💌 #ازدواج_به_سبک_شهدا
🔰 شهید رجبعلی آهنی
توی روستایمان،رسم بود عروس💍 را با ساز 🎺و دهل 🎷می آوردند خانه داماد؛ مردم هـــم می آمدند برای تمـــاشــا!!
هر چه اصرار کردیم که #رسم است، بگذار برای تو هم جشن مفصـــل بگیریم، زیر بار نرفت...😕
گفت:
"ما #انقلاب کردیم که توی عروسی هامون؛
به جای گناه، 🌸#صلوات_محمدے🌸 باشه...
هر کی رسم و رسوم رو دوست داره، خودش میدونه، ما باید برای بقیه #الگــو باشیم.☺️"
شب عروسیاش #دعاےکمیـــل خواندند!
به جای ساز 🎺و دهل🎷...
به روایت :بــرادر شهید💚
🌹#امام_خامنهای:
اگر خدای ناکرده آن چیزهایی را که اسلام را ازاله کرد و ریخت بیرون، این ها را ما در عقد ازدواج 💍بیاوریم...
آن وقت #عقد ما، عقد جاهلے❌ خواهد شد!
خودمان #مسلمانیم، اسممان مسلمان است اما کارمان کار #جاهلیت⚠️ خواهد شد...
@Shahadat_dahe_haftad
💞برای خرید #عقد برای آقاجواد #ساعت خریدم
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت #نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت: توی #قنوت_نماز نگاهم به ساعت
می افتاد و فکرم می اومد پیش تو...
✅می دونی که باید اول #خدا باشه بعد #خانواده
#مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
💥 #الگو_برداریاز_شهدا
✍سر سفره #عقد به من گفت:
من که نمی تونم از حلقه #طلا استفاده کنم؛💍
سریع #انگشتر_عقیقی که در دستش بود را به من داد
و #گفت: لطفأ این رو برام بذارید.
انگشتر عقیقش رو به عنوان حلقه براش گذاشتم.💍
میگفت: طلا برای مرد #حرام است و حاضر نیستم که برای لحظه ای هم تو دستم بذارم.
#شهید_سید_رضا_طاهر🌷
#شهید_مدافع_حرم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
عاشقــان را با تعلق هـا چه ڪار ... روز اول عهد با خون بستهایم گر به جـان ما زَنـد مولا محڪ لیتن
#خاطرات_شـهدا
🌷برشی از کتاب #یادت_باشد: کناره سفره #عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم 👰مهریه رو #میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با #تعجب به من برگشت،😳
🌷ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم💯، حمید #خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم #نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد ☺️و گفت: پس مهریه #طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه👌
🌷بعد از خواندن #خطبه عقد دائم به رستوران 🏫رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم!😇 پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه! حمید خندید😄 و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده #دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق #صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر #سلامتی آقای من! 😍
✍راوی؛همسر شـهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍃🍃🍃
🌷نزدیک مراسم #عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده #عروس باید برایت بخرند.
🌷خلاصه با هم برای #خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا #حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ...
🌷هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید #امام_زمان(عج) امشب #ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی، #منتظر یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
سرِ #سفرهعقد آروم درِ گوشم گفت:
میدونی من فَردا شَهید میشَم؟
خندیدم و گفتم..از کجا میدونی.؟
نکنه #علمِغِیب داری..!🤔
گفت:
آره..دیشب مادرم حضرتِ زهرا(س) رو تو خواب دیدم..
ازدواجمونو بهم تبریک گفت..
بعدشم وَعده ی #شَهادتم رو داد..🙂💛
بُغض کردمُ گفتم: پس من چی.؟
میخوای همین اولِ کاری منُ تنها بزاری بری..؟؟🥺
نبود شرطِ وَفا بِری و منو نَبری..!
توکه میدونی فردا میخوای #شَهید بشی..
چرا نشستی پایِ سفره عقد..!!
چرا خواستی منو به #عقدِ خودت دربیاری!؟🙁🍃
دستمو گرفت ؛ خندیدُ گفت:
اخه شنیدم #شَهید میتونه بستگانشو شفاعت کنه.!
میخوام که اون دنیا جزوِ شفاعت شده هام باشی..☺️❤
میخوام مجلسِ #عروسیِواقعی رو اونجا برات بگیرم:))
-بهروایتهمسرشهیدمدافعحرمهادیابراهیمی..🌱
#خاطراتهمسرانشهدا..💛✨
@shahadat_dahe_haftad
❣شهادت + دهه هفتاد❣