❤️🍃
#عاشقانه_شہدا 🌹
بهش گفتم:
توی راه که بر می گردی،
یه خورده کاهو و سبزی بخر.
گفت:
من سرم خیلی شلوغه.
می ترسم یادم بره.
رو یه تیکه کاغذ 📝هر چی میخوای
بنویس، بهم بده.
همان موقع داشت جیبش را
خالی می کرد.
یک دفترچه یادداشت🗒و یک خودکار🖊
در آورد گذاشت زمین.
برداشتمشان تا چیزهایی را که
میخواستم، تویش بنویسم.
یک دفعه بهم گفت:
ننویسی ها!😱😡
جا خوردم!😳
نگاهش که کردم، به نظرم کمی
عصبانی شده بود!
گفتم:
مگه چی شده😳؟
گفت:
اون خودکاری که دستته،
مال بیت الماله!
گفتم:
من که نمیخوام باهاش کتاب بنویسم!😒
دو سه تا کلمه بیشتر نیست!☹️
گفت:
نه!💚
#شهیدمهدےباڪرے 🌸
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣