eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حضرت مادرجانم زهرای اطهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظاتی ناب در محضر آیت الله بهجت(ره) ☀️ به ما بپیوندید 👇 🔻تنهامنجی موعود🔻 @t_sardar ✨❇️✨ اللهم عجل لولیک الفرج
قربون خـــــ❤️ـــــداے بزرگم برم ڪه اگه خطا ڪنم ... نهایت قهرش بین دو اذانـــــه دوباره صدام میڪنه ، خدا عـــــشق است
*☘️دعای ناد علی کبیر☘️* *بِسمِ الله الرحمن الرحیم* *نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ* *حاجَتی وَ عَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَ رَمَیتَ مُنقَضی فی ظِلّ اللهِ وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ* *سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُ* *اَنا مِن شَرِّ اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَدی وَ عَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ وَ إِیاکَ نَستَعینُ* *یا اَبا لغَیثِ اَغِثنی یا اَبَا الَحَسَنَین اَدرِکنی یا سَیفَ اللهُ اَدرِکنی یا بابَ اللهِ اَدرِکنی یا حُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ* *اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ یا قَهّارُ تَقَهَّرتَ بِا لقَهرِ وَ القَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یا قَهارُ یا قاهِرَ العَدُوّ یا واِلیَ الوَلِیَّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ* *یا مُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَ سَیفِ اللهِ القاتِلِ اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِ وَ اِلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ* *لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ یا غیاثَ المُستَغیثیَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یا اَمانَ الخائِفینَ یا مُعینَ المُتَوَکِلینَ یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ* *بِرَحمَتِکَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُ اللهِ رَبِّ العالَمینَ.* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میروی‌بافرق‌خونین‌پیش‌بازوی‌کبود شهرِبی‌زهراکه‌مولاقابل‌ماندن‌نبود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌷 🌷 !! 🌷چون اسامی ما به صلیب سرخ جهانی گزارش نشده بود، زبان تهدید و دست بزن عراقی‌ها بر سر و رویمان دراز و قوی‌تر بود. بیشتر تهدیدها راجع به نماز بود و خصوصاً شکل جماعت آن. با همه این خط و نشان کشیدن‌ها، ما تصمیم گرفتیم که ستون نماز جماعت را علم کنیم و اغلب اوقات هم این کار را انجام می‌دادیم. 🌷غیر از نماز جماعت، نماز عید فطر را هم در پایان ماه رمضان و روز عید سعید فطر خواندیم و البته تاوان آن را نیز پرداختیم؛ تاوان آن رفتن به زیر چرخ دنده‌های شکنجه و کتک بعثی‌ها بود. گاه در ۲۴ ساعت، به اندازه ۲ لیوان آب به ما برای آشامیدن می‌دادند. ما نیمی از همین مقدار کم را برای وضوی نماز شب نگه می‌داشتیم و نماز شب را هم برپا می‌کردیم. : آزاده سرافراز محمدمهدی حسینی ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
ما باید حسین‌وار بجنگیم؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی دست از همه چیز كشیدن در زندگی؛ ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🕊حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم... مگه قرآن📖 نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ 🎙راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیام شهید بهروز واحدی و روایت خوابی که دیده بود. « جاده ظهور همین است که در آن در حال حرکت هستید ... » ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک شب آمد بخوابد دیدم روی بازویش یک عکس اژدها خالکوبی شده است. شاکی شدم به حاج مرتضی گفتم «خداوکیلی این رو از کجا گیرآوردی که بدنشم پر از نقش و ورقه». حاجی عصبانی شد و سر مجید داد زد که مگر نگفتم حواست باشه بدنت معلوم نشه بچه ها ببینند. مجید قربان خانی از صدای مداحی من در هیأت بچه های مدافع حرم خوشش می آمد آنقدر صدایم را دوست داشت که گاهی اوقات التماس می کرد برایش نوحه بخوانم و من در جوابش می گفتم «من برای تو نمی خونم اصلا اگه تو شهید بشی من به خدا و اعتقاداتم شک میکنم». مجید هم جواب داده «این خالکوبی یا فردا پاک میشه، یا خاک میشه» روز عملیات وقتی تیر خورد متعجب بودم از کار خدا مجید داشت میرفت به آرزوش برسه ومن ول معطل مانده بودم وسط معرکه. درست بود که منم زخمی شده بودم اما زخمی شدن کجا و شهادت کجامجید حتی لحظه شهادتش بااینکه چند تیر خورده باز دست از مسخره بازی برنمیداشت. هرکسی تیر می‌خورد بعد از یک مدت بی‌هوش می‌شود مجید سه ساعت تمام بیدار بود و یک‌بند شوخی می‌کرد و حرف میزد تا اینکه شهید شد   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
شہید گنجی خطاب‌ به‌ شہید آوینی گفت:حاج‌ مرتضی! دیگه‌ باب‌ شہادت‌ هم‌ بستہ‌ شد...💔 شہید آوینی در‌ جواب‌ گفت: نہ‌ برادر!!! لباس‌ تک‌ سایزی است که‌ باید تن‌ِ آدم‌ِ به‌ اندازه‌ آن‌ در‌آید هروقت‌ به‌ سایز‌ این‌ لباسِ‌ تک سایز‌ درآمدی...پروازمیکنی...🦋! مطمئن باش...! ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زیارت عاشورا «نگارش آسان» - 🎙صوت: مهدی سماواتی ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ‎‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ🚩
دعای‌علقمه۩علی‌فانی.mp3
8.03M
🏝 دعای علقمه دعای بعد از زیارت عاشورا 🎙 با نوای علی فانی 64BitR📀7MB⏰Time=14:54 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@zekrroozane دعای علقمه.pdf
669.5K
PDF 🏝 پی دی اف دعای علقمه دعای بعد از زیارت عاشورا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردار 🔹فصل: اول 🔸صفحه: ۳۱-۳۰ 🔻 یک روز صبح، بچه ها رفته بودند خانه ی بابام. محمد هم سر کار بود. من، هر روز تو خانه می ماندم که شاید کسی برام خبری از حسین بیاورد. فکر نبودن و بی خبری از حسین داشت دیوانه ام می کرد. صدای در حیاط آمد. گفتم《کیه؟!》. کسی جواب نداد. در را که باز کردم، انگاری خواب می دیدم! مثل چوب خشکم زده بود. چشم هام درست می دید؛ حسین بود؛ مثل بچگی هاش!بعد از چهل روز، دم در خانه حاضر شد؛ این بار، نه با سر و کلّه ی زخمی؛بلکه با یک لباس بسیجی و پوتین و چفیه! زود دویدم سمتش. بغلش کردم و زدم زیر گریه. 《الهی، ننه، فدات بشم!عمرم، نفسم، کجا بودی؟! نگفتی مادرت، بی حسین می میره؟!》 حسین هم مرا بغل کرده بود و گریه می کرد. گفت《ننه، لباس های تنم نشون می ده کجا بودم. لباس های تنم، همه ی سوالاتت رو جواب می ده.》 دست هام را بالا بردم. از ته دل گفتم《خدایا، شکرت، نومیدم نکردی!》 دست حسین را گرفتم، رفتیم توی خانه:《ننه، حسین ام، پسر عزیز دردون ام، بیا بشین برام تعریف کن کجا رفته بودی؟! چرا بی خبر؟!خوب، یه خبر می دادی؟! به خدا اگه این نامه ات به دستم نرسیده بود، دق مرگ می شدم.》 حسین با تعجب گفت《ننه، کدوم نامه؟!》گفتم 《وا... همین نامه ای که چند روز قبل، از جبهه فرستادی.》 گفت:《کدوم نامه؟! من اصلاً وقت نکردم نامه بنویسم.》 تازه فهمیدم این نامه را محمد برای آرامش من نوشته بود. هنوز عرق تنش خشک نشده بود. گفت: ننه، من اومده ام رضایت شما رو بگیرم و برگردم. ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت یازدهم _ دومین پاتک 🖌... پشت سیل بندی خاکی و کوتاه موضع گرفته بودیم که نه جان پناهی مناسب داشت و نه سنگری امن برای نبرد ، پشت سرمان به فاصله چند متر رودخانه دجله بود و مقابل مان هم از سه جهت مملو از نیروهای پیاده و کماندو های گارد و ادوات زرهی دشمن بود. همه رزمندگان که اینک تعدادمان به کمتر از ۳۰ نفر می‌رسید. بخوبی اوضاع خطیر میدان و تعداد بیشمار تانکها و نیروهای دشمن را می دیدیم و خوب هم میدانستیم که نبردی سخت و بسیار سهمگین و نابرابر پیش روی داریم ، اما حضور شجاعانه و بی باکانه سردار باکری فرمانده دلاور لشگر در کنارمان ، اعتماد به نفس و قوت قلبی غیر قابل توصیف به دل ها بخشیده و همگی با انرژی مضاعف و روحیه‌ای بسیار بالا ، چشم انتظار رویارویی با قشون عظیم دشمن بودیم. تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن تخته گاز تا نزدیکی های سیل بند آمده و سپس توقف کرده و با مسلسل و توپ شروع به زدن دیواره سیل بند و سنگرهای بالای آن کردند. انفجارات بقدری شدید و پرحجم بود که زمین و سیل بند یکسره می لرزید و ترکش های ریز و درشت همچون باران به سرمان می ریختند. همه جا را دود و آتش و خاکستر فرا گرفته بود و صدای رعب آور مسلسل تانکها لحظه ای قطع نمی شد. هواپيماهای عراقی هم وارد معرکه نبرد شده و از فراز آسمان سیلی از بمب و موشک و گلوله را روانه سیل بند و اطرافش کردند. چندتا هلیکوپتر بدقواره و سیاه رنگ عراقی هم از سمت اتوبان نزدیک شده و از فاصله بسیار نزدیک سیل بند را آماج گلوله های مسلسل و توپ و راکت و موشک قرار دادند. اصلأ موقعیت مناسبی نداشتیم و فقط داخل گودالی کوچک در سینه خاکی سیل بند نشسته و پشت چندتا گونی پر از خاک سنگر گرفته بودیم. اما جای باحالش آنجا بود که رودخانه دجله درست پشت سرمان بود و اکثریت گلوله های توپ و خمپاره و موشک و راکت و بمب های دشمن داخل آب رودخانه افتاده و موجب تلاطم شدید رودخانه و پاشیدن آب و خیس شدنمان می شدند. بعد از ظهر گرم جنوب بود و خورشید داغ و سوزان مستقیم وسط کله مان می تابید و قطرات آب با اینکه تمام لباس هایم را خیس می کردند ، اما در عوض حسابی خنک شده و در آن گرمای داغ واقعاً حال میکردیم. دشمن زبون نیم ساعتی از زمین و آسمان‌ سیل بند را کوبیده و سپس دهها دستگاه تانک از ستون تانکها و نفربرها خارج و با گرفتن آرایش دشت بانی به سمت سیل بند حمله ور شدند. با رسیدن تانکها به تیررس‌ ، درگیری آغاز و سیلی از گلوله و موشک را روانه راه‌ شأن کردیم. عراقی ها گروه گروه در پشت بام های روستای حریبه موضع گرفته و نشسته و ایستاده با کلاش و تیربار و قناسه و دوشکا و آر پی جی ۷ و ۱۱ و تفنگ ۱۰۶ به سمت سیل بند شلیک می کردند و از هر سنگری هم موشک شلیک می شد. فوری آن نقطه از سیل بند را آماج گلوله و موشک قرار می دادند. با اصابت اولین موشک به بدنه یکی از تانکها و کمانه ناباورانه آن متوجه تی ۷۲ بودن آنها شده و تلاش در زدن برجک و شنی آنان کردیم. اما رگبار گلوله و موشک ها اجازه نشانه گیری دقیق را نداده و متأسفانه هرچه زدیم. کارگر نیفتاد و تانکها غرش کنان و رگبار زنان به چندمتری سیل بند رسیدند. انگار آخرهای کار بود و داشتیم غریب و بی کس اسیر عراقیها می شدیم. سایه شوم وحشت و ترس بر خط پدافندی سایه افکنده و لوله توپ تانکها داشت نم نم به بالای سرمان می رسید که فریادهای بلند سردار باکری در فضای سیل بند پیچید که رزمندگان به بالای سیل بند پریده و فریاد الله اکبر سر دهند!  فرمان آقا مهدی استراتژی بسیار عجیب و عملی بس خطرناک و در ظاهر غیر عقلانی و دیوانگی محض بود. اما با این وجود همه به خوبی میدانستیم که شکستن خط مساوی با اسارت یا شهادت است و برای همین هم بی درنگ و فوری فرمان سردار را بجان خریده و بدون توجه به باران گلوله و ترکش ها ، الله اکبر گویان بالای تاج سیل بند پریده و فریاد زنان شروع به تیراندازی کردیم. تانکهای عراقی که به دیواره سیل بند چسبیده و در تلاش برای باز کردن معبری برای ورود به داخل آن بودند با دیدن عمل حماسی و بی باکانه رزمندگان ، خیال کردند که قصد حمله داریم و آنچنان ترسیده و هراسان شدند که خدمه بزدل چند تانک سراسیمه بیرون پریده و شروع به فرار کردند. بقیه تانک‌های مهاجم هم با مشاهده فرار همقطاران خود ، فرار را بر قرار ترجیح داده و شتابان شروع به عقب نشینی کردند. قشون اصلی دشمن هم که در میانه میدان آماده و به صف ایستاده بودند با دیدن فرار تانکها و خدمه آنها ، بی دلیل وحشت کرده و گروه گروه شروع به فرار از میدان نبرد کردند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
🌸در آخــریــن شـب قــدر 🌙 🍃بهترینها را براتون آرزومندم 🌸روزگارتون از رحمت 🍃الرَّحْمَنُ الرَّحِیم لبریز 🌸دسـتـانـتـون از نـعـمـت 🍃 رَبُّ الْـعـَالـَمـِيـن سـرشـار 🌸چـشـمـانـتـون بـه نـور 🍃اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض روشن 🌸کـفـه تـرازوتـون در ردیـف 🍃فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه میزان باد 🌸زندگیتون فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة  باد 🍃و عاقبتتون عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر 🌸 خــتــم بــه خــیــر بــاد 🌸آمــیــن یــا رَبَّ الْـعـالـَمـیـن
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
🤲🏼دعای 🟩 امیرالمؤمنین‌علی عليه‌السّلام در خواستن حاجت ⚘️لٰا اِلـٰهَ اِلَّٱ ٱللّٰـهُ وَحدهُۥ ❀ لا شریٖـك لَه اَلْـحَلـیٖـم ٱلْـكریٖـم ،⚘️ لٰا اِلـٰهَ اِلَّٱ ٱللّٰـهُ وحدهُۥ ❀ لا شریٖـك له ٱلْـعَليُ ٱلْـعَظـیٖـم ، اَلْـحَـمْـدُلِلّٰـهِ ٱݪّـَذیٖ بِنِعمَتِهِ تَتِمُ الصّالحات ، يا هُو ، يا مَن هُو هُو ، يا مَن لَيس هُوَ إلا هُو ، يا هُو ، يا مَن لٰا هُوَ اِلّٰا هُو. 📚مکارم الاخلاق/طبرسی/ج۱/ص۳۶۴ ╭┅┅┅┅┅❀🍂🥀🍂❀┅┅┅┅┅╮ أَلَا بِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅┅┅❀🍂🥀🍂❀┅┅┅┅┅╯ ‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  ذکر روزانه
✨ 🟩مولاعلی عليه‌السّلام: ◾️در بهترین مکان متولد شد(کعبه) ◽️در بهترین روز متولد شد(جمعه) ◾️جانشین بهترین پیامبر بود(محمد) ◽️همسر بهترین زن دنیا بود(فاطمه) ◾️پدر بهترین بچه های دنیا بود(حسن حسین) ◽️در بهترین ماه به شهادت رسید (رمضان) ◾️در بهترین شب ضربت خورد(اول قدر) ◽️در بهترین شب شهید شد(دوم قدر) ◾️در بهترین حالت بود که ضربت خورد(نماز) ◽️در بهترین حالت نماز بود (سجده) ◾️ای بهترین بهترین ها، دستمان را بگیر... ____________________