هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
09.mp3
6.48M
📖 #تحدیر (تندخوانی) جزء #نهم قرآن کریم
🎙 با صدای جناب آقای #احمد_دباغ
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈
دانلود جزء نهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze09.mp3
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
ShamNimeShaban1400[01].mp3
10.35M
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ 💐 یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ 💐 یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ 💐 حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)🔸ظهرِ آن روزِ بهاری چه نمازی بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد...
تحدیر جزء 9 قرآن.mp3
4.16M
🔊 تلاوت تحدیر جزء 9⃣ قرآن کریم با صدای استاد معتزآقایی
🔹 از آیه ۸۸ سوره «اعراف» تا آیه ۴۰ سوره «انفال»
مدت ۳۴:۱۳
ترجمهگویایفارسیقرآنجزء9.mp3
11.51M
تلاوت ترجمعه گویای فارسی جزء 9⃣ قرآن کریم با صدای استاد فولادوند
🔹 از آیه ۸۸ سوره «اعراف» تا آیه ۴۰ سوره «انفال»
مدت ۴۷:۴۴
ترتیل جزء 9 قرآن.mp3
13.3M
🔊 تلاوت ترتیل جزء 9⃣ قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
🔹 از آیه ۸۸ سوره «اعراف» تا آیه ۴۰ سوره «انفال»
مدت ۵۵:۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای تصویری روز 9⃣ ماه مبارک رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای ماه مبارک رمضان (یا عَلِیُّ یا عَظیمُ) همراه با صوت و ترجمه 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 السلام علیک یااباصالح المهدی(عج)
🔸اللّهُمَ عرِّفنا حجَّتَک...
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌿
*أللَّھُمَ؏َجِّلْ لِوَلیِکألْفَرَج*🌹
در پناه امام زمان ارواحنا فداه باشید انشاءالله...
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌿
🥀🍁 ﷽ 🍁🥀
🥀🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁
🌷🍃 فواید تلاوت قرآن:🍃🌷
🍁🍂🍁 هدایت میکند..........
🍂🍁 آیه 2 بقره
🍁🍂🍁 شفا و رحمت است.......
🍂🍁 آیه 82 اسرا
🍁🍂🍁 ذکر و آرام بخش است..
🍂🍁 آیه 28 رعد
🍁🍂🍁 زیاد کننده ایمان........
🍂🍁 آیه 2 انفال
🍁🍂🍁 نور و روشن کننده دل..
🍂🍁 آیه 15 مائده
🍁🍂🍁 موعظه و زنده کننده دل است
🍂🍁 آیه 57 یونس
🍀🌹 امام صادق ع:🌹🍀
🌹🌹 خواندن هرحرفش 10 حسنه دارد
🌹🌹 و در نماز ایستاده 100 حسنه دارد.
🥀🍁التماس دعای خیر شما🍁🥀
🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
هدایت شده از تنها منجی موعود علیه السلام
باسلام و عرض ادب
در پرتو الطاف ایزد منان، نوروز فرخنده بر روزگار خرم تان مبارک و بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجود تان شکوفه باران باد. سال نو مبارک.
ان شاالله سالی سرشار از خوشی های بی پایان و سراسر آرامش و برکت داشته باشید
🔻تنهامنجی موعود🔻
@t_sardar
✨❇️✨
اللهم عجل لولیک الفرج
مدیریت کانال تنها منجی موعود
علیه السلام.🌹✨.
خادم العباس علمدار حسین
علیه السلام🌹✨
حیدری قلعه جوق 🌺
هدایت شده از کانال حضرت مادرجانم زهرای اطهر
﷽؛
💠#حديث1406💠
💎 فقط مخصوص روزهداران
✳️ #پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله :
🔸 «بهشت را درى است به نام ريّان (سيراب، شاداب) كه جز روزه داران از آن وارد نشوند».
🔹«إنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُدعَى الريَّانَ، لا يَدخُلُ مِنهُ إلاّ الصائمُونَ».
📚 أعلام الدين: ص ٢٧٩
___________________🔻تنهامنجی موعود🔻
@t_sardar
✨❇️✨
اللهم عجل لولیک الفرج_______
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله
#بانک_حدیث
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خواب عجیب مادر شهید در شب شهادت فرزندش
#شهید_توحید_ملازمی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
یک روز نشسته بودم توی حیاط مسجد مهدی امدی کنار من نشست. یک دفعه چشمش افتاد به عکس شهدا که بالای دیوار های مسجد نصب شده بود. رو به من کرد و با حسرت گفت: یعنی میشه یک روز هم عکس مارا هم بزنند ان بالا پیش شهدا؟ گفتم : انها برای زمان خودشان بودند. تو باید بروی زمان خودت را پیدا کنی. حال عباس اقا داشت دنبال عکس مهدی میگشت تا بزند ان بالا پیش شهدا.
#شهید_مهدی_عزیزی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#از_بین_لالهها....
🌷هر روز رأس ساعت معین می رفتیم دیدگاه تا هرچه را که میدیدیم ثبت کرده و آنها را با روزهای قبل مقایسه کنیم.... یک روز همینطور که شش دانگ حواسم به کار بود، کاوه پرده سنگر را کنار زد و آمد تو، سلام کرد، کنارش ایستادم. شروع کرد به دوربین کشیدن روی مواضع دشمن، کمی که گذشت یکدفعه دیدم دوربین را روی یک نقطه ثابت نگه داشت. دیدم صورتش سرخ شده، فهمیدم چشمش به جنازه شهدایی افتاده که بالای ارتفاع ۲۵۱۹ جا مانده بودند.
🌷دشمن آنها را کنار هم ردیف کرده بود تا هم با احساسات ما بازی کند و هم روحیهمان را ضعیف کند. آنجا اولین جایی بود که نتوانستیم شهدایمان را بیاوریم. چند لحظه گذشت، محمود چشمش را از چشمی دوربین برداشت، قطرههای اشک روی گونهاش میغلتید. محزون گفت: «کی میشود برویم و شهدا را بیاوریم، اینها را که میبینم از زندگی بیزار میشوم.» هنوز یادم هست در آخرین تماس بیسیمی گفت: «از بین لالهها صحبت میکنم....»
📚 کتاب "مهر تا مهر"
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
بار اخر به من گفت مامان یک سوال دارم از ته دلت جوابم را بده. اگر زمان امام حسین بود و من میخواستم بروم به سپاه امام حسین!تو چه میگفتی؟! من هم گفتم: صد تا چون تو فدای امام حسین(ع) گفت:من خودم راهم را انتخاب کردم، فردا نکند ناراضی شوی که این کار شیطان است. بعد شهادتم دلخوری نکن که کار شيطان است... و رفت. من هم به او افتخار میکنم.
#شهید_مهدی_عزیزی
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
#کتاب_من_میترا_نیستم💜
#قسمت_شصت_و_هفت☂
وقتی در گلزار شهدا شروع به دفن شهدا کردند با تعجب متوجه شدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج روبروی قبر حمید یوسفیان است.
تازه فهمیدم که تعبیر خواب مادر حمید چه بود. آن آشنایی که صندوق صندوق میوه می آورد. آن آشنا زینب بود.
مادرم که درخت کاج را دید به سینهاش کوفت و گفت کبری به خدا چند بار خواب دیدم که زینب دستم رو میگیره و زیر درخت کاج میبره.
یک میوه کاج برداشتم باید این میوه را کنار هفت میوه ای که زینب جمع کرده بود می گذاشتم تا کامل شود.
کسانی که برای تشییع زینب میآمدند سوال می کردند:این دختر کجا شهید شده؟ تو عملیات فتح المبین بوده؟ من هم با سربلندی جواب میدادم: به دست منافقین شهید شده.
روزی که زینب را در گلزار شهدا به خاک سپردیم انگار یک تکه از جگرم، انگار قلبم آنجا رفت زیرخاک.
آرزویم این بود که همان جا بمانم و به خانه برنگردم. اما به خودم و زینب قول داده بودم آن طوری رفتار کنم که او میخواست.
بعد از خاکسپاری خواب دیدم که زینب آمده و به من میگوید مامان غصه منو نخوری ها برای من گریه نکن من حوزه نجف اشرف درس میخونم.
آن شب تو خواب خیلی قشنگ شده بود. بعد از انقلاب تصمیم گرفته بود حوزه علمیه قم برود حالا به حوزه نجف اشرف رفته بود.
چندین روز پی درپی در خانه مراسم گرفتم. بعد از تعطیلات عید، مدارس باز شد گروه، گروه دانش آموزان دبیرستان با مربی تربیتی و مدیر به خانه ما میآمدند و دسته جمعی سرود میخواندند. بعضیها شعر میخواندند.
همه میدانستند که زینب در مدرسه کار های فرهنگی و تربیتی می کرد بچههای سپاه و بسیج چندین بار برای عرض تسلیت به خانه ما آمدند.
بعضی از کسانی که به دیدن ما میآمدند و شناخت زیادی از زینب نداشتند وقتی وصیتنامه او را می خواندند و با فعالیتهایش آشنا میشدند باور نمیکردند که زینب در زمان شهادت فقط ۱۴ سال داشته است.
روی پلاکارد ها و پوسترها و وصیت نامه همه جا نامش را زینب نوشتیم خودش بارها گفت من میترا نیستم.
روی قبرش هم نوشتیم زینب کمایی (میترا) یک روز یکی از دوستای زینب به خانه ما آمد و با خجالت تقاضایی از من داشت.
او گفت زینب به من گفته بود اگه شهید شدم به مادرم بگو آش نذری بده من نذر شهادت کردم.
دوست زینب را بغل کردم و بوسیدم و از او تشکر کردم که پیام زینب را به من رساند روز بعد آش نذری شهادت دخترم را درست کردم و به همکلاسی ها و همسایهها دادم.
سه روزی که دنبال زینب بودیم پیش خودم نذر سفره ابوالفضل (ع) کرده بودم که اگر زینب به سلامتی پیدا شود سفره ابوالفضل (ع) کنم.
بعد از شهادتش هم این سفره را پهن کردم. افراد خانواده نگران من بودند مادرم التماس میکرد که کبرا گریه کن جیغ بزن اشک بریز این همه غم رو توی دلت تلنبار نکن.
مهری و مینا مرتب حالم را میپرسیدند و میگفتند مامان چرا این همه کار می کنی آروم باش گریه نکن غصه هاتو توی دلت نریز.
آنها نمی دانستند که من همه این کارها را می کردم که دخترم راضی باشد. چند روز بعد از خاکسپاری زینب،مهرداد بیخبر از همهجا بعد از شش ماه برای مرخصی به شاهین شهر آمد.
صبح زود به اصفهان رسید وقتی به در خانه آمد ما هنوز خواب بودیم مهرداد با دیدن پلاکاردهای شهادت روی دیوار خانه شوکه شد وقتی کلمه خواهر شهید را دید فکر کرد مینا و مهری بلایی سرشان آمده.
وارد خانه شد با دیدن مینا و مهری گیج شده بود که خواهر شهید چه کسی هست با شنیدن خبر شهادت زینب سرش را به دیوار کوبید حال خودش را نداشت.
مهرداد با دعوا و کتک دخترها را از آبادان بیرون کرد حالا باور نمیکرد که کوچکترین و عزیزترین خواهرش با گره چادرش به شهادت رسیده است.
مهرداد ضربه روحی بدی خورد به طوری که تا مدتها بعد از این جریان به سختی مریض بود. مهرداد دلشکسته که غیرتش جریحه دار شده بود در وصف خواهر کوچکش شعری هم گفت که بیت اول شعر این بود:
عزیز و مهربان خواهر تو بودی
همیشه جانفشان خواهر تو بودی.
ادامه دارد....
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
اصغر در روز عروسیش حتی یک دست لباس نو هم نخرید. کاپشنی هم که پوشیده بود، برای رفیقش بود. کفشش هم اصلا معلوم نبود برای کیه. به هیچ وجه لباس نو نمی پوشید. مثلا: اگر یک پیراهن نو میخرید، میداد به خواهرش بپوشه و یکبار بشوره تا لباس دست دوم بشه و بپوشه.
#شهید_علی_اصغر_خنکدار
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#اعلامیهاش_را_خودش_نوشت!
🌷بهار سال ۶۵ بود. سالی جدید آغاز شد و مثل سنت همهی ایرانیان من هم با خرید یک جعبه شیرینی به دیدن استاد خطاطیام شیخ یونس رفتم. بعد از احوالپرسی و روبوسی در حال چای خوردن متوجه شدم که یونس در حال نوشتن اعلامیهای است که محتوی آن خبر مرگ شخصی را میداد....
🌷کنجکاو شدم که بدانم آن شخص کیست که با دیدن نام شیخ یونس در آخر اعلامیه، متوجه شدم که اعلامیه متعلق به خود حاج یونس است. شیخ اعلامیه را مقابلم قرار داد و از من در مورد متن آن سئوال کرد. خوب که دقت کردم حتی روز سوم و هفتم آن را هم ذکر کرده بود. متعجب شدم، اول خندیدم اما وقتی به صورت مصمم حاجی نگاه کردم، خنده بر روی لبانم خشک شد. آن روز به هر ترتیبی که بود گذشت.
🌷در عملیات صاحب الزمان زمانی که زیر گلولههای نیروهای بعثی خیلی از دوستانم به دیدار پروردگار رفتند، مرا نیز به دلیل جراحات وارده به بیمارستان منتقل کردند. غروب یکی از روزهایی که در بیمارستان بودم خبر شهادت حاج یونس را برایم آوردند. دلم گرفت، لبانم لرزید، چشمانم پر از اشک شد و صورتم به اندازهی پهنای اقیانوس خیس.... روز شهادت حاج یونس دقیقاً با همان تاریخی که خودش در اعلامیهای که با دست خودش به چاپ رسانده بود، مصادف گردید.
#راوی: رزمنده دلاور عبدالصمد زراعتی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🕊
رابطه ماه مبارک رمضان با طلبه جوان شهید جیرفتی
🔹️در ماه مبارک رمضان متولد شد.
🔹️در ماه مبارک رمضان طلـبه شـد.
🔹️در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد.
🔹️در عملیات رمضان شهید مفقودالجسد شد.
🔹️در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش بازگشت.
🔷️ #طلبهشهیدایوبتوانایی متولد ۱۳۴۵ روستای علی آباد سادات از توابع جیرفت است.
◇ شدت علاقهی او به حضور در جبهه به حدی بود که رضایت همه را جلب و عازم جبهه میشد.
◇ او نه با زیاد ماندنش، که با رفتن و مشتاق بودن برای رفتن به همه نشان میداد که با کدام سو باید رفت، ثابت کرد که میتوان از دنیا کام نگرفته، پرواز کرد.
🔶️ ایوب میگفت: «خیلی باید نیت هایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پـس حـواسـمان باشـد؛ نیـت و عمـل و رفتــار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.»
◇ ایوب در ماه مبارک رمضان متولد شد، در ماه مبارک رمضان برای فراگیری دروس حوزوی عزیمت کرد.
◇ در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد و در عملیات رمضان شهید و مفقودالجسد شد.
◇ در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش پس از۱۴سالشناسایی و به زادگاهش بازگشت.
🔻 طلبه شهید ایوب توانایی عملیات رمضان در منطقه هورالعظیم درتاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ بر اثر ترکش گلولهی توپ به شهادت رسید.
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹