eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
25.9هزار ویدیو
503 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
شیـر باشیـد،مُحڪَم! هیچـۍنیست،فقـط‌احساس‌ڪن‌خداباھـٰاتہ منوخُدا‌بـٰاڪُل‌ادم‌حَریفیـم..シ!💚
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「 میگفت: اتل متل توتوله چشم تو چشم گلوله اگه پاهات نلرزید نترسیدی قبوله:)!💔」 •────•❁•────•
همیشہ‌تاڪیدد‌اشت‌یہ‌شَھیدانتِخـٰاب‌ ڪنیدوبرید‌دُنبـٰالش‌بشنآسیدش، باهـٰاش‌ارتبآط‌بَرقـرارڪنیدو شَبیھَش‌بشیدح‌ـٰاجت‌بگیرید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ شھیدمیشید👀🤍.
23.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گذشتی‌ازروزهـای‌خـوش‌جـوانی‌ات دعـاکن‌برایـم‌تااین‌جـوانی‌مرابه‌بازی نگیـرد:)♥️ 🌱
آنچه مهم است حفظ راه شهداست یعنی پاسداری از خون شهدا این وظیفه اول ماست … :)🕊️🌱🌷
تورا ندیده‌ایم اما انگار خوب می‌شناسیمت! هرگاه دلتنگے بر پنجره ے دلمان چنگ بیاندازد، میدانیم که تو حواست هست به دل‌های ما...
🌱 - چطوری میتونی ادامه بدی؟ + من هر دفعه نشستم شهدا تا کمر خم شدن دست دراز کردن برام بلندم کنن تو بودی دستتو نمیدادی بهشون؟
😄😄 قبل از عملیات بود ... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم📞 به همرزمامون خبر بدیم ... ڪه تڪفیریا نفهمن ... یهو سید ابراهیم (شهید مصطفی صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍 بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😐
ازش‌پرسیدم‌:دوست‌داری‌روی‌قبرت‌چی‌بنویسن؟! کمی‌فکرکردوگفت: آن‌کس‌که‌توراشناخت‌جان‌راچه‌کند؟! فرزندوعیال‌وخانمان‌راچه‌کند؟! دیوانه‌کنی‌هردوجهانش‌بخشی... دیوانه‌ی‌توهردوجهان‌راچه‌کند؟! درنهایت‌هم‌همین‌شعرروی‌مزارشون‌نوشته‌شد! به‌روایت‌دوست‌شهیدمصطفی‌صدرزاده✨🍂
بعد از شهادت مصطفے از مادرشهید پرسیدن: "حالا كه ‌بچه ات‌ شهید شده میخواے چیكار کنے؟" ایشونم دست گذاشتن روے شونه ی نوه شون و گفتن: "یہ‌مصطفےدیگہ‌تربیت‌مےڪنم🖐🏻" 🕊🥀 .
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ روز ۱۹ شهریور سال ۸۶ وقتی رفتیم برای گرفتن عکس های عروسی تو مسیر گفت:عزیز فقط بخاطر شما قبول کردم من اصلا از این کارا خوشم نمیاد. عکاس میگفت اگه باغ نباشه عکس های آتلیه زیاد نمیشه کلی سر باغ رفتن ناراحت بود و قبول نمیکرد خانم عکاس تماس گرفت ،باغ یکی از اقوام ما که روز عروسی شما خونه نیستن رو هماهنگ کردم . وقتی رسیدیم باغ گفت:لطفا پیاده نشو؛ خودش اول رفت همه جا رو چک کرد که دیدی نداشته باشه حتی بین دو درب بعد اومد در ماشین رو باز کرد و گفت: خیالم راحت شد بیا پایین این همه حساسیت آقا مصطفی خیلی دلگرمم میکرد به انتخابی که کردم. شب ،بعد از جشن عروسی و خدا حافظی وقتی رسیدیم خونه برای بدرقه مهمان ها رفتم تا جلوی در وقتی برگشتم دیدم آقا مصطفی گریه میکنه ؛! گفتم: گریه میکنی؟ گفت :هیچ وقت فکر نمیکردم تو دنیا بتونم کسی رو انقدر دوست داشته باشم. این علاقه روز به روز بیشتر میشد؛ طوری که شب قبل از شهادتش به یکی از دوستانش وصیت میکنن که بعد از شهادتش توی معراج شهدا منو خانمم دیدار خصوصی داشته باشیم . وقتی پیکرشون اومد تهران روز دیدار معراج شهدا آخر دیدار مسئولین معراج گفتن همه برن فقط همسر شهید بمونه من نمیدونستم که این درخواست آقا مصطفی بوده . دیدار خصوصی........ علاقه................... 🕊🥀 .