eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
12هزار عکس
8.3هزار ویدیو
248 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای‌جوشن‌صغیر(سماواتی).mp3
13.73M
💠 دعای جوشن صغیر 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی☝️ 🌹 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می فرمود : رهبر انقلاب در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل توصیه به خواندن دعای جوشن صغیر داشتند که حتی مسیحیان لبنان هم این دعا را می‌خواندند در شیعه عموماً دعای جوشن کبیر معروف است و دعای جوشن صغیر حداقل در بین عموم مردم معروف نیست. بعد آقا توضیحی دادند و فرمودند :«این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و می‌خواهد با خدا حرف بزند.» 🔅 همچون آن زمان که تعریف کردند ، «دعای جوشن صغیر» و «سوره ی حشر» را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان و شکست آنها ؛ بصورت و وسیع میخوانیم. 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
28.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 سوره الرحمن - Surah Ar-Rahman - سورة الرحمن ( صوت: شهریار پرهیزگار ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشه‌ای خط: ابوالحسن مظفری ترجمه انگلیسی: دکتر ایروینگ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
انسان شناسی ۳۳۱.mp3
11.37M
۳۳۱ | • فقط میگین غصه نخور، بهم نریز، افسردگی نگیر! • نمیگین چطوری میشه آدم برای بی قیدی بچه اش غصه نخوره؟ • آدم برای بیماری مادرش بهم نریزه؟ • برای بی توجهی و خیانت همسرش افسردگی نگیره ... • خب مگه ما عاطفه نداریم؟ ✘ مگه سنگیم؟
پیامبر رحمت «ص» : المؤمن دائم النشاط / نشاط مومن همیشگی است. نشاط زمانی همیشگی ست؛ که انسان تعلقاتی نداشته باشد که نگران از دست دادنش باشد.
11.Hud.042.mp3
2.86M
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• 🎧 استاد:محسن قرائتـی 🎤 🦋🌹🍃 هود (٤۲)🍃🌹🦋 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🔺وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ 🔻ﺁﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ ، ﻭ ﻧﻮﺡ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ ، ﺑﺎﻧﮓ ﺯﺩ ﻛﻪ ﺍﻱ ﭘﺴﺮم ! ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﺒﺎﺵ .(٤٢) •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌ عیب های مردم را نباید بازگو کنید ، بلکه باید آنها را بپوشانید ... و حتی اگر از کسی عیبی یا لغزشی دیدید ، نباید اظهار خوشحالی کنید ... ️هرچند آن شخص با تو رفتار خوبی نداشته است ... حضرت أمیرالمؤمنین علی (عليه‌السلام) در این باره می فرمایند : از زمین خوردن کسی خوشحال نشو ، زیرا تو نمی دانی که روزگار با تو چه خواهد کرد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مجتهدی_تهرانی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅آثار خواندن سوره ملک... 🔰 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو عمل کم زحمت ولی با اجر فراوان 🎙 الله_مجتهدی_تهرانی •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
~🕊 🌿💌 🔹دواے دل هاے حیران شما در قرآن و راهنماے راہ پر خطر هدایت در قرآن است. دل هاتان را با سجدہ هاے طولانے و با تضرعّ خاشع ڪنید...❣
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۱ صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان آمده تا جانم را بگیرد.. که سراسیمه چرخیدم.. و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد _از آدمای ابوجعده ای؟ گوشه چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهره ام به درستی پیدا نبود،.. اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه شب به روشنی پیدا بود.. خط خون پیشانی ام دلش را سوزانده.. ... که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید... چشمان روشنش مثل آینه میدرخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت _شما اینجا چیکار میکنید؟ شش ماه پیش... پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمیشد زنده باشد... که غریبانه ضجه زدم _من با اونا نبودم، من داشتم فرار میکردم... و تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت... و او با این میان این خیابان خلوت چه کند.. که با نگاهش پَرپَر میزد بلکه پیدا کند... میترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید... از راننده خواست پیاده ، خودش ایستاد.. و چشمش را انداخت تا بی واهمه از جا بلند شوم... احساس میکردم تمام استخوانهایم در هم شکسته که زیرلب ناله میزدم.. و مقابل پیکرم را سمت ماشین میکشیدم... بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده.. و حضور او در چنین شبی مثل بود که گوشه ماشین.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷