#شهیدانه
شیـر#خدا باشیـد،مُحڪَم!
هیچـۍنیست،فقـطاحساسڪنخداباھـٰاتہ
منوخُدابـٰاڪُلادمحَریفیـم..シ!
#شهید_مصطفی_صدرزاده💚
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「 میگفت:
اتل متل توتوله
چشم تو چشم گلوله
اگه پاهات نلرزید
نترسیدی قبوله:)!💔」
#شهید_مصطفی_صدرزاده
•────•❁•────•
همیشہتاڪیدداشتیہشَھیدانتِخـٰاب
ڪنیدوبریددُنبـٰالشبشنآسیدش،
باهـٰاشارتبآطبَرقـرارڪنیدو
شَبیھَشبشیدحـٰاجتبگیرید؛
شھیدمیشید👀🤍.
#شهید_مصطفی_صدرزاده #شهیدانه
23.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گذشتیازروزهـایخـوشجـوانیات
دعـاکنبرایـمتااینجـوانیمرابهبازی نگیـرد:)♥️
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌱
#شهیدانه
آنچه مهم است حفظ راه شهداست
یعنی پاسداری از خون شهدا
این وظیفه اول ماست … :)🕊️🌱🌷
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#حاج_قاسم #سردار_دلها
تورا ندیدهایم اما انگار خوب میشناسیمت!
هرگاه دلتنگے بر پنجره ے دلمان چنگ بیاندازد، میدانیم که تو حواست هست به دلهای ما...
#شهید_مصطفے_صدرزاده ♡
#دلتنگی_شهدایی 🌱
- چطوری میتونی ادامه بدی؟
+ من هر دفعه نشستم شهدا تا کمر خم شدن دست دراز کردن برام بلندم کنن
تو بودی دستتو نمیدادی بهشون؟
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎬#ماه_رجب بود...
درِ رحمت خدا خیلی باز بود...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
.
#طنز_در_جبهه_سوریه😄😄
قبل از عملیات بود ...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم
اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم📞
به همرزمامون خبر بدیم ...
ڪه تڪفیریا نفهمن ...
یهو سید ابراهیم (شهید مصطفی صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ...
بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😐
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#شهیدانه
#شهید_مصطفی_صدرزاده
ازشپرسیدم:دوستداریرویقبرتچیبنویسن؟!
کمیفکرکردوگفت:
آنکسکهتوراشناختجانراچهکند؟!
فرزندوعیالوخانمانراچهکند؟!
دیوانهکنیهردوجهانشبخشی...
دیوانهیتوهردوجهانراچهکند؟!
درنهایتهمهمینشعررویمزارشوننوشتهشد!
بهروایتدوستشهیدمصطفیصدرزاده✨🍂
بعد از شهادت مصطفے از مادرشهید پرسیدن:
"حالا كه بچه ات شهید شده میخواے چیكار کنے؟"
ایشونم دست گذاشتن روے شونه ی نوه شون و گفتن:
"یہمصطفےدیگہتربیتمےڪنم🖐🏻"
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
روز ۱۹ شهریور سال ۸۶
وقتی رفتیم برای گرفتن عکس های عروسی تو مسیر گفت:عزیز فقط بخاطر شما قبول کردم
من اصلا از این کارا خوشم نمیاد.
عکاس میگفت اگه باغ نباشه عکس های آتلیه زیاد نمیشه
کلی سر باغ رفتن ناراحت بود و قبول نمیکرد
خانم عکاس تماس گرفت ،باغ یکی از اقوام ما که روز عروسی شما خونه نیستن رو هماهنگ کردم .
وقتی رسیدیم باغ
گفت:لطفا پیاده نشو؛
خودش اول رفت همه جا رو چک کرد که دیدی نداشته باشه حتی بین دو درب
بعد اومد در ماشین رو باز کرد
و گفت: خیالم راحت شد بیا پایین
این همه حساسیت آقا مصطفی خیلی دلگرمم میکرد به انتخابی که کردم.
شب ،بعد از جشن عروسی و خدا حافظی
وقتی رسیدیم خونه
برای بدرقه مهمان ها رفتم تا جلوی در
وقتی برگشتم دیدم آقا مصطفی گریه میکنه ؛!
گفتم: گریه میکنی؟
گفت :هیچ وقت فکر نمیکردم تو دنیا بتونم کسی رو انقدر دوست داشته باشم.
این علاقه روز به روز بیشتر میشد؛
طوری که شب قبل از شهادتش
به یکی از دوستانش وصیت میکنن
که بعد از شهادتش توی معراج شهدا
منو خانمم دیدار خصوصی داشته باشیم .
وقتی پیکرشون اومد تهران روز دیدار معراج شهدا
آخر دیدار مسئولین معراج گفتن همه برن فقط همسر شهید بمونه
من نمیدونستم که این درخواست آقا مصطفی بوده .
دیدار خصوصی........
علاقه...................
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.