🔶 خاطره سفر حج شهید حاج ابراهیم همت
🔹 حسین شریعتمداری خاطرهی خود از این سفر زیارتی که در مستند سردار خیبر به تصویر کشیده شده، اینگونه روایت کرده است: از آنجا که در بین آنها، همّت سابقهی کار فرهنگی بیشتری داشت و اصلاً قبل از نظامی بودن، یک عنصر فرهنگی و مبلّغ انقلاب بود، نقش مغز متفکر جمع ما را به عهده گرفت.
🔹 اولین اقدام همّت، پیدا کردن چند نفر مترجم و افراد مسلط به زبانهای عربی و انگلیسی در بین حجاج ایرانی بود.
او اصرار زیادی داشت که ما باید با استفاده از این مترجمین، به صورت کتبی و شفاهی، پیام معنوی انقلابمان را به حاجیانی که از چهار گوشه ی دنیا به عربستان آمده بودند، ابلاغ کنیم. علی رغم آنکه اکثر اعضای کاروان ما بچههای پرشور سپاهی بودند، ولی متوسّلیان، همّت و شهبازی، اصلاً عالم دیگری داشتند.
🔹 حاج همّت دو تا ورقهی لوله شده در دست خود داشت. احتمالاً در آنها ترجمهی پیام امام برای خواندن در مراسم نوشته شده بود
یکی از مامورین پلیس سعودی جلو آمد و دفعتاً این اوراق را از دست حاجی قاپ زد! حاج همّت هم بلافاصله مچ دست پلیس سعودی را چسبید و چنان فشاری به آن وارد کرد که رنگ از روی مامور پرید؛ انگشتانش بی اختیار از هم باز شد و حاجی، ورقه ها را از دست او بیرون کشید... نوعی از شجاعت و پردلی حساب شده و معقول در حاج همّت بود... چیزی که از زندگی حاج همّت، حاج احمد و حاج محمود شهبازی دیدم، این بود که آنها از ابتدا رسالت خودشان را احساس کرده بودند
🔹 اینان خوب میدانستند چه کار میکنند. ما به چیزهای دم دستی مشغول بودیم و آنها کفش تکلّف را از پایشان درآورده بودند. سرانجام وقتی در نیمه شب هجدهم مهر به ایران رسیدیم، هرکدام جز یک ساک دستی کوچک، بار و بنهی دیگری نداشتیم.
🔹 در محل گمرک فرودگاه مهرآباد، وقتی مامور کنترل اثاث حجّاج، ساکهای ما را وارسی میکرد، با دیدن آنها گفت: پس بقیهی اثاث شما کجاست؟ گفتیم: بقیه ندارد! نگاه کنجکاوی به صورت ما انداخت و در حالی که سرش را تکان میداد، پرسید: سپاهی هستید؟! گفتیم: بلی!
سفر حج و تجارب ارزشمند حاصل از این سیاحت معنوی، پیوند عمیقی در میان حاج احمد، حاج همّت و حاج محمود شهبازی به وجود آورد؛ الفتی مستحکم که به فاصلهای کوتاه پس از این سفر، زمینه ساز همکاری و رزم مشترک آن سه در حساس ترین برهه های دفاع مقدس گردید.
#خاطرات_شهدا
ایتا | بله | تلگرام | واتساپ
#حج_مومنانه
@haj_momenaneh