eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد تذکر می داد #قسمت_78 بعضی از رزمنده های سوری خیلی اهل تقیدات ش
تغییر این دو سفر آخری که رفتیم سوریه خیلی قرآن می خواند توی همان دو سفر احساس کردم که این احمد احمد قبل نیست خیلی تغییر کرده بود احساس کردم که دیگر ماندنی نیست تغییرش فقط به قرآن خواندن نبود حرف زدنش هم تغییر کرده بود مثل قبل شوخی نمی کرد قبلا با بچه ها شوخی می کردیم خیلی سخت نمی گرفت ولی این دو سفر آخر وقتی حرف نامناسبی می زدیم ناراحت می شد. راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد تغییر #قسمت_79 این دو سفر آخری که رفتیم سوریه خیلی قرآن می خوا
قرائت قرآن چون حافظ قرآن بود قرائت قرآنش را می دیدیم ولی این یکی دو دفعه اخر بیشتر مشهود بود خیلی قرآن میخواند شده بود برنامه هر روزش یک ساعت الی یک ساعت و نیم گوشه ای تنها می نشست و مشغول قرآن خواندن می شد راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد قرائت قرآن #قسمت_80 چون حافظ قرآن بود قرائت قرآنش را می دیدیم
ازدواج بزرگان فامیل وقتی از منصرف کردن احمد و جلوگیری از رفتنش به سوریه ناامید شدند پیشنهاد دادند که برای احمد زن بگیریم بلکه از رفتن به جبهه منصرف شود ما هم مسله را به محض بازگشت احمد با او در میان گذاشتیم آن موقع احمد تصمیمی برای ازدواج نداشت دلایل خودش هم داشت از اینکه هنوز درسم تمام نشده سربازی نرفته ام شغل ثابتی ندارم و از همه تر اینکه هیچ دختری حاضر نیست با کسی که به جنگ می رود ازدواج کند حرفش این بود که حتی اگر بخواهم ازدواج کنم باید کسی را انتخاب کنم که با سوریه رفتنم مشکلی نداشته باشد و مانع رفتنم نشود. راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد ازدواج #قسمت_81 بزرگان فامیل وقتی از منصرف کردن احمد و جلوگیری
عقدو عروسی اهل فامیل دختر عمویش را پیشنهاد کردند ولی خانواده عمویش قبول نکردند بعد بزرگان فامیل واسطه شدند و صحبت کردند تا بالاخره این وصلت سر گرفت و در زمانی کمتر از یک ماه عقد و عروسی شان انجام شد صیغه عقدشان را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها خواندیم و مراسم عروسی شان هم مصادف شد با عید غدیر دایی اش هر سال مراسم جشنی به مناسبت عید غدیر برقرار می کند پیشنهاد کردند که مراسم عروسی احمد و پسر خودشان را هم با مراسم جشن یکی کنیم یعنی در مجموع تنها چیزی که ما تهیه کردیم لباس عروس بود با تزیین ماشین بقیه چیزها مربوط به جشن امیر المومنین بود راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
مرگ دست خداست وقتی آمد خواستگاری احتمال شهادتش را میدادم ولی چیزی که باعث شد با مجاهد بودنش کنار بیاییم این بود که باور داشتم که مرگ دست خداست می دیدم خیلی از رزمنده ها در دوران هشت ساله ی دفاع مقدس حضور داشتند ولی شهید نشدند از طرف دیگر خیلی ها در جنگ نبودند و همینجا با مرگ طبیعی یا تصادف و بیماری از دنیا رفتند با خودم میگفتم مرگ دست خداست چه اینجا باشد چه آنجا ضمن اینکه وقتی به مدافع بودنش نگاه میکردم می دیدم احساس مسئولیتی در وجودش هست که این راه را انتخاب کرده و باور داشتم که این احساس مسولیت را برای خانواده اش هم میتواند داشته باشد میدیدم غیرتی که نسبت به دین و ناموس اهل بیت علیهم السلام دارد حتما نسبت به خانواده هم همین غیرت را خواهد داشت ایمان غیرت مسولیت و شناختی که نسبت به احمد پیدا کرده بودم باعث شد نظرم برای ازدواج مثبت باشد راوی: همسر شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد مرگ دست خداست #قسمت_83 وقتی آمد خواستگاری احتمال شهادتش را می
صلوات بفرست با هم قرار گذاشته بودیم که هر کداممان عصبانی شدیم یا ساکت شویم یا صلوات بفرستیم اینطوری ناراحتی پیش نمی آمد یادم هست بعد از این قرار هر وقت موقع رانندگی کسی بی احتیاطی می کرد یا می پیچید جلوی ماشین احمد با عصبانیت می گفت اللهم صل علی محمد و آل محمد. راوی: همسر شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد صلوات بفرست #قسمت_84 با هم قرار گذاشته بودیم که هر کداممان عصب
رضایت مادر خیلی نسبت به مادرش احترام می گذاشت پای مادرش را می بوسید بعضی وقت ها که اختلاف نظرهایی بین ما و احمد پیش می امد می گفت عمه اگه من این کار رو انجام بدم مادرم ناراحت میشه شما راضی به این کار هستی؟ می گفتم اگر به ناراحتی مادرت باشه نه. راوی: مادر همسر شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد رضایت مادر #قسمت_85 خیلی نسبت به مادرش احترام می گذاشت پای ماد
حسرت می خوریم دفعه اولی که از سوریه بر می گشت خیلی پریشان بود گفتم چی شده بابا گفت بابا خیلی سخت بود با ۲۶۰ نفر نیرو رفتیم ۶۰ نفر برگشتیم گفتم دیدی ۲۰۰نفر جلوی تو پرپر شدند بازم می خوای بری گفت اره گفتم برای دفعه اول بگو توی جنگ چه دیدی؟ گفت: اینهایی که رفتند خود ساخته بودند و ما حسرت می خوریم که چرا مثل اینها نبودیم تا شهید بشیم راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد حسرت می خوریم #قسمت_86 دفعه اولی که از سوریه بر می گشت خیلی پر
برایم دعا کنید دفعه دومی که از سوریه برگشت سرسفره نشسته بودیم گفت بابا چرا برام دعا نمیکنی؟ مادرش گفت احمد بابات نه فقط دعا میکنه حتی برات نذر کرده که سالم برگردی گفت نه من چیز دیگه ای میخوام که بابام خودش میدونه بعد که خانمم اصرار کرد گفتم احمد می خواهد شهید بشه میگه چرا برای شهادتم دعا نمی کنید. راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد برایم دعا کنید #قسمت_87 دفعه دومی که از سوریه برگشت سرسفره نشس
باید خدا بخواهد یک بار تعریف می کرد که من به اطمینان رسیده ام که تا وقتی خدا نخواهد ما شهید نمی شویم به همین خاطر می گویم برایم دعا کنید گفتم از کجا مطمن شدی تعریف کن برامون گفت دو جا این را به چشم دیدم یک بار منطقه ای را گرفتیم و کارمان تا آخرهای شب طول کشید طبق مقررات حق نداشتیم داخل خانه هایی که گرفته بودیم بخوابیم حتما باید بر گشتیم پادگان ولی ما از شدت خستگی داخل یکی از همان خانه ها خوابیدیم صبح که از خواب بلند شدیم دیدین دور تا دور ما تله های انفجاری بود طوری که اگر بیش از حد تکان می خوردیم همه منفجر می شد و از ما چیزی باقی نمی ماند واقعا نمیدانیم چطور در خواب خدا ما را محافظت کرده که زیاد جابه جا نشویم جای دوم ماجرای یک تک تیرانداز بود به قدری از ما تلفات گرفته بود که مجبور شدیم از ایران کمک بگیریم و چند نفر برای شناسایی بیایند کمک دو نفر کارشناس آمدند و بعد از تحقیق گفتند محل استقرار تک تیرانداز جای دیگری است و این گرد و خاکی که بعد از هر تیر شما می بینید ساختگی است خلاصه به هر طریقی بود محل استقرارش را شناسایی کردیم و رفتیم تا زنده دستگیرش کنیم وقتی سراغش رفتیم دیدیم یک زن است با وضع حجاب نامناسب من و دوستم برگشتیم تا نگاهمان به او نخورد همین که برگشتیم دیدیم خانه منفجر شد و رفت روی هوا یعنی اگر چند لحظه آنجا مانده بودیم شهید شده بودیم حالا به یقین رسیده ایم که تا خدا نخواهد شهید نمی شویم حتی اگر تا شهادت یک قدم فاصله داشته باشیم راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد باید خدا بخواهد #قسمت_88 یک بار تعریف می کرد که من به اطمینان ر
دعا کن اربعین بود و همه خانواده رفته بودند کربلا غیر از من و احمد تصمیم گرفتیم به یاد مراسم پیاده روی اربعین از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تا جمکران را پیاده برویم حال و هوای خاصی داشت وقتی رسیدیم جمکران به من گفت داداش برام دعا کن. دعا کن شهید بشم راوی: برادر شهید علی مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد دعا کن #قسمت_89 اربعین بود و همه خانواده رفته بودند کربلا غیر
عاشق شهادت طبق معمول پنج شنبه ها رفته بودیم بهشت معصومه قم محل دفن تعداد زیادی از شهدای مدافع حرم افغانی پاکستانی و ایرانی رفتیم کنار مزار شهید سید مجتبی حسینی کنار مزارش نشستیم و شروع کردیم به درد و دل کردن یه چیزی من گفتم یه چیزی احمد اشک هم از چشم هامون سرازیر شد احمد انجا جمله ای گفت که من تعجب کردم گفت ما در برابر غم و مصیبتی که حضرت زینب سلام الله علیها کشیدند هیچ نیستیم نفهمیدم از این حرف به کجا خواهد برسد دوباره حرف هایمان شروع شد تا اینکه سرش را رو به آسمان کرد و گفت خدایا یعنی میشه منم کنار این شهدا پیکرم دفن بشه میدونم لیاقت ندارم ولی خودت لیاقت بهم بده که یه جایی کنار همین بچه ها آروم بگیرم راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣