خاطره ای از زبان همرزم شهید:)
با بچه ها رفته بودیم اردوی مناطق جنگی رسیدیم فکه تا از اتوبوس پیاده شد کفش هایش را در آورد و با پای برهنه راه افتاد رو کرد به بچه ها و گفت :{بچه ها ما اینجا داریم پا می ذاریم روی شهدا. روی بدن و اجزای مطهر شهدا}
همه تعجب کرده بودن که محسن چه می گوید. ادامه داد : وقتی بچه های تفهص دنبال جنازه شهدا می گردن فقط چند تکه استخون رو پیدا می کنن پس گوشت این شهدا کجاست؟ خونشون کجاست؟ چشم و اعضای بدنشون کجاست؟ اینا همش همین جاست توی این خاک
این طور اعتقادی داشتند درباره مناطق عملیاتی😊
#خاطرهشهدایی
#شهیدمحسنحججی
شهدای جاویدالااثر