خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماری ام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان"
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
#حبیب_الله_چایچیان
#شام_غریبان
@hagigei
خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار! بيا
يک شب اى خفتۀ غفلتزده! بيدار بيا
بس شب و روز که در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و درِ توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاکار بيا
پردۀ شب که بُوَد آيت ستّارىِ من
دور از ديدۀ مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بندۀ آلوده و شرمندۀ من
اين منم، خالق بخشندۀ ستّار، بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا
فرصت از دست مده، مىگذرد اين لحظات
منشين غافل و بىحاصل و بیکار، بيا
#حبیب_الله_چایچیان
#شب_قدر
@hagigei