هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت هـفـتــم
(دنــیــاے بــزرگ)
رفتم هتل … اما زمان زیادے نمے تونستم اونجا بمونم … و مهمتر از همه … دیگه نمے تونستم روے ڪمک مالے خانواده ام حساب ڪنم … براے همین خیلے زود یه ڪار پاره وقت پیدا ڪردم …
پیدا ڪردن ڪار توے یه شهر 300 هزارنفرے صنعتی-دانشگاهے ڪار سختے نبود … یه اتاق ڪوچیک هم ڪرایه ڪردم … و یه روز ڪه پدرم نبود، رفتم وسایلم رو بیارم …
مادرم با اشک بهم نگاه مے ڪرد … رفتم جلو و صورتش رو بوسیدم …
– شاید من دینم رو عوض ڪردم اما خداے محمد و مسیح یڪیه … من هم هنوز دختر ڪوچیک شمام … و تا ابد هم دخترتون مے مونم …
مادرم محڪم بغلم ڪرد …
– تو دختر نازپرورده چطور مے خواے از پس زندگیت بربیاے و تنها زندگے ڪنے؟ …
محڪم مادرم رو توے بغلم فشردم …
– مادر، چقدر به خدا ایمان دارے؟ …
– چے میگے آنیتا؟ …
– چقدر خدا رو باور دارے؟ … آیا قدرت خدا از شما و پدرم ڪمتره؟ …
خودش رو از بغلم بیرون ڪشید … با چشم هاے متحیر و مبهوت بهم نگاه مے ڪرد …
– مطمئن باش مادر … خداے محمد، خداے مسیح و خدایے ڪه مرده ها رو زنده مے ڪرد … همون خدا از من مراقبت مے ڪنه و من به تقدیر و خواست اون راضیم …
از اونجا ڪه رفتم بغض خودم هم ترڪید … مادرم راست مے گفت … من، دختر نازپرورده اے بودم ڪه هرگز سختے نڪشیده بودم … اما حالا، دنیاے بزرگے مقابل من بود … دنیایے با همه خطرات و ناشناخته هاش …
ادامه دارد...
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از مهدی جان💚عزیز زهرا ❤️
❣#سلام_امام_زمانم❣
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
#امام_زمانم
#اللّهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرج
هدایت شده از مهدی جان💚عزیز زهرا ❤️
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امیرالمومنین اینطور از خودش تعریف میکند....💚
السلام علیک یا امیرالمومنین🌺✨
السلام علیک یا فاطمه الزهرا🌺✨
برجمال نورانی محمد وال محمد صلوات.🌺✨
🌼بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم🌼
❤️سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ♥️
الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ🕊
🕊🍃🌹اللَّهُمَّ صَلِّ
🕊🍃🌹 عَلَى مُحَمَّدٍ
🕊🍃🌹 وآلِ مُحَمَّدٍ
🕊🍃🌹 وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💠 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💠
💠 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💠
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺با این ذکر دیگه فقیر نمیشی!
🎙استاد رفیعی
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
شهید نوید صفری همیشه میگفت :
هروقت از هیچ جا جواب نگرفتین
برین در خونه رسول...
رسول جواب میده...🌸
شهادت🕊
+شهید نوید صفری و شهید رسول خلیلی
از شهداي مدافع حرم هستند...
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#فوری_سراسری
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
40.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
(سالروز شهادت)
.
.
راوی: علی زین العابدین پور
#شهید_مجید_قربانخانی
#حاج_قاسم
#حضرت_زینب
#علی_زین_العابدین_پور
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
ابوالفضل مرد زندگی بود. نه از غذا انتقاد می کرد نه از چیز دیگر. مهمان هم که می آمد می گفت: «هر کاری دوست داری بکن؛ فقط سختت نباشد».
روزهای اول زندگی که در رشت ساکن شدیم، اصلا آشپزی بلد نبودم. هر چی درست می کردم خراب می شد. می نشستم گریه می کردم. اما ابوالفضل وقتی می آمد، شروع می کرد با لذت به خوردن غذاها. حتی از غذا تعریف هم می کرد.دلداری ام می داد که این غذاها که طوریش نیست. می گفتم: «پس چرا خودم نمی توانم بخورم». می گفت: «برای اینکه بد سلیقه ای». هیچ وقت نگفت سعی کن بهتر از این آشپزی کنی.
با این همه نمی توانست علاقه اش به قورمه سبزی را پنهان کند. در تمام سالهای نبودنش برایش همین غذا را خیرات می کنم..🍃
#شهید_ابوالفضل_عباسی
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
16.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
″حرم شده فکر هر روزم
زداغ هجر تو... میسوزم
جواز نوکریمونو باطل نکن
حال که دستمو گرفتی ول نکن
حرم ندیده ما رو زیر گِل نکن ....یازینب″
بخشهایی از وداع شهید محمد آژند با
دوستانش ۲ هفته قبل از شهادت
#محمد_آژند، شهید مدافع حرمی
@hafzi_1🍃
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از شهید
#امضای_سرخ🌷
🌷زهرا صالحی، دختر شهید سید مجتبی صالحی می گوید: آخرین روزهای سال ٦٢ بود كه خبر شهادت پدرم به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یادبود به زادگاه پدرم، خوانسار، رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به مدرسه رفتم.
🌷همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: «والدین باید امضاکنند.» آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید برنامه مرا امضا کند، به خواب رفتم.
🌷با گریه خوابم برد. پدرم را دیدم که مثل همیشه خندان و پُر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت: «زهرا! آن نامه را بیار تا امضا کنم.» گفتم: «کدام نامه؟» گفت: «همان نامه ای که امروز توی مدرسه به تو دادند.»
🌷برنامه را آوردم، اما هر خودکاری که برمی داشتم تا به پدرم بدهم قرمز بود. چون می دانستم پدرم با قرمز امضا نمی کند، بالاخره یک خودکار آبی پیدا کردم و به او دادم و پدرم شروع کرد به نوشتن.
🌷صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمی شد! اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات برنامه، دست خط پدرم بود که به رنگ قرمز نوشته بود: «این جانب نظارت دارم. سیدمجتبی صالحی» و امضا کرده بود. ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد و...
🌷این رویداد بزرگ با بررسی دقیق کارشناسان و تطبیق امضای شهید قبل از شهادت مورد تایید قرار گرفت و به اثبات رسید. هم اکنون این سند زنده در کنار صدها اثر زنده دیگر از شهدا، در موزه شهدا در خیابان طالقانی تهران در معرض دید بازدیدکنندگان است.
#یادشهداصلوات