AUD-20220202-WA0000.mp3
4.12M
⭕️ بیانات فوقالعاده استاد فیاض بخش در آستانه ورود به ماه #رجب ، اعمال و مراقبات
👌 حتما گوش بدید و منتشر کنید
13.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پست ویژه
♦️ « عیسی به دین خود موسی به دین خود‼️ »
👤 با کلام و تشریح استاد ایمان اکبرآبادی
#حجاب
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
هدایت شده از تنها منجی موعود علیه السلام
💢 زیارت امام حسین (ع) روز اول رجب💗💛
امام صادق عليه السلام:
🌺 «مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام أوَّلَ يَومٍ مِن رَجَبٍ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ البَتَّةَ».
🌹 هر كس قبر حسين عليه السلام را در نخستين روز ماه رجب زيارت كند، خداوند، حتما او را مى آمرزد.
📚 كامل الزيارات، ص۳۳۹.
💐 پیشاپیش حلول ماه رجب المرجب و ولادت امام محمدباقر علیه السلام مبارک باد.💐
📎 #حدیث_نگاشت
📎 #ماه_رجب
📎 #زیارت_امام_حسین
📎 برجمال نورانی محمد وال محمد صلوات..
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم
جهت سلامتی وفرج مولا قائم آل محمد صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم.
التماس دعاازخوبان🤲🌹✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 حاج سید احمد خمینی رحمت الله علیه و حمایت و تبعیت کامل از ولایت فقیه،
🔶 «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد»
(امام خمینی ره)
شهیدی که باتانک از رویش رد شدند
نمونه ای از شکنجه های زمان شاه
شهید محمد حسین علم الهدی🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۷
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۵۹
محل تولد: اهواز
محل شهادت: هویزه
🌹او زیر ذرهبین ساواک بود. در سنین ۱۴ تا ۲۱ بارها او را زندانی و شکنجه دادند ؛ پس از مدتی خانواده موفق به دیدنش میشوند، وی در پاسخ به اینکه چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»🌹صدای قرآن و نماز جماعت توی بند بلند بود حسین رو گرفتند و شکنجه اش دادند اما یکبار هم اطلاعات رو لو نداد🌷
همرزمش میگوید← شب قبل از شهادتش میخواست بره حمام گفتیم تو این سرما فردا عملیات هست خاکی میشی!! زد زیرخنده وبعد آروم گفت فردا جای مهمتری میخوام برم. گفتیم کجا؟؟؟؟ گفت ملاقات خدا...🕊️
فردای آن روزعملیات نصر، عملیات سختی بود مرا به تانکی بستند که از روی پیکرمبارک حسین گذشت در صورتی که او هنوزجان داشت هر چند چفیه اش روی صورتش بود و نمیتوانست عذاب کشیدن مرا ببیند اما من صدای خردشدن استخوان های حسین را شنیدم : پیکر او در سال 1361، از روی قرآن و آرپیجی که در آخرین لحظات در کنارش بود شناسایی شد.
🍃🍃🍃
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
1_2005596390.m4a
3.42M
زیارت آقا امام حسین علیه السلام از راه دور
🌹این زیارت کوتاه و بسیار پر محتوا را هر روز بعد از خواندن نمازهایمان بخوانیم
این زیارت در مفاتیح نوین آیت الله مکارم آمده است
🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌸
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ*
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
4مناجاتالراجین۩حلواجی.mp3
3.03M
🤲 مناجات الراجین ( امیدواران )
4️⃣ چهارمین مناجات خمس عشر
💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليهالسلام)
🎙 با نوای اباذر حلواجی
64BitR📀2MB⏰Time=5:10
┄═🌼💠🌷🦋🌷💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
355_952_2.mp3
1.57M
🎙 *دعای استغاثه به امام زمان | #مناجات *
🔻 *با نوای استاد محسن فرهمند
#دعای_سلام_الله_کامل
بعدازنمازاستغاثه به آقاامام زمان خوانده میشودبسیاربسیارمجرب است
🌹 التماس دعای فرج
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌸هر کس شهدا را یاد کند
🌹شهدا هم او را نزد 🌹
اباعبدالله یاد می کنند.
🌸شهدا را یاد کنید با ذکر
🌹 یک صلوات🌹
🌸 اللهم صل علی محمد و
🌸آل محمد و عجل فرجهم
🌴 اللهم عجل لولیک الفرج🌴
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_دهـم
آقاسید بهم گفت: مطمئنیدشما؟!کارسختی هستا
توچشماش👀 نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😤
در همین حال یکی از پسرهای بسیجی بلند شد و گفت: محمدجان من برم خواهرم توحرم منتظره✋
-برو علی جان
-تااینجا فهمیدم اسمشم محمده👌
داشتم بیرون میرفتم که دیدم یه پسردیگه رفت و گفت حاج مهدی منم میرم یکم استراحت کنم😜
-به سلامت سجاد جان
-داشتم گیج میشدم😳
-چرا هرکی یه چی میگه؟!
رفتم جلو:
-جناب فرمانده؟!
-بله خواهرم؟!
-میتونم بپرسم اسم شما چیه؟!
-بله اختیار دارید.علوی هستم☺️
-نه منظورم اسم کوچیکتون بود😐
دیدم یکم مکث کرد که سریع گفتم چون هرکس یه چی صداتون میکنه کنجکاو شدم بپرسم.😊همین
-اها.بله. من محمد مهدی هستم. دوستان چون لطف دارن سر به سرم میزارن هربار یه کدومو صدامیزنن😁
اها.خوب پس.حالا من اگه کارتون داشتم چی صداتون کنم؟
هر چی مایلید ولی ازاین به بعد اگه کاری بود به خانم مولایی(منظورش زهرا بود) بگید و ایشون به من منتقل میکنن😎
اعصابم خورد شد😠 و باغرض گفتم:
باشهه.چشم
موقع شام غذاها رو پخش کردم و بعدشم سفره رو جمع کردم.سمانه با اینکه مسول فرهنگی بودو کارش چیز دیگه ولی خیلی بهم کمک کرد.یه جورایی پشیمون شدم چرا قبول کردم.
تو دلم به سمانه فحش میدادم که منو انداخت تو این کار😤😩
خلاص این چند روز به همین روال گذشت تا صبح روز آخر که چند تا از دخترها به همراه زهرا برای خرید میخواستیم بریم بیرون🚶
-سمانه
-جانم؟!
-الان حرم نمیخوایم بریم که؟!
-نه.چی بود؟!
-حوصله چادر گذاشتن ندارم اخه😣 خیلی گرمه
-سمانه یکم ناراحت شد ولی گفت نه حرم نمیریم
رفتیم تو بازار رضا و مشغول بازدید بودیم که زهرا با دوستش که تو یه مغازه انگشتر💍 فروشی بودن مارو دیدن:
-دخترا یه دیقه بیاین
-بله زهرا جان؟!
و باسمانه رفتیم به سمتشون
-دخترا به نظر شما کدوم یکی از اینا قشنگ تره؟!
(تو دستش دو تا انگشتر عقیق💍 مردونه داشت)
که سمانه گفت به نظر من اونیکی قشنگ تره و منم همونو باسر تایید کردم و زهرا هم خرید و گفت:
راستی دخترا قبل اذان یه جلسه درباره کارهای برگشت داریم.حتما بیاین
یه مقدار خرید کردیم و با سمانه رفتیم سمت حسینیه و اول از همه رفتم چادرمو گذاشتم و منتظر ساعت🕙 جلسه شدیم.
وارد اطاق شدیم که دیدم آقاسید و زهرا با هم حرف میزنن
در همین حین یکی ازپسرها وارد شد.
آقاسید دستشو بالا آورد که دست بده✋
دیدم همون انگشتری💍 که زهرا خریده بود تو دستشه😐
ادامه دارد ...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷