eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
اینجا از لشکری خط شکن گفته میشود از دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلاااا... از گمنامان هفت تپه .‌‌.. 🩸ارتباط با ادمین کانال . ارسال مطالب ، عکس فیلم و خاطرات و ..‌. @ahmadiatouei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷 بیاد ویژه ۲۵ سردار علی سپیدبر ، رشته ( ۱۳۶۵ ) . ▫️مادر شهید : «یک روز از دانشگاه برای‌مان زنگ زدند که علی‌آقا قبول شد؛ بیاید نتیجه‌اش را بگیرد. همان شب که پسرم زنگ زد، قضیه را برایش گفتم. گفت: مامان! آن نتیجه به دردم نمی‌خورد. من گریه کردم. گفت: مامان! تو برای درس من گریه می‌کنی!؟ پیش حضرت زهرا می‌خواهی چه بگویی؟! گفتم: آخر تو آن همه زحمت کشیدی و درس خواندی! گفت: آن درس به دردم نمی‌خورد؛ هر وقت که این‌جا امتحان دادم و قبول شدم، این به دردم می‌خورد. گفتم: خدا پشت و پناهت باشد! اگر به هدف خود رسیدی، خوشحال بمان؛ اگر هم زنده ماندی، همین‌طور.» . 🇮🇷 روح سردار علی سپیدبر() و ، معاون واحد 25 کربلا و مسئولیت امور پرسنلی ... . 🟪 @hafttapeh
. ▫️با قبولی در دانشكده افسری امام حسين علیه‌السلام تهران به عضويت سپاه درآمد و تا مدرك فوق ديپلم پيش رفت. از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ در کسوت فرمانده گروهان ضربت در محور چناره در غرب، تیربارچی، مسوول دسته و فرمانده گروهان از گردان یا رسول خدمات ارزنده ای از خود ارائه نمود.«در عملیات‌ها طراح و آشنا به مسائل نظامی بود .جانعلی در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۰۸ در منطقه شلمچه طی عملیات كربلای۵ بر اثر اصابت تركش خمپاره به درجه والای شهادت نایل آمد. پیكر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای سفیدچاه بهشهر به خاك سپرده شد. . ▫️ : «وقتی پیکرش را برای تدفین به سفیدچاه بردیم، متولی آن جا که پدرم را خوب می‌شناخت، گفت: اسم این شهید چیست؟ گفت: پسرم جانعلی است.پیرمرد با شنیدن نام برادرم بیهوش شد. بعد که به هوش آمد، با گریه گفت: او چند روز قبل آمد پیشم و گفت: پدر جان، تا ۴ روز دیگر شهیدی برایت می‌آورند. او را همین جا دفن کن. نام شهید را پرسیدم، گفت: نپرس.» . 🟪 @hafttapeh
🏴انا لله و انا الیه راجعون ... . ▫️حاج باب الله صفری یادگار هشت سال دفاع مقدس بسیجی جانباز پدر شهید ذکرالله صفری آسمانی شد.مراسم تشییع پیکر آن مرحوم فردا مقارن با عید مبعث پیامبر اسلام ساعت ۲ بعدظهر از مقابل منزل ایشان واقع در شهدا محله به سمت گلزار شهدای سید نظام الدین قائم شهر برگزار می گردد...شادی روحش صلوات. . 🟪 @hafttapeh
🏷 دهه ۶۰ ، خیلی از بچه ها وقتی پای دفاع از وطن به میان آمد ، لباس خاکی رزم را به کت و شلوار پوشی ترجیح دادند و با لباس عاشقی راهی جبهه ها شدند و از آنجا هم به آسمان ... بماند که همان روزها عده ای به ظاهر شیک پوش و باکلاس که تو سوراخ موش جا خورده بودند این بچه ها را یک مشت جنگ طلب و عشق لباس خاکی پوشیدن و تندرو میدانستنددد ...!!! . ✉️ از رمضان احمدعباسی( عباس آباد) : ۱۳۶۱ : 🩸حال به جبهه می روم و پای در پوتین می کنم و بسوی دشمن نشانه می گیرم نه به خاطر کینه ازخصم ، بلکه برای احیای دین اسلام است و زمانی که پیروزی نصیبمان شد نه به خاطر کشور گشایی ، بلکه به خاطر صدور انقلاب اسلامی . خدای عاشقان گم گشته ای شب و روز در انتظارند واز تو می خواهند که عاشق را به معشوق برسانی .🇮🇷 . 🟪 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 شما اشتیاق مایید برایِ صبح شدن ، ڪہ ببینیمتان و صبحمان بخیر شود ای محبان واقعی رسول الله. . 📷 از ویژه ۲۵ ( ) 🟪 @hafttapeh
▪️رفقا ، نهم بهمن «غلامحسین افشردی» (حسن باقری) و «دکتر مجید بقایی» قائم مقام نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه مرکزی کربلا (قرارگاه مشترک فرماندهی کل جنگ) در فکه به شهادت رسیدند.اما لیست شهیدان شاخص این روز به اینجا ختم نمی‌شود. شیرمرد دیگری نیز در این روز خاک بیابان‌های شلمچه عراق را با خونش معطر و رنگین کرد.او اهل ساری بود ، کسی او را می‌شناسد؟؟؟ . 🟪 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 🟪 @hafttapeh
آری او را باید از آستین خالی دست راستش شناخت ... . پ ن : های و خود را ...( سردار شهید علیرضا نوری) . 🟪 @hafttapeh