یک روز سردار کاظمی به ما گفته بود جگر گوسفندهایی که امروز ذبح می کنید ، به نیروهای ترابری بدهید . جگرها را آماده کردیم.
در این حین دیدم علی محمد و سردار کاظمی در محوطه پایگاه مَشغول صحبت کردن بودند.
جلو رفتم و حوالپرسی کردم ، گفتم : بچه ها خوشحال می شوند تشریف بیاورید چند لقمه ای کنار هم بخوریم.
علی محمد گفت : نوش جانتان ، شما بفرمایید. اصرار کردم، گفت: تا کل لشکر جگر نخورد ما جگرخور نیستیم!
📚: اُوِرکُت
شهید علی محمد اربابی🌷
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#خاطرات_شهدا
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
گر چه این شهر شلوغ است
ولی باور کن !
آنچنان جایِ تو خالیست
صدا میپیچد ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا_شرمنده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
سردار شهید حاج احمد کاظمی🌷
رفته بود تو یکی از روستاهای نجف آباد اصفهان برای سخنرانی بعد از سخنرانی اون روز یه پیرزن سراغ حاج احمد رومی گرفت.
وقتی حاجی برا سر کشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو در حالی که اشک می ریخت رفت...
یک هفته بعد پیرزن با خوشحالی اومده بود برای تشکر. می گفت : حاج احمد مشکلم رو حل کرده.
بعد فهمیدیم پیرزن فقط یه پسر داشته که تک فرزندش بوده و عصای دستش و به خاطر یه تصادف ناخواسته و نداشتن دیه قرار بوده بره زندان.
اما حاج احمد با ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تا ديه رو پرداخت کنن. و اینجوری پسر پیرزن آزاد شده بود و حاج احمد با این کار دل پیرزن را شاد و خوشحال کرده بود .
📚منبع: فصلنامه نگین ایران
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#خاطرات_شهدا
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
سردار سلیمانی🎤
احمد در طراحی عملیات ، تیزبینی و دوراندیشی بینظیر بود. وقتی جبهه دشمن را به هم میریخت متوقف نمیشد.
هیج کجا سراغ نداریم که جبهه دشمن را به هم ریخته و متوقف شده باشد. ما نسبت به بعضی از فرماندهان و لشکرهای دشمن از نظر توان رزمی حساس بودیم.
برای بعضی از فرماندهان دشمن همچون ماهر عبد الرشید حساب باز میکردیم. شکستن آن جبهه کار ساده نبود. همین طور هم دشمن روی فرماندهان ما حساب باز کرده بود. در اسنادی که ما بعد از سقوط صدام به دست آوردیم همه جا ردی از احمد کاظمی و حسین خرازی در این اسناد بود.
دشمن به طور دقیق لشکرهای ما را نام میبرد. چرا که کاظمی یکی از شاه کلیدهای اصلی پیروزی در جنگ بود. در عملیات رمضان مثل یک شیر به میدان رفت و دشمن را در کنار نهر کتیبان دو نصف کرد.
میان فرماندهان لشکرهای عمده دشمن، مثل لشکر سوم، لشکر ششم، لشکر پنجم که از لشکرهای قدرتمند عراق بودند شکاف به وجود آورد، که باعث شد مناطق شرق نهر کتیبان سقوط کند.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#خاطرات_جنگ
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
دوستان در روز قیامت دشمن یکدیگرند مگر متقین.
قرآن ڪریم
#شهدا-شر-مند-ه-ایم ❤️
#الّلهُـمَّ-عَجِّــلْ-لِوَلِیِّکَـــ-الْفَـــرَج🤲
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابومهدی_مهندس
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
بساطِشهادتجوربودزِرَنگهارفتن
ـ وشدنشهید••🥀•
یهعدهمثلما
ـ جاموندن؛💔😔
کهدارندفکرمیڪنند
ـ چطورکمترگناهڪنند...
#شهـدا #شهید_حاج_احمد_کاظمی
#یادشهداباصلوات🌹
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
✨خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟
شهید شیرودی خندید،سرش را بالا گرفت و گفت : ما برای خاک نمیجنگیم ، ما برای اسلام میجنگیم ، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد.
#شهید_شیرودی
#خاطرات_شهدا
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi