❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#پلاک
روحیه ای که ما از ایشان دیـ👀ـده بودیم، روحیهای #نظامـ👮ـی و به قول معروف، مقرراتـ🙈ـی بود.
امّا حال آن روز #حاج احمد یک حال دیگری بود!😪
ایشان در کنار مقام #رأس_الحسین علیه السّلام، مثل این تعزیهخوانها، همینطور از آن مکان میگفت😞 و #اشک میریخت😭؛
طوری که با صدای بلنـ📢ـد گریـ😿ـه میکرد و میگفت :
برادرها!😫
این جا رأس الحسین علیه السّلام را به #نیزه بردند😭 و #عمه_سادات را به اسیری آوردند😭😭!
این جا شامیان به #اهل_بیت امام حسین علیه السّلام آن چنان ظلمـ😓ـی روا داشتند که روی تاریخ را سیـ😟ـاه کردند!
آمدن ما به جبههی👈 #سوریه 👉برای این است که میخواهیم #اسرائیلیها را اسیـ😎ـر بگیریم،
غل و زنجیر به پـایشان ببندیم😎💪
و در بازار #دمشق راه ببریم👊
تا تمام دنیـ🌍ـا بداند که ما #شیعیان😍 #امام_حسین علیه السّلام چگونه در مقابل اینها میایستیم!😎👊
•| #شهید_حاج_احمد_متوسلیان
📚 در هاله ای از غبار
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
می خوانمت #شهید ... ولے ...!!! خیلی خیلی دوری ... نه دستم به دستانت میرسد .. نه چشمانم به نگاهت ...!
#خاطرات_شهدا 🌷
💠امام حسین ع💠
🔰زمانی که در #دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به امیر میگفتند
#محاسنت را کوتاه کن☺️!
اگر دست داعش👹 اسیر شوی محاسنت را میگیرند #سرت را میبرند😔
🔰 #شهیدسیاوشی میگفت: « این اشک ها و گریه هایی که برای #امام_حسین (ع) کرده ام😭 به محاسنم ریخته شده است...
🔰 من محاسنم رانمیزنم وخود #ارباب نمیگذارد این #سرمن دست داعشی ها بیوفتد👌.
#شهید_امیر_سیاوشی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
مادر شهید: بیشتر از اینکه از تیر خوردن بترسد، #ازمن میترسید! اگر بلایی سرش میآمد، به #همسرش سف
🔹بهشدت روی #بیتالمال و حقوقی💰 که میگرفت حساس بود. بارها حق مأموریتش را دریافت نکرد❌. گاهی هم از جیب خرج میکرد و آن را #وظیفه خود میدانست.
🔸سال 94 در یکی از مناطق درگیری شدیدی💥 بهوجود آمد که #مرتضی مجبور به عقبنشینی شد. وقتی برگشت به فرماندهاش گفتم: «مرتضی #60روز است که اینجاست. بهتر است به عقب برگردد.»
🔹با برگشتش موافقت شد✅. نگاهی به ظاهرش انداختم؛ 🔅یک لباس جنگی و 🔅یک جفت دمپایی تنها چیزی بود که داشت. پرسیدم: «پس #وسایلت کو⁉️» گفت: «حجم آتش🔥 اجازه نداد چیزی با خود به عقب بیاوریم.»
🔸لباسی نبود🚫 که به او بدهیم. کفشی #کهنه پیدا کردیم و به او دادیم تا با آن به #دمشق برود. مقدار کمی پول💴💎 به او دادم و گفتم: «به دمشق که رسیدی برای خودت لباس👕 تهیه کن».
🔹چند روز بعد یکی از نیروها با پاکتی📩 پول نزد من آمد و گفت: « #مرتضی این پول را برگرداند.»، پاکت را باز کردم و دیدم بیشتر از نصف پول را برگردانده😕، تنها یک شلوار ساده👖 خریده بود و پیراهنی👕 از آن هم سادهتر تا بتواند به #ایران برگردد، حتی کفش هم نخریده🚫 بود.
#شهید_حسین_مرتضی_پور
@Shahadat_dahe_haftad