؛ پدر و مادرش بردنش مشهد و نذر کردند و محمد شفا گرفت... . ▪️بزرگ شد و رفت جبهه ؛ هر بارم که برمی‌گشت مرخصی، مستقیم میرفت مشهد پابوس امام رضا بعد برمی‌گشت آمل پیش پدر و مادرش.سال ۱۳۶۳ تو عملیات بدر بشهادت رسید ؛ پیکرش ب صورت اشتباهی رفت مشهدالرضا و در حرم امام رضا طواف داده شد و برای آخرین بار هم پیکر خونینش به پابوس آقا رفت. . 🎥 از بزرگوار سردار محمد تیموریان ( ۱۳۶۳) . کانال شهدایی 👇 🆔 @hafttapeh
💢 . 📩 الهی: یک لحظه جدایی یک سال است ، یک سال وصال با تو بودن یک لحظه، مرا آرزوی یک لحظه با تو بودن است، در این ماندم که چگونه به یک لحظه بودن به تو دست بیابم.خداوندا: با تو آه درون گفتن خطاست زیرا تو خود غم دلم بهتر از من میدانی و شکر نعمت تو نکردن گناه است در صورتی که تو آگاهی از آن همه کفر نعمت دادن من .مهربانا: اگر مرا به مهربانی خود عفو نکنی چه کنم.حاجت پذیرا : در کار تو دخالت کردن خطا کردن است ولی این بنده عاصی تو تقاضای بخشش دارد.بخشایشگرا : دعای این از راه مانده را بپذیر و از گناه این حقیر در گذر که تو عظیم هستی و عفو تو عظیمتر. . 🔖 قسمتی از سید حسین الهی ( ) قائم مقام و اردویی لشکر ویژه ۲۵ _ : مرداد ۱۳۶۷ . 🆔 @hafttapeh
💢 سیدحسین‌حسنی نیا () : ۵ ۱۳۶۵ _ . ▫️برادر شهید : بعد از اینکه که به جبهه رفت بعد از 70 روز به منزل آمد و فصل ازگیل بود و ایشان رفت بالای درخت و مشغول خوردن شد دیدم کسی در می زند در را باز کردم دیدم نامه آوردند . وقتی از بالای درخت نامه را در دستم دید  گفت امام (ره) پیام دادند . به او گفتم تو تازه آمدی  20 روز هم مرخصی داری . ایشان گفت :«پیام امام ، پیام امام زمان است .» تازه 3 روز بود که آمده بود فردایش رفت. ▫️خواهر شهید :آخرین باری که می خواست به جبهه برود 2 ـ 3 ساعتی با هم صحبت کردیم . در مورد جبهه و پدر و مادر می گفت و واقعاً داشت وصیت می کرد . می گفت:« من را خوب نگاه کن دیگر نمی بینی . مراقب پدر و مادر باشید» و همیشه می گفت:« من مجروح نمی شوم و هنوز کسی زاده نشده تا سید حسین حسنی نیا را مورد هدف گلوله قرار دهد . من فقط شهید می شوم و خواب دیده ام .» گفتم نرو گفت:« باید تسویه حساب کنم . . 🟪 @hafttapeh