مادر شهید باز هم از فرزندش برایمان میگوید: حسین ارادت ویژهای به ائمه اطهار داشت و این حس ارادت، او را در سیزدهم آذر سال 94 برای دفاع از حرم اهل بیت اعزام به سوریه کرد.فکر میکنم تمام مادرها علاقه زیادی به فرزند پسر خود دارند، این حس علاقه در من بسیار شدید بود، به طوری که حتی اگر دقیقهای دیرتر از زمان روزمره به منزل میرسید برای او نگران میشدم.
علیرغم اینکه وابستگی زیادی به حسین داشتم اما مانع حس ارادت او به اهل بیت و دفاع از حرم حضرت زینب نشدم و به اعزام او برای جنگ رضایت دادم.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨#دوراهــــــــــے
✍ مـریـم سـرخـه اے
🌹قسـمـت #ســی وهــفــتــم
پایان ساعت کاری من بود...
اشک هایم را پاک کردم.سمیه که آماده ی رفتن بود طرف من آمد و باحالت ناراحتی گفت:
-حالت خوب نیست.میدونم.دخالت نمیکنم.اما هر وقت کمکی باشه کمک میکنم.
لبخندتلخی زدم با صدای گرفته گفتم:
-ممنونم.
-لبخندی زدو گفت:
-خداحافظ.
کوله پشتی ام را برداشتم و قدم هایم را یکی پس از دیگری پشت سرم میگذاشتم.از جلوی صندوق نفس عمیقی کشیدم و رد شدم. تاکسی گرفتم و نیم ساعت از عمرم را تا خانه طی کردم.
به محض وارد شدن به خانه. به اتاقم رفتم لباس هایم را عوض کردم و روی تخت نشستم و گوشی ام مقابلم قرار دادم.
- روشنک یک هفتست سرکار نیومده!درست بعد از برخورد من. زنگی هم نزده!!
عزمم را جرم کردم گوشی ام را برداشتم و شماره اش را گرفتم ولی سریع قطع کردم اما متوجه شدم که زنگ خورده.
دوثانیه بیشتر نگذشت که اسم روشنک روی صفحه گوشی ام آمد.
چشمانم گرد شد و بهت زده به اسمش نگاه می کردم باورم نمیشد که زنگ زده...
گوشی را برداشتم.با صدای لرزان گفتم:
-بله؟
صدای قشنگ و پر مهرش قلبم را آرام کرد.
-سلام عزیزم.
باورم نمیشد روشنک؟!هنوز هم بامن خوب است!
بغضم ترکید و گفتم:
-سلام.
-چی شده؟!برای چی گریه میکنی؟؟
-دلم برات تنگ شده...
-عزیز دلم...منم همینطور حالت خوبه؟؟
-تو خوبی؟؟چرا ازت خبری نبود؟!چرا سرکار نیومدی؟!
- شبی که باهم رفتیم بیرون فرداش رفتم مشهد و همین امروز صبح اومدم فردا که روز کاری نیست ولی ان شاءالله از پس فردا میام سرکار...
-واقعا؟!مشهد بودی؟زیارتت قبول.
-ممنونم گلم.
-مزاحمت نباشم؟
-نه عزیزم.میگم فردا که تعطیلیم.میای اینوری؟!
-کجا؟!
-خونه ی ما برای ناهار.
-روشنک جدی میگی؟؟
-آره گلم.
چشمانم از تعجب گرد شده بود واقعا روشنک یک فرشتست.
با هم حرف زدیم و ازش عذر خواهی کردم و قرار شد برای فردا ناهار مهمونشان باشم...
ادامه دارد...
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+ دهه هفتاد❣
قرار عاشقی...
🌸 #صلوات_خاصه_امام_رضا(ع)
اَللّهُمَ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضَا المُرتَضی
اَلاِمامِ التَّقیِّ النَّقی
وَ حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ
وَ مَن تَحتَ الثّری الصِّدّیقِ الشَّهید
صَلوةً کَثیرَةً تامَّةً زاکیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اَوْلیائِک
#یاامامرضاجان...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣ شهادت + دهه هفتاد❣
〔❤️〕✿❈ همانا نمازبنده پذیرفته نمیشود،مگرآنچه راکه با قلبش به نماز توجه کرد✿❈ 〔❤️〕
#حَےِعَلیْالَصلاة 🌱
#برباݪ_سـخن
🔷از برادران میخواهم
همچنان که از اوایل انقلاب
دست بیعت به رهبر انقلاب
اسلامی ایران دادهاید بیعت
خود را نشکنید..شهادت من
باعث این خواهد شد که
درخت اسلام آبیاری شود.
#شهید_یدالله_جوکار🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
༻﷽༺
#یا_شـاه_سلام_عليڪ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى
حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ
اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ علی اَصحابِ الحُسِین
❤️💚💜💛
اول و آخر منے ، سایہ ے بر سر منے
بے تو غروب میشوم، با تو طلوع میڪنم
شب بہ هواے حرمٺ، باز بہ خواب میروم
صبح دوباره عشق را، با با تو شروع می کنم
#صباحڪم_حسینے
-------------------♡♡♡------------------
صلی الله علیک یا
ابا عبد الله الحسین🖐
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🍃🌸
او #حاضرو ما منتظران پنهانیم
هرچند که از #غیبت خود میخوانیم
با این همه ای روشنی جاویدان
تا فجر #فرج منتظرت می مانیم
🔸اللهم عجل لولیک الفرج
#سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃
📎صبحت بخیر آقا
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣