eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ شروع کردم به گرفتن شماره مهدیه... یه بار😠 دوبار😟 سه بار😣 مشترک مورد نظر خاموش می باشد
❤️ بیرون رفتن آقاجواد از ماشین همانا و ترکیدن فاطی از خنده هم همانا😂 _کوفت😡 سر قبر شوور نداشتت بخندی الهی😡 فاطی: این پسره ناجور تو رو کرده تو دیوار ها😂 اخ اخ دلم😂 تو به پسرا نگاهم نمیکردی تا دیروز نه از امروز که پسر مردمو قورت دادی یه بشکه آبم روش😂 _هه من اصلا اینو آدمم حساب نمیکنم😏 هردو ساکت شدیم و نشستیم منتظر آقا😑اوه اوه فاطیم فهمید چقدر امروز ضایه بازی در آوردم(البته خواننده محترم مدیونی فکر کنی من کلا ضایع هستم دیگه احتیاجی به ضایه بازی نیس😃) دیگه باید عین آدم رفتار کنم عین یه دختر گل مثل خودم سنگین و رنگین☺️ آقا جوادم بالاخره تشریف مبارکشون رو آوردن و دوربین منم آوردن 😍 _آخی دوربین جوووونم😍 چقدر دلم برات تنگ شده بود 😘 اوه اوه بلند گفتم 😱 برادر جواد داره عین بز نگام میکنه🙄 _عه چرا منو نگاه میکنید😳 حرکت کنید دیگه😤 سید: مگه من راننده شخصی جناب عالیم😳 دستورم میده😡 اوندیم ثواب کنیم ها... _اگه میخواید منت بزارید ما همینجا پیاده میشیم😡 دستمو تا گذاشتم روی دستگیره در که بازش کنم سید گفت : لازم نکرده پیاده شید شهر غریب گم میشید😁خودم میرسونمتون 😤 تصمیم گرفتم تا ترمینال حداقل خفه خون بگیرم و دیگه حرفی نزنم🤐 وااای نه رسیدیم😨 ولی چه رسیدنی😕ماشین کرمان رفته😖 فاطی: فائزه بدبخت شدیم چیکار کنیم😨 _نمیدونم😢 سید: از ترمینال قرار بود مستقیم برن کرمان؟ _عه نعععع😳 میرن جمکران😍 اخ جوووون جواد جوون بزن بریم😊 اوه اوه😳 یا همه امام زاده ها😱 چی گفتم😁 چه جو سنگینی حاکم شده هیچ کس حرف نمیزنه😐 جوادم منو فقط تو چشمای من نگاه میکنه😳 منم دارم تو چشماش نگاه میکنم😔 این اولین باره با یه پسر اینجوری چشم تو چشم شدم🤒 جواد نگاهشو ازم گرفت و راه افتاد😥 ویگه نه اون منو نگاه کرد نه من اونو😢 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ بیرون رفتن آقاجواد از ماشین همانا و ترکیدن فاطی از خنده هم همانا😂 _کوفت😡 سر قبر شوور ن
❤️ تقریبا یه رب تو راه بودیم تا بالاخره رسیدیم جمکران😒 در ورودی ماشینو پارک کرد😒 😒(چیه خب حالم گرفتس) سید: بفرمایید بریم ببینیم پیدا میکنیم کاروانتون رو فاطی:ممنون چشم من😒 فاطی: چرا کشتیات غرق شده😁 _هیچی بابا ولم کن آقا سیدم مشکوک شده بود شدیدددد😐لابد پیش خودش میگه این دختره پرحرف چرا زبون به دهن گرفته😳 اصلا بزار بگه😢 سید: خب یه نگاهی بندازید ببینید دوستاتون رو میبینید 🙄 فاطی: نه من آشنایی ندیدم میخوای من میرم داخل مسجد رو بگردم فائزه جان شما با آقاجواد توی سصن بیرون رو بگردید😝 هر موقعیت دیگه ای بود قطعا از حوشحالی هم قدم شدن باهاش غش میکردم😍ولی الان اصلا حالم خوب نیست....😞 نمیدونم چی تو نگاهش داشت که اینجوری پریشونم کرد...😢 فاطی از ما جدا شد و رفت طرف مسجد من و آقاسیدجوادم همراه هم راه افتادیم... هم قدم هم آروم حرکت میکردیم... انگار نه انگار که قرار بود دنبال کاروان بگردیم... هیچ کدوممون تو این دنیا نبودیم اصلا... من تو فکر اون و حسی که تو این یکی دو ساعته تو دلم جوونه زده.. 😔 اونم تو فکر...😕 هی... سید: چرا سرتون پایینه خانوم. نگاه کنید ببینید دوستاتون رو نمیبینید😐 چه قدر صداش قشنگه... چرا دقت نکرده بودم... _چشم😞 سرمو که گرفتم بالا یه گنبد فیروزه ای جلوی چشمام نقش بست... خدای من اینجا جمکرانه... آرزوم دیدن اینجا و زیارت آقا بود... ولی حالا این قدر درگیر یه جفت چشم عسلی شدم که حتی نفهمیدم کجام...😭 _السلام علیک یا بقیه الله فی العرضه...😭 به زبون آوردن سلام همانا و جاری صدن اشکام همانا😭 جواد با بهت سرشو طرف من چرخوند و وقتی دید نگاهش نمیکنم اومد جلوم عسلی چشماشو تو قهوه ای خیس چشمام دوخت😭 سید: چیشد یهو😳 _هیچی...😢 یهو یه صدای آشنا اسممو از پشت سر صدا کرد... صدا:فائزه السادات خودتی...؟ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ تقریبا یه رب تو راه بودیم تا بالاخره رسیدیم جمکران😒 در ورودی ماشینو پارک کرد😒 😒(چیه
❤️ این صدای آشنا کیه😳 این صدا... این صدای... این صدای علی😭 به سمت صدا بر میگردم با دیدن علی خودمو تو بغلش پرت میکنم و میزنم زیر گریه😭 _علی😭 علی: جان علی😢 _علی دلم برات تنگ شده بود... خیلی زیاد... علی: الهی فدای دلت بشم گریه نکن عزیزدلم تو گریه کنی منم گریم میگیره ها😢 _چشم گریه نمیکنم😢 از بغل علی بیرون اومدم توی چشمای عسلی جواد یه غم به بزرگی دریا دیده میشد...😭 نگاهشو ازم گرفت..😢 علی: فائزه جان نمیخوای معرفی کنی ؟🤓 _علی جان این آقا امروز خیلی به من کمک کردن😊 از صبح من و فاطمه از کاروان جا موندیم آقا سیدمحمدجواد زحمت کشیدن از صبح دارن مارو میبرن این ور و اون ور😊 علی: آقامحمدجواد خیلی ممنون واقعا شرمنده کردی داداش😃 سید: خواهش میکنم وظیفه بود جای خواهر بنده هستن😔 به خداقسم یه جوری با غم داشت حرف میزد😳 جوادی که دیدم این قدر با غرور حرف میزد صداش غم داشت حالا😳😔 علی: واقعا لطف کردی داداش هرچی بگم کم گفتم😘 علی رو به کرد و گفت : فائزه جان فاطمه کوش پس😳 _رفته داخل مسجد😊 علی: فائزه جان تا من با آقامحمدجواد آشنا میشم بیشتر توهم برو دنبال فاطمه بیاین باهم بریم😜 _چشم😊 با اجازه... وارد مسجد جمکران شدم... زبون آدم از وصف اونجا عاجزه... بوی یاس میومد... بوی نرگس... بی اراده زانو زدم و سجده کردم... از سجده که بلند شدم چشام خیس بود... بلند شدم و دو رکعت نماز شکر برای اینکه تونستم جایی که پاهای مولام روش قدم گذاشته رو لمس کنم خوندم... نمازم که تموم شد به طرف محراب رفتم بعد تبرک پلاکم دنبال فاطمه گشتم... توی اون شلوغی تونستم تشخیصش بدم... نشسته بود یه گوشه و داشت دعا میخوند... _فاطمه😍 فاطی: فائزه کاروانا رفتن...😭 بدبخت شدیم...😭 _فاطمه...😊 فاطی: چیه😭 _علی اینجاست☺️ فاطی😳 _بخدا راس میگم پاشو بریم 😊 فاطی: وای خدا😍اخ جووون علی😍 _هوی دختر حیا کن ناسلامتی من اینجا نشستم ها😡 فاطی: برو بابا😜 بدو بریم پیشش از مسجد اومدیم بیرون و به سمت در ورودی رفتیم سید و علی کنار هم بودن و داشتن صحبت میکردن😁 چقدرم باهم صمیمی شدن ها صدای خنده شون تا اینجا میاد😳 از پشت بهشون نزدیک شدیم فلطمه نزدیک علی شد. فاطی: سلام علی آقا😊 علی: سلام فاطمه خانم😍 خوبی عزیزم؟ فاطی: ممنون شما چطوری😊 فاطی: ای وای ببخشید اقاجواد سلام سید: سلام فاطمه خانوم این چرا یهو صمیمی شد😳فاطمه خانوم😡 بعد به من میگه خانوم😢 علی: سادات... کجایی ؟؟ تو فکری😉 _همینجام علی جان...😔 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ Aℓℓ σʊr ∂rεaოs caŋ cσოε イrʊrε ɨƒ ωε🌿🍊] تمٰاݦ ࢪُویاهاموݩ مێ‌ٺونݩ بہ‌حَقیٰقٺ بِپیوَندݩ :)🧡🌱 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨ . . 😇|• امام سجاد علیه‌السلام: ✋|• نصيحت زياد باعث بدبينى و تهمت مى شود. 📚|• الدرّة الباهرة، ص۲۶ . . @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💕🌸✨🌈🌍☁️🌵⚡️🐭 ❁ ❁ • @chadoriya