فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌳🌹 آغاز روزمان را مزین و منور میکنیم به کلام روحبخش و دلنشین قرآن کریم..🌹🌳🌹
۱۵-🌹اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن 🥀🤲
🌹خدايا قرار بده ما را از نمازگزاران به وسیله قرآن 🥀🤲
🌹-خدایا وجود ما را سرشار از فضایل و معارف قرآنی قرار بده 🥀🤲
الهی امین🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از کجا بفهمیم دچار بیماری معنوی شدیم و روحمان مریض است؟!
💐 استاد عالی
✿࿐ྀུ༅✿ ﷽ ✿ ࿐ྀུ༅✿
❅𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
💐 حضرت امام حسین عليه السلام فرمودند:
شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم؛ زيرا خدا ضمانت داده كسى را كه تقواى الهى پيشه سازد، از آنچه ناخوش مى دارد، به آنچه خوش مى دارد انتقال دهد، و از جايى كه گمان نمى برد، روزى اش دهد.
┄┄┅┅┅❅💝❅┅┅┅┄┄
✿࿐ྀུ༅ التماس دعای خیرشما࿐ྀུ༅✿
💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
❅𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘✵💝✵𖣘ᬷᬷ࿐ྀུ𖣘❅
🥀🍁 ﷽ 🍁🥀
🥀🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁
🥀جملاتی زیبا ازحضرت علی(ع)🥀
🥀🍁🌾 وقتی پرنده زنده است مورچه ها را ميخورد؛*
🌾🍁🥀 و وقتی ميميرد مورچه ها او را*
🥀🍁🌾 زمانه و شرايط در زندگی هر لحظه ميتواند تغيير كند*
🌾🍁🥀 هيچكس را تحقير يا آزار نكنيم...*
🥀🍁🌾 شايد"امروز" قدرتمند باشيم اما يادمان باشد:*
🌾🍁🥀 "زمان" از ما قدرتمندتر است*
🥀🍁🌾 يک درخت ميليونها چوب كبريت را ميسازد اما وقتی زمانش برسد؛*
🌾🍁🥀 فقط يک چوب كبريت برای سوزاندن ميليونها درخت،كافيست*
🥀🍁*"پس،* *خوب باشيم🍁🥀
🍁🥀 و *خوبی كنيم"*🍁🥀
🥀🍁التماس دعای خیر شما🍁🥀
🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
🥀🍁🌾🍂🍁🥀🍁🌾🍂🍁
هدایت شده از کانال حضرت مادرجانم زهرای اطهر
#فقطحیدراميرالمؤمنيناست💚
🔸ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او(علی) کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او [و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت]، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود.
عذاب از آنان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود.
📚فرازی از خطبه غدیر
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 شصت و دومین (۶۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سوره مبارکه آلعمران ✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
6_144143775818542387.MP3
1.31M
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 شصت و دومین (۶۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سوره مبارکه آلعمران ✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
#دعــاےســلامتـےامــامزمــان(عــلیهالسلام)❤️
🌱بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌱
اَللَّهُمَّ
کُنْ لِوَلِیِّکَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً
وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها
طَویلا..
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خبرنگار می پرسد؟ به نظر شما چند دین آسمانی وجود دارد؟ و این نوجوان ۱۲ ساله پاسخی می دهد که خبرنگار را شگفت زده می کند.
هدایت شده از کانال خصوصی من وخدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَ الْجانِّ
مولای مهربانم!❤️
ای زلالی دلنشین چشمهساران!برایمان از باران بگویید...
ای پاکی بیکران آسمانها! برایمان از پرواز بگویید...
ای آرامش وصفناپذیر دریاها! برایمان از ساحل بگویید...
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج..🤲✨🌺🕊
سلام علیکم
صبح شما متبرک به نام و یاد حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌺
هدایت شده از اذکار هفته
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایروزیکشنبه ۩ سماواتی.mp3
1.95M
◌◍◌◍◌◍◌◍◌
📆 دعای روز یکشنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
56BitR📀2MB
⏰ ۴:۳۱
◌◍◌◍◌◍◌◍◌
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از شهید
#ختم_دعاے_مڪنون_و_فضیلت_آن
🛢ابن باویـہ و شیخ طوسے و غیرہ ایشان بـہ سندهاے معتبر از حضرت امیر المومنین علیـہ السلام روایت ڪردہ اند ڪـہ آن حضرت فرمود :
🍃🌂هر ڪـہ خواهد از دنیا بیرون رود و حال آنڪـہ از گناهان پاڪ شدہ باشد چنان چـہ طلا از غش پاڪ مے شود و از او احدے در قیامت بازخواست مظلمـہ ننمایند پس بخواند بعد از نمازهاے پنچ گانـہ نسبت پروردگار را یعنے سورہ قل هو اللـہ را دوازدہ مرتبـہ پس دست ها را بـہ سوے آسمان بگشاید و این دعا را بخواند:
🍃💮اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبَارَكِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ وَ سُلْطَانِكَ الْقَدِيمِ يَا وَاهِبَ الْعَطَايَا يَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى يَا فَكَّاكَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ أَخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا آمِناً وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ سَالِماً وَ اجْعَلْ دُعَائِي أَوَّلَهُ فَلَاحاً وَ أَوْسَطَهُ نَجَاحاً وَ آخِرَهُ صَلَاحاً إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوب 💮🍃
📚 بحارالانوار ج ۸۳ ص ۲۶ چاپ بیروت
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار برای نخستین مرتبه
فیلم #مراسم_عروسی بانو شهیده معصومه کرباسی و شهید عواضه در شیراز
این فیلم نشان میدهد که این زوج، شهیدوار زندگی کردند تا شهید شدند.....😢😭
#معصومه_کرباسی #لبنان
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷
خدایا!
مرا از بـلای غـرور و خودخواهی
نجات دِه تا،
حقایـق وجود را ببینم و
جمال زیبای تو را مشاهده کنم،
خدایا !
پَستی و ناپایداری روزگار را ،
همیشه در نظــرم جلوهگر ساز تا،
فـریب زرق و برق عالـــم خاکی
مـرا از یاد تـو دور نکند.
#شهیدمصطفی_چمران
#یادشهداباصلوات
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از شهید
✍ #شهادت_نامه_ای_که_حضرت_زهرا(س) #آن_را_امضاء_کرد ( #از_خاطرات_شهید_احمد_کریمی )
🌷شهید حاج احمد کریمی، که هم اکنون رد گلزار شهدای علی بن جعفر قم مدفون است در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید؛ برای شهید شدن به هر دری زده بود، امّا شهادت قسمتش نمی شد. بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم؛ شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت #حضرت_فاطمه (س) حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی.
توی اون اوضاع و احوال که همه تو تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت . راضیش کرده بود تا براش #روضه بخونه ، #روضه_حضرت_زهرا (س) ، مدّاح میخوند و حاجی گریه میکرد:
وقتی که باغ میسوخت صیّاد بی مروّت/مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد/گردیده بود بود قنفذ همدست با مغیره/ او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد…
همون شب بی بی شهادتش رو امضا کرد، صبح عملیّات که اومده بود برای سرکشی خط ، خمپاره خورد کنارش. فقط دو تا ساق پاش سالم ماند.🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
هدایت شده از شهید
هم زیارت دنیا هم شفاعت حشر😔
تمام خواهشِ دلم این است...🙏
حسین جانم♥️
♥️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
💚وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ِ
♥️وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
💚وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🔻کتاب بی آرام
برای سردار شهید
حاج اسماعیل فرجوانی
به :روایت زهرا امینی (همسر شهید)
نوشته: فاطمه بهبودی
ناشر:انتشارات سوره مهر
قسمت نوزدهم:
می خواستم به حرف بهزادی عمل کنم و برگردم دنبال قایقی بگردم و نگهش دارم تا پیکر حاجی را ببرند عقب. دیدم حاج اسماعیل را گذاشتند بغل سنگر ۱۰۶ کنار پنجره بالای خاکریز. رنجبر دست کرد توی جیب بالاپوش غواصی حاجی و چراغ قوه چپقی را از جیبش درآورد. حاجی جلوی چراغ قوه، فیلتری گذاشته بود تا نور مستقیم نتابد. یک کارت آبی رنگ هم توی جیبش بود که نام مستعارش روی آن آمده بود «ذبیح الله شهیدی»؛ اسمی که بارها از بی سیم عراقی ها شنیده بودیم. یک پتوی راه راه سبز عراقی پیدا کردیم و حاجی را تویش پیچیدیم. کنار صورتش هم یونولیتی گذاشتیم که نیروها متوجه نشوند اوست. از هر دو سه نفری که به ساحل می رسیدند یک نفر می پرسید: «حاج اسماعیل کجاست؟» و همراهانش گوش میشدند ببینند ما که زودتر رسیده ایم چه میگوییم. ما هم میگفتیم حاجی رفته جلو. نمی خواستیم بچه ها روحیه شان را از دست ندهند.
چشم من دنبال قایقها دو دو میزد. از این طرف به آن طرف میرفتم تا قایقی پیدا کنم. یا دیر به قایق میرسیدم یا سکانی میگفت مأموریت دیگری دارد. ورد همه شان هم این بود اول مجروحا! اما من فکر میکنم خود حاج اسماعیل میخواست در منطقه بماند. چون می دانست پیکر نیروهایش در منطقه مانده است و دلش راضی نبود بدون آنها برگردد ....
این ها را می شنیدم؛ اما به خرجم نمی رفت و چراغ امیدم حتی بعد از بازگشت اسرا هم روشن بود تا اینکه سوم خردادماه ۱۳۸۰ خبر رجعت پیکر اسماعیل را آوردند. خبر را که شنیدم دست و پایم شل شد و افتادم روی زمین. انگار جانم را از بدنم کشیدند. دیگر حال خودم را نفهمیدم. سر از بیمارستان درآوردم. حال و روزم را نمی فهمیدم. تا به هوش می آمدم بی تاب میشدم و اشک می ریختم. آمپولی به من تزریق می کردند یا دارویی توی سرم میریختند و چشم هایم سیاهی میرفت و پرتاب می شدم به پانزده شانزده هفده سال پیش. گوشم فقط از گذشته ها را میشنید و خیالم آن خاطرات را مرور میکرد.
داشتم دوم تجربی را میخواندم که عقد کردیم و درسم را رها کردم. یک بار گفتم: «اصلا چی شد اومدی خواستگاری من؟» گفت: «ای ناقلا... می خوای از زیر زبون من حرف بکشی» خندیدم و گفتم تو هر چی بپرسی من جواب میدم. پرسید: «تو اول بگو چی شد به من جواب دادی؟» گفتم من همیشه دوسِتت داشتم. لب ورچید "ناسلامتی پسر عمهتم!"
نه به عنوان پسرعمه، کلی ازت خوشم می اومد. همیشه به خودم میگفتم پسر به این خوبی، مؤدبی، با ایمانی، قسمت کی میشه! ابروها را بالا داد گفتم حالا تو بگو
توی نامزدی نسرین ناهید دوربین رو داد عکسی ازتون بگیرم. در گوشم گفت: «داداشی، از توی دوربین زهرا رو نگاه کن.» اونجا یه نظر نگات کردم و به دلم نشستی.
گفتم: مگه قبلا نگام نکرده بودی؟ ابرو بالا داد و گفت: «نه اون جورا، چهار سال و نیم بی سروصدا با هم زندگی کردیم. در طول زندگی مشترکمان حتی یک بار حرفمان نشد. بعضی ها میگفتند اصلا اسماعیل نبود که جر و بحث هم بکنید، اما وقتی بود جز محبت و همدلی، بده و بستانی نداشتیم. همه سختیهای زندگی را تحمل کرده بودم به امید روزی که جنگ تمام شود و با اسماعیل به خانه مان برویم و زندگی مستقلی داشته باشیم. زمینی در زیبا شهر به ما داده بودند که اسماعیل داشت آنجا خانه می ساخت.
زندگی من هم مثل همۀ زن های جوان مشکلاتی داشت. اما دلم نمی آمد چند ساعتی که اسماعیل به خانه می آید از سختی ها گله کنم. مگر او چه کاری می توانست انجام دهد. غم و غصه را توی دلم می ریختم و به شوهرم نمیگفتم. هر چند اسماعیل زرنگ بود و نگفته حرف ها را از چشم هایم می خواند.
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#فراموشى_پاسدارها!!
🌷مقر آموزش نظامی بودیم. ساعت ۳ نصفه شب بود. پاسدارا آهسته و آروم اومدند و در سالن ایستادند. همه بیدار بودیم و از زير پتوها زیر نظرشون داشتیم. اول بدون سروصدا یه طناب بستند دم در سالن؛ میخواستند ما هنگام فرار بریزیم رو هم. طناب رو بستند و خواستند کفشامونو قايم کنند اما اثری از كفشها نبود. کمی گشتند و رفتند. در گوش هم پچ پچ میکردند که یکی از اونا نوک کفشهای نوری رو از زير پتو بالا سرش دید. آروم دستشو برد طرف کفشا....
🌷نوری یه دفعه از جاش پرید بالا، دستشو گرفت و شروع کرد داد و بيداد كردن: آهای دزد. کفشامو کجا میبری. بچهها کفشامو بردند. پاسدار گفت: هیس هیس برادر ساکت باش منم. اما نوری جیغ میزد و کمک میخواست. پاسدارا دیدند کار خیطه خواستند با سرعت از سالن خارج بشند. یادشون رفت که طنابِ دم در. گیر کردند به طناب و ريختند رو هم. بچهها هم رو تختها نشسته بودند و قاه قاه میخندیدند.
#یحیی_سنوار
#سید_حسن_نصرالله
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
▪️اسمش برای مکه درآمد. اما نمی رفت. مادرش دوست داشت محمودش حاجی بشه.
▫️از محمود پرسید: خب مادر چرا نمی ری؟ گفت: اگر من برم و برگردم ببینم توی همین مدت ضد انقلاب حمله کرد، یک عده رو کشته، یه جاهایی را گرفته، که نبودن من باعث این ها شده، چی دارم جواب بدم؟ جواب خون این بچه ها رو کی می ده؟
#شهید_محمود_کاوه
📌خاطره مادر شهید از علت مکه نرفتن شهید محمود کاوه
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🔷 شهید آوینی: «شب مردان حق اینچنین می گذرد كه روزها آن چنانند كه دل شیر از هیبتشان به لرزه می افتد. مپرس كه چرا می گریند. در سفر زمینی پاها مجروح می شود و در سفر آسمان دلها. دلی كه از یاد حسین نگرید كه دل نیست، سنگ خاراست و چگونه نور در سنگ خارا راه یابد؟ شب مردان حق آنچنان گذشته است كه روزها اینچنیناند!»
#شهید_آوینی
#شب_جمعه
┄@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫