eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
6مناجات‌الشاکرین۩الفتلاوی.mp3
2.8M
فوق زیبا بسیار دلنشین 🤲 مناجات الشاکرین ( سپاسگزاران ) 6️⃣ ششمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليه‌السلام) 🎙 با نوای احمد الفتلاوی 64BitR📀2MB⏰Time=4:41 🕊 🥀🕯 اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهیدی که سرباز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
تک پسـر بود. خانه‌ ی بزرگی فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبــهه نرود‌. کارخـانه بزند و خودش مدیر شود. بار آخـری که رفت؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه؛ نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.» دوبـاره مهمـات را گذاشت روی شـانه‌اش‌. یکی از دوستانش، دل از دستش رفت؛ صدا زد: «مسعود بس است!»نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش. فقط گفت: «یــا حســین ع» و همانجـا افتـاد و شهید شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
🍂 🔻 گلستان یازدهم / ۷ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 در آن شرایط نمی‌دانستم افکارم را چگونه بیان کنم؛ دو سه جمله که حرف میزدم سکوت میکردم راستش بیشتر سعی میکردم لفظ قلم و تهرانی حرف بزنم علی آقا هم معلوم بود تلاش میکند کتابی حرف بزند. پرسید: «پس شما مشکلی با شهید شدن یا مجروح و اسیر شدن من ندارین؟» دستپاچه شدم و نمی‌دانم چطور این فکر به ذهنم رسید و فرز جواب دادم. حالا که خدای نکرده کسی یه دفعه هم شهید و هم مجروح و هم اسیر نمی‌شه. لبخندی زد. فکر کردم نکند جوابی سطحی و سبک داده ام، خواستم درستش کنم گفتم: - مادرتون می‌گفت از اول جنگ تو جبهه‌اید. خدا رو شکر تا حالا که اتفاقی نیفتاده. ان‌شاءالله از این به بعد هم مشکلی پیش نمی آد. چیزی نگفت. سرش پایین بود و با تسبیح ذکر می‌گفت. یک دفعه یاد سؤال اصلی ام افتادم که از دیروز با خودم تمرین کرده بودم. پرسیدم - ببخشید هدف شما از ازدواج چیه؟ بدون اینکه فکر کند جواب داد "کامل کردن دینم؛ ادای سنت رسول الله." بعد مکثی کرد و ادامه داد. - توی جبهه، موقع عملیات مرخصيا لغو میشه؛ یعنی بعضی وقتا رزمنده هایی که متأهل‌ان میگن علی آقا چون خودش زن و بچه نداره راحته. میخوام شرایط‌شان را درک کنم. فکر می‌کنم اگه در شرایط یکسان قانونی وضع و اجرا بشه بهتره. البته این از اهداف فرعیه. از شنیدن این جواب، هم تعجب کردم و هم از صداقتش خوشم آمد. ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
❇️ علامه طباطبایی رضوان اللّه علیه: ❖ گردش زبان، دل را به گردش آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد. دل نیز در حرم خدا حرکت می کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می کند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلام ها است؛ به روایت عامه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: " اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً می دیدید آنچه را من می بینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم. 📗المیزان، ج۵، ص۲۷۰ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 .بسم الله الرحمن الرحیم. خادم العباس.. فدایی ابوفاضل: ✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ 🌺سلام صبحتون بخیر با این هوای دل‌انگیز ✋🌾 🌺هیچ بارانی ردپای خوبان را 🌸از کوچه های خاطرات 🌺نخواهد شست 🌸دوست داشتن خوبان 🌺همیشه گفتنی نیست 🌸گاه سکوت است 🌺گاه نگاه مهربان 🌸گاه دعا از دل و جان 🌺و گاهی یک پیام 🌸تقدیم دوستان عزیز 🌹آدینه تون گلبارون عزیزان🌹 💚💚💐💐🌟🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طولانی ترین نفس همراه با صوت زیبا تقدیم به شهدای گمنام که درهفته آینده مهمان شهر کرمان می شوند
🔅امیرالمؤمنين علیه‌السلام: 💠 قُلوبُ العِبادِ الطّاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّهِ سبحانَهُ، فمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ؛ ❇️ دل‌هاى پاکِ بندگان، نظرگاه خداى سبحان است. پس هر كه دل خويش را پاک گرداند خداوند به آن نظر افكند. 📚 غررالحكم، حدیث ۶۷۷۷ 🌱 🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
امام صادق علیه‌السلام فرمودند هیچ غنیمتی مانند غنیمتی که آدمی ازراه کنترل چشم به دست می آوردنیست زیرادیدگان ازنگاه به نامحرم فروبسته نمی شودمگرانکه درقلب اوعظمت وجلال الهی مشاهده می شود ،،مصباح الشریعه ،،ص9
📿 صلوات خاصه حضرت زهرا (سلام الله علیها)🏴 ☀️بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم☀️ 🥀 اللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ 🕊 حبِيبَةِحَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏ 🥀 و أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصفِيَائِكَ 🕊 الَّتِي انتَجَبتَهَا وَ فَضَّلتَهَا 🥀 و اختَرتَهَا عَلَى نِسَاءِ العَالَمِينَ‏ 🕊 اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّن ظَلَمَهَا 🥀 و استَخَفَّ بِحَقِّهَا 🕊 و كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَولاَدِهَا 🥀 اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الهُدَى 🕊 و حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ 🥀 و الكَرِيمَةَ عِندَ المَلَإِ الأَعلَى‏ 🕊 فصَلِّ عَلَيهَا وَ عَلَى أُمِّهَا 🥀 صلاَةً تُكرِمُ بِهَا وَجهَ أَبِيهَا 🕊 محَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ‏ و تُقِرُّ بِهَا أَعيُنَ ذُرِّيَّتِهَا 🥀 و أَبلِغهُم عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ 🕊 أفضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ‏ 🥀➖🥀➖🥀➖🥀 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
AUD-20210505-WA0007.mp3
4.13M
. (تندخوانی) توسط استاد معتز آقایی امروز پنجشنبه هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام و پیشگاه مقدسه حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 64Bit🚀3/9MB⏰Time=34:23 ┄═🌼💠🌷💠🌼═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه است فاتحه ای بفرستیم برای تمام آنهایی که دربین ما نیستند ولی دعاهایشان هنوز کارگشاست و یادشان همیشه با ماست روحشان شاد
هرسنگی که جلوی پای شما می افتد می تواند پله ای برای صعود باشد
💢 رازداری قال امیرالمؤمنین عليه‌السلام: 🌺 «سِرُّکَ أسِيرُکَ فإن أفشَيتَهُ صِرتَ أسِيرَهُ». امام على عليه‌السلام فرمودند: 🌸 راز تو در بند توست؛ اگر آن را فاش كنى تو در بندش خواهى شد. 📚 منتخب ميزان الحكمه، ح۲۹۶۲. 📎 📎 https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
🍂 🔻 گلستان یازدهم / ۸ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 ...زیر چشمی نگاهش کردم. هنوز سرش پایین بود و با تسبیحش ذکر می گفت. وقتی بین ما سکوت طولانی شد، گفتم: «راستی، اسم من زهراست البته توی شناسنامه، اما همه بهم می‌گن فرشته» لبخندی زد و گفت:"زهرا خانم چه خوب! ما عاشق اهل بیت و خانم حضرت زهراییم. حتی تلفظ اسم مبارکشان هم لیاقت می‌خواد." بلند شدم و از اتاق بیرون آمدم. بابا توی هال جلوی در نشسته بود. تا مرا دید با اشاره چشم و ابرو پرسید: «چی شد؟» با خجالت گفتم: «هیچی. هر چی شما بگید.» بابا لبخندی زد و گفت: «مبارکه.» بابا به مادرم و منصوره خانم که توی هال نشسته و گرم تعریف بودند، تعارف کرد تا بروند توی اتاق پذیرایی. می‌خواستم بروم توی اتاق پیش خواهرهایم، اما مادر دستم را گرفت و با هم دوباره به اتاق پذیرایی رفتیم. بابا کنار علی آقا نشست و شروع کرد به صحبت از کار و پرسیدن از اوضاع جبهه و جنگ. مادر هم برای منصوره خانم از کارهای زیادی که برای کمک به جبهه ها انجام می دادند می‌گفت؛ از کارگاه خیاطی شان و فعالیت‌های دیگرش. یک دفعه متوجه شدم پدرم دارد قرار عروسی را می‌گذارد و بعد هم حرف از مهریه به میان آمد. پدرم گفت: «من چیزی مد نظرم نیست؛ هر چی خودتان در نظر دارید و صلاح می‌دانید.» منصوره خانم به من نگاه کرد و با رضایت گفت: «ما به نیابت چهارده معصوم چهارده سکه مهر عروس خانم می‌کنیم.» در گوش مادر گفتم «چه خبره! خیلی زیاده!» منصوره خانم شنید. - نه دخترم، زیاد نیست. ارزش شما بیشتر از ایناست. اما، بالاخره رسمه دیگه. پدرم گفت: برای ما مادیات اصلاً مهم نیست. خدا خودش شاهده که ما حتی دربارۀ خانواده شما تحقیق هم نکرده یم. ماشاء الله علی آقا جوان خوب و پاک و مؤمنیه همین که از روز اول جنگ توی جبهه ست برای ما کافیه. من با افتخار دخترم رو دست ایشون می سپرم. علی آقا مرد متدین و باخدا و شجاع و باغیرتیه انقلابی و حزب اللهیه. اینا از همه چی با ارزش تره. به خدا قسم اگه بدونم شما امروز ازدواج می‌کنید و فردا شهید می‌شید، باز هم دخترم رو به شما می‌دم.» ادامه دارد.... https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهیدی که سرباز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
🌷 🌷 ! 🌷هم‌سنگر ما یک نفر بود به نام کافیان‌ موسوی که من و معین با او غذا می‌خوردیم. او خیلی هیکل درشتی داشت یک روز سر صبحانه بر عکس هر روز که خیلی شوخی می‌کرد، آرام بود. گفتم: «چرا امروز ساکتی؟» گفت: «دیشب خواب دیدم عروسیم است و بعد رفتم تو آسمان!» زدیم زیر خنده، گفتیم: «با این هیکل چاق و سنگین چه طور رفتی بالا و نیفتادی؟!» بعد از صبحانه تصمیم گرفتیم برویم یک دست‌شویی درست کنیم. 🌷رفتیم و مشغول کار شدیم، حدود پنج نفر بودیم. نزدیکی‌هایی ساعت یازده روز ۱۳۵۹/۹/۴ تعدادی نیروی جدید آمدند به محور و مشغول احوال‌پرسی بودیم که ناگهان دو گلوله خمپاره یکی دورتر و دومی نزدیک ما اصابت کرد. با صدای سوت دومی همه سریعاً خوابیدیم ولی کافیان موسوی که کمی چاق بود دیر خوابید زمین. وقتی ترکش‌ها تمام شد، من بلند شدم ولی چهار نفر دیگر روی زمین ماندند؛ یکی از آن‌ها کافیان بود. وقتی آمدم بالای سرش، دیدم.... 🌷دیدم یک ترکش بزرگ پشت سر او را برده و مغز او بیرون پاشیده بود. سرش را بلند کردم و روی زانویم گذاشتم و چفیه‌ای را گرفتم دور سرش، ولی او چند لحظه بعد همان‌گونه که خواب دیده بود به آسمان رفت. معین هم پاهایش ترکش خورد. یکی از تازه واردها نیز به نام محمدعلی معین هم انگشتانش قطع شد. یکی هم ترکش به مچ دستش خورد. کافیان را سریعاً با برانکارد بردند. معین را من و یک نفر دیگر با برانکارد از خط تا ساحل رودخانه بردیم و از آن‌جا او را به بیمارستان بردند. 🌷عراقی‌ها فاصله‌ی بین خط و رودخانه که معین را از جنگل می‌بردیم را شدیداً زیر آتش گرفته بودند. لذا چند بار مجبور شدیم او را روی زمین بگذاریم و یکی_دو بار به علت خستگی از دست‌مان رها شد روی زمین. شبِ آن روز تنها شدم. فردا یا پس فردای آن روز رفتم بیمارستان شوش و سری به معین زدم. اتفاقاً او را ترخیص کردند تا نجف‌آباد برود و پای او را گچ گرفته بودند. به همراه او آمدم و این مرحله به پایان رسید.... https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
🌷 جلسه‌ی فرماندهان در قرارگاه تیپ برگزار شده بود. همه آمده بودند جز آقا ولی. سابقه نداشت آقا ولی بدقولی یا تاخیر داشته باشد. جلسه هم بدون ایشان برگزار نمی‌شد. پرس‌‌و‌جو کردیم. آقا ولی را در اقامتگاه بسیجیان در منتهی‌الیه قرارگاه یافتیم. داشت زمین قرارگاه و محیط خوابگاه بسیجی‌ها را جارو می‌کرد تا وقتی بسیجی‌ها از راه رسیدند، محیطی پاکیزه داشته باشند. آن‌قدر سرگرم این کار شده بود که گذشت زمان را احساس نکرده بود. https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
6مناجات‌الشاکرین۩الفتلاوی.mp3
2.8M
فوق زیبا بسیار دلنشین 🤲 مناجات الشاکرین ( سپاسگزاران ) 6️⃣ ششمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليه‌السلام) 🎙 با نوای احمد الفتلاوی 64BitR📀2MB⏰Time=4:41 🕊 🥀🕯 اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ https://eitaa.com/26005512/13917. شهید ابوالفضل حافظی تبار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا آنقدر در گروهها پخش کنید تا آخرین نفر جمعیت ایران این شیرمرد را بشناسند! شاید با دیدن این کلیپ خیلی ها که نیاز به این ابرمرد و گروهش دارند، مشکل شان حل شود! هنوز هم آدم خوب پیدا می شود! ای خدای بزرگ و مهربان به چنین بندگانت طول عمر باعزت عطا بفرما