eitaa logo
حجت الاسلام رضا ابراهیمی
880 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
343 فایل
ارائه گلچینی از بیانات؛ سخنرانی ها و کلیپ های مداحی حاج رضا ابراهیمی اجرای مراسمات مذهبی و سخنرانی و مداحی ارتباط باادمین👇 @garib_128 ارتباط حاج رضا ابراهیمی @ashegeh_karbala
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ی حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی 🔸شیرجه نرو! عجله نکن! خدا بهترش را به تو می دهد🔸 💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد. 💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «، این جا گنج است». من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!! ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است». گفتم: شما چه کار کردید؟ گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند! 💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار. می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، ! ! برای خدا ناز کن، خدا را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد. @haj_rezaaebrahimi
خاطره ی حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی 🔸شیرجه نرو! عجله نکن! خدا بهترش را به تو می دهد🔸 💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد. 💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «، این جا گنج است». من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!! ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است». گفتم: شما چه کار کردید؟ گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند! 💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار. می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، ! ! برای خدا ناز کن، خدا را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد. @haj_rezaaebrahimi
خاطره ی حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی 🔸شیرجه نرو! عجله نکن! خدا بهترش را به تو می دهد🔸 💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد. 💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «، این جا گنج است». من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!! ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است». گفتم: شما چه کار کردید؟ گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند! 💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار. می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، ! ! برای خدا ناز کن، خدا را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد. @haj_rezaaebrahimi
🔅ماجرای امام زمان عج و مرتاض هندی 🔅استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم. آیت الله کشمیری می‌فرمود در یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها). به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن، به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه! @haj_rezaaebrahimi