eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ 🌷 💠هرروز عاشق‌ تر از دیروز 🔸میگفت: زهرا، باید کمتر کنیم💕 انگار میدونست که قراره چه اتفاقی بیفته. گفتم: این که خیلی خوبه😍 ۲ سال و ۸ ماه از زندگی مشترکمون💍 میگذره. این همه به هم وابسته‌ایم💞 و روز به روز هم بیشتر میشیم. 🔹گفت: آره،خیلی خوبه ولی اتفاقه دیگه...! گفتم. آهاااان؛ اگه واسه خودت میترسی⁉️ گفت: نه زبونتو گاز بگیر. اصلاً‌ منظورم این نبود🚫 🔸حساسیت بالایی بهش داشتم. بعد یکی از دوستاش بهم گفت: "حلالم کنید"😔 پرسیدم: چرا⁉️گفت: با چند تا از رفقا👥 میکردیم. یکی از بچه‌ها آب پاشید رو . 🔹امین هم چای☕️ دستش بود. ریخت روش زدم تو صورت امین😔 چون ناخنم بلند بود، زخمی شد💔 امین گفت: حالا جواب چی بدم❓گفتیم:یعنی تو اینقده 🔸گفته بود: نه❌…ولی همسرم💞 خیلی روم . مجبورم بهش بگم شاخه درخت🌲 خورده تو صورتم. وگرنه پدرتونو در میاره😅 🔹از بر‌گشته بود. از شوق دیدنش میخندیدم😍 با دیدن خنده از لبام رفت. گفتم: بریم پماد بخریم براش. میدونست خیلی حساسم مقاومت نکرد🚫 با خنده گفت: منم که اصلاً خسته نیستتتم😉 🔸گفتم: میدونم خسته‌ای، خسته نباشی. تقصیر خودته که خودت نبودی. بااااید بریم بخریم. هر شب🌙 خودم پماد به صورتش میزدم و هر روز و شاید جای خراشیدگی💔 رو چک میکردم و میگفتم: پس چرا ⁉️😔 راوےهمسر شهید @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌷| باید پر پول می بود اما نبود نه اینکه باشه نه😌 ته ته تفریحش این بود که با خاله هاش جمع بشند و دریا تنی به آب بزنند🏊 پاسدار بود و کارمندی سپاه رو می گرفت هم بود👨 ما زندگی می کرد و خرجی برای خورد و روی دوشش نبود .👌 با این حال جیباش پرپول نبود😊 پس اندازی هم نداشت. در خرج و مخارج عادی خودش، که بتونه کرایه بده جایی بره و بیاد، از حقوقش برمی داشت جیبش میذاشت .👌 پول هاشو قرض می داد به دوستان و که زن و بچه داشتن و مخارجشون می زد اگه به روش نمی آوردند خودش به بهانه ای سر رو باز می کرد و رو بهشون قرض می داد💰 : اینها بیشتر از من به این پول نیاز دارن. زندگی من میگذره، شکر خدا😌🌹 قرض هم می داد می گفت : دستتون باشه هروقت داشتم خودم میام شما. برای پس دادنش عجله ✋ همیشه می گفتم مادر هایی که قرض می دی رو بنویس گوشه ی جایی از یادت نره✍ آروم می خندید و میگفت : نیازی نیست☺️ اگه پس آوردند که چه . اگه هم که نه جونشون راضی ام😌👌 دو تا که نبودند بعد از پشت سر هم غریب و آشنا می اومدند و می گفتند قدر بهش بدهکاریم ... ‼️ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐۲۹ دی ماه سالروز شهادت مدافع حرم " محمود رضا بیضایی " گرامی باد
💠به معنای واقعی اهل کار و عمل بود 🔻مردِ کار 🌷زیاد درباره‌ کارش از او سوال نمی‌کردم اما می‌دانستم که #پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا #دوست داشت. 🌷وقتی تهران باهم بودیم، از تماس‌های تلفنی زیاد، از چشم‌هایش که اغلب #بی‌خواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانه‌روز، از صبح خیلی زود سرکار رفتن‌هایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، می‌دیدم که چطور برای کارش #مایه می‌گذارد. 🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرمانده‌ی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای #جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به #تصویب رسانده بود. 🌷 #کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمی‌گشت نمی‌توانست پشت فرمان بنشیند. می‌گفت: آن‌جا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا می‌اندازد؛ ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. 🌷سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به #شهادت رسید، جلیقه‌ی #ضدگلوله را به‌خاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش #حق_مجاهدت و کار #برای_انقلاب را ادا کرد و رفت. 🌷من اعتقاد دارم #شهادتش، #مزد_پرکاری‌اش بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم #سالگرد_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
♥شستن استکان های #روضه ✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔 ✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید. ✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷 راوی: مادر شهید مدافع حرم #شهید_حامد_جوانی @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#روایٺــ_عِـشق ✒️ درست یک ماه قبل از #شهادتش او را دیده بودم. یک روز میهمانش بودیم ، از صبح ☀️مناطق مختلف را نشانمان داد و از یارانش می گفت ، از دلاوری ها و #مظلومیت ها، از حاج احمد متوسلیان می گفت و... نیمه های شب🌓 بود که از او پرسیدم : «کاکو جلال حالا چه #آرزویی داری؟» آهی کشید، لحظه ای سکوت کرد و نگاهش را به مهتاب دوخت و با آن لهجه شیرین کردی آرام گفت: «دو چیز از #خدا می خواهم ، اول که قبل از مرگ حاج احمد متوسلیان را ببینم،❗️ دومی هم اینکه خدا مرگم را #شهادت کند!»و وقتی خبر شهادتش را شنیدم دلم گرفت 💔که چرا آرزوی اولش اجابت نشد و او همرزم قدیم و دوست عزیز و فرمانده #مهربان خود، حاج احمد متوسلیان را ندید و به شهادت رسید.😔   #شهید_جلال_بارنامه🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃 همیشه از سخنان اطاعت می‌کرد و هیچ‌وقت نمی‌گفت چرا باید این کار را انجام دهم 😇حتی در دست ‌نوشته‌هایش بیان کرده می‌کنم در زمان کسی نفس می‌کشم که پاک‌ترین آدم‌روی زمین است💯 بارها می‌گفت وقتی در منزل می‌خوانی آرام نخوان سعی کن با صدای بلند بخوانی☝️ چراکه فرزندت می‌شنود و در روح، و خوب بودن او تأثیر می‌گذارد، درست است که بچه 👶مشغول بازی می‌شود ولی همین‌که صدای قرآن📖 در خانه بلند باشد و به گوش او می‌رسد تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است❗️ همین خصوصیات خوب برادرم سبب شد. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رسـم_خـوبان همسرم عاشق❣ سیدالشهدا بود. هرسال ماه محرم لباس #مشکی به تن می‌کرد و نسبت به ائمه اطهار(ع) تعصب داشت.👌 وقتی می‌شنید #تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب‌(س) نزدیک شدند، می‌گفت غیرتم اجازه نمی‌دهد👊 تحمل کنم به #ناموس اهل بیت(س) تعرض شود.🚫 اواخر خیلی #وابسته حضرت زینب‌(س) بود. حشمت خیلی صبور و با گذشت بود 😇و آرامش خاصی داشت. او مانند یاری صدیق و مهربان بود، بعد از #شهادتش هم هروقت به مشکلی برمی‌خورم از روح بلندش مدد می‌طلبم 🙏و به فرموده #قرآن که شهدا زنده‌اند خیلی زود مشکلم حل می‌شود..💯 ✍ به روایت همسرشهید #شهید_حشمت_سهرابی🌷 #سالروز_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#لالہ‌های_آسمونے اگر من لیاقت #شهادت پیدا کردم باید برایم هر سال جشن🎉 بگیرید ... مسلم قبل از شهادت هفته ای یک بار به #آسایشگاه کهریزک برای کمک به سالمندان میرفت💯، وبنا بر وصیتش به مادر بعد از #شهادتش نیز مادرش به جای هفته ای یک بار، هفته ای دو بار برای کمک میرفته😇 و تا به حال یک پیر زن #زرتشتی و دو پیر زن مسیحی سالمند 👵را نیز #مسلمان کرده است . #شهید_مسلم_شیرین‌آبادی‌فراهانی🌷 #سالروز_ولادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#روایٺــ_عِـشق ✒️ همسرم عاشق💞 سید الشهدا بود هر سال ماه محرم #لباس مشکی به تن میکرد و نسبت به ائمه اطهار تعصب داشت 💯و سرانجام راهی سوریه شد با من در مورد #شهادتش حرفی نمیزد اما به یکی از دوستانش گفته بود 🗣که خواب دیده بالای سر دوستش که شهید بوده #گریه می کرده اون شهید از خاک بیرون میاد و بهش میگه گریه 😭نکن پشت سرت رو ببین 👀وقتی نگاه میکنه میبنه سر خودشو #بریدن و روی سینش گذاشتن 😱اقا حشمت با دوست😇 و همرزمش سردار ماشاالله شیبانی با #تله انفجاری در حما سوریه اسمونی شدن همونطور که خواب دیده بود #سری در بدن نداشت❌ #شهید_حشمـت_سهرابی🌷 #سالروز_ولادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
💎هیچ وقت از چیزی نمی‌گفت❌ و ما نمی‌دانستیم او در کجا است. بسیار ولایتی به تمام معنا بود👌 در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو شده به منزل آمد و با عجله عکس حضرت آقا 💞را برداشت و گفت: این عکس‌ها را به می‌چسبانم تا ببینم چه کسی جرات می‌کند به حضرت آقا حرف بزند😡. یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه بود هر صبح که بیدار می‌شد 💎 اول به سلام می‌کرد😇 و بعد به حضرت آقا می‌داد. عشق به ولایت او  به گونه‌ای بود که اگر از تلویزیون📺 بیانات حضرت آقا پخش می‌شد همان موقع بلند می‌شد و . مهدی مال ما نبود، برای همه بود. روزهایی که زود از سرکار تعطیل می‌شد😍 از همان طرف به می‌رفت و در آنجا به نیازمندان کمک می‌کرد این موضوع را بعد از شهادتش متوجه شدیم. از چیزی برای خود پس‌انداز نمی‌کرد 💎 و همیشه آن را به کمک می‌کرد و  با شهید هادی ارتباط عاطفی❣ زیادی داشت.دو ماه مانده به من و مادربزرگش را به حضرت عبدالعظیم برد سپس به حرم حضرت 🕌امام رفتیم و در نهایت ما را به مزار برد و در آنجا به ما می‌گفت : مادر ☺️هر چی از این بخواهید بهتان می‌دهند 💎 دعا کنید 📿که عاقبت به خیر شوید. وقتی که به سر مزار می‌رفتیم به من می‌گفت : مادر این شهدا روزی مادر داشتند😔 اما الان چشم‌انتظارشان هستند شما باید برای اینها مادری😇 کنید. 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
📎شهدا با معرفت هستند 🔹حسن کار را راه می‌انداخت😇. از صبح تا شب برنامه‌هاش يک چيز بود، آن هم خدمت به . همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت😍 هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا🍝 به دست بچه‌ها برسانيم با راه افتاديم. 🔸 وسط راه حسن و کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم😰. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. 😢خيلى ناراحت شد. گفتم من را رها کردى. گفت نمی‌دانستم که راه و بلد نيستى.❌ 🔹تا شب نزد، حتى شب🌙 شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم😔. هر چى می‌خواهى بگى ، ولى به من بى معرفت نگو.🚫 🔸با این حرف ، من گراى او را پيدا کردم.💟 بعد از هر وقت کارش داشتم بهش متوسل می‌شدم 👌و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى . خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسنو دوست دارم.💕 با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم ، اما انگار که ٢٢ سال📆 با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش ♥️مى‌کنم. ✍ به روایت شهید مصطفی صدرزاده 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌴بعد از شهادتش🌷 سپردم همه جا را دنبال اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود‌❌ تنها چیز مکتوبی📝 که از او موجود است همان نامه ای💌 است که برای در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود 🌴این وصیتنامه را بعد از منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش💞 درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه🏡 درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر را نشان داد و گفت: وصیت من این است، پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامه‌اش نوشته شده بود: 📜با خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم❣ در راه حفظ و حراست از یک آن آرام و قرار نگیرم✊ راوی:برادرشهید 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣