eitaa logo
🌷حدیث🌷
242 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ کانال عاشقان حضرت علی(ع) !! کپی کردن مطالب با ذکر صلوات ازاد است !!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شمخانی: نباید برجام را امضاء می‌کردیم 🔺 دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران: 🔸ما نمی‌بایست توافق هسته‌ای دوران ریاست جمهوری (باراک) اوباما (برجام) را امضاء می‌کردیم. 🔸اگر جنگ شود آمریکا و متحدان منطقه‌ایاش در وضعیت وحشتناکی قرار خواهند گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بسم الله الرحمن الرحیم 🌿🌷 داستانی از امام کاظم علیه السلام 🌷🌿 آن روز، روز سختی بود[1] ✔️ برای من، چون یک بند کار می کردم. اربابم بُشر آدم سخت گیری بود. از هر کدام از کنیزهایش به اندازه ده نفر کار می کشید. تازه آن هم در روزهای معمولی. وقتی مهمان داشت آن قدر کار می کردیم که آخر شب مرده مان می افتاد. آن روز هم اربابم جشن گرفته بود و مهمان داشت. عده زیادی از دوستانش را دعوت کرده بود. بساط عیش و نوش فراهم بود. به نوازندگان دستور می دادند که آهنگ را تندتر کنند. ✔️ بعدازظهر آمدم بیرون تا زباله ها را بریزم توی زباله دانی، دیدم مردی از کوچه می گذرد. انگار از صدای رقص و آواز و موسیقی گریزان بود. چهره در هم کشیده بود و به سرعت از کوچه می گذشت. اما مرا که دید لحظه ای درنگ کرد و نگاهی به سوی خانه انداخت. پرسید: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟» گفتم: «خانه به این بزرگی و باشکوهی را نمی بینی؟ آیا بردگان و بندگان می توانند چنین بساطی راه بیندازند؟» مرد، همچنان نگاهم می کرد. به مردمانی نمی ماند که در بیابان زندگی می کنند و شهر و آدم هایش را نمی شناسند. انگار حرف های من هم، چیز تازه ای برای او نداشت. گفتم: «این خانه ارباب من بُشر است. نام او را نشنیده ای؟ او آزاد است نه بنده» ❗️احساس کردم در لحن مرد چیزی بود، چیزی که از آن سر در نیاوردم. برگشتم خانه. ❓بُشر داد زد: «کجا بودی؟». 😌 گفتم: «رفته بودم زباله ها را بریزم بیرون». 😮 داد زد: «زباله ریختن مگر این همه وقت می برد؟» 😌 گفتم: «مردی از کوچه می گذشت چیزهایی از من پرسید، برای همین دیر کردم». ❓«چه پرسید مگر؟» ❓«پرسید صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟»❓ «و تو چه گفتی؟» «گفتم معلوم است که آزاد است. ارباب من از اعیان و اشراف بغداد است». «و بعد؟» «انگار قانع شد، اما حرفش لحن عجیبی داشت. ‼️گفت معلوم است که صاحب این خانه آزاد است، اگر بنده بود که این صداها را از منزلش نمی شنیدیم». ‼️ اربابم بُشر، ناگهان فروریخت، به آوازخوانان و رقصندگان اشاره کرد که ساکت باشند و بعد پرسید: «یک بار دیگر بگو آن مرد چه گفت؟!» و من همه حرف های غریبه را برای او مو به مو نقل کردم. آن وقت بود که انگار صاعقه او را زد، فریاد کشید: «وای بر من! وای بر من!» پابرهنه می دوید. داد زدم: «کفش هایتان. اجازه بدهید کفش هایتان را بیاورم ارباب». اما ارباب انگار نمی شنید. سمتی را که مرد به آن سو رفته بود نشانش دادم. آن گاه پابرهنه دوید و در پیچ کوچه گم شد. ساعتی بعد برگشت. چشم هایش سرخ شده بود. معلوم بود گریسته است. به میهمان هایش گفت: «از این پس در خانه من از این خبرها نخواهد بود. همه چیز را جمع کنید و از اینجا بروید». یکی پرسید: ❓ «آن غریبه که این همه تو را به هم ریخته که بود؟» ❓ اربابم گفت: ❣ «موسی بن جعفر». ❣ مردها به هم نگاه کردند. بعضی ها زیر لب گفتند: «موسی بن جعفر». ✔️ از آن پس اربابم به کلی عوض شد. اعمال گذشته اش را ترک کرد و کم کم به زهد و عبادت روی آورد. بسیار نماز می خواند و بسیار گریه می کرد و از خدا می خواست او را ببخشد. کم کم آوازه اش در شهر پیچید، با لقبی که مردم به او داده بودند: «بُشر حافی» به او حافی (پابرهنه) می گفتند، زیرا پابرهنه دنبال امام کاظم دویده بود.[2] [1] . پایگاه حوزه، مجله اشارات شماره 111، شهادت امام موسی کاظم(ع). [2] . حسین حاجیلو، حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم(ع)، تهران، همشهری، 1386، ص12.
💠مرحوم دولابی: 🌺خداوند نهی کرده است که در دنیا خودت را بفروشی. فرمود: چشم‌هایتان را از دیگران بپوشانید و به آنچه به خودتان داده است بسازید. خداوند کم کم قوایتان را حفظ می‌کند تا از گردنه رد شوید. وقتی در جاده افتادید می‌بینید که خدا مرتب شما را حفظ می‌کند و آزادتر می‌شوید. گویا خدا فقط شما یک نفر را آفریده است. 📚کتاب طوبی محبت – ص ۲۰۲ ┄┅─✵💚✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ وقت آن است کمی تشنه لبِ آب شویم روبه خورشید نماییم وچومهتاب شویم دست برسینه گذارید سلامی بدهیم تاشب جمعه همه زائر ارباب شویم 🍂شب نسیم ڪربلایت 🍂به دلها مےدهدحال وهوایے 🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزگاری انحنای این گره وا میشود خنده ات زیباترین تصویر دنیا میشود سال های سال در قلبم نگاهت داشتم ماه پشت ابر گاهی هم هویدا میشود با گذشت از سنگ های این حوالی عاقبت رود هم شایسته ی دیدار دریا میشود "یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور" غم فقط سهم دل تنگ زلیخا میشود قلب من در بند زلفت شاعری مشهور شد برده ای سرگرمی اهل تماشا میشود انعکاس عشق جز تکرار در تکرار نیست آینه با عین و شین و قاف معنا میشود شعر از سادات الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تورا عمریست آقاجان ندارم بدم اما شما را دوست دارم ببین این جمعه های بی حضورت درآورده دمار از روزگارم تعجیل در 3صلوات 🍃🌸اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج🌸🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🥀 افتخار یا گلایه خداوند نزد فرشتگان؟! 🥀 💧 رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تعالی يُباهِي بالشابِ العابِدِ المَلائكةَ، يقولُ: اُنظُرُوا إلی عَبدي ! تَرَكَ شَهوَتَهُ مِن أجلي. 🌧 خداوند متعال به وجود جوان عبادت پیشه بر می نازد و می فرماید: بنگرید این بنده مرا! به خاطر من از شهوت [و خواسته ی] خویش دست كشیده است. 📚 كنز العمّال: حدیث ۴۳۰۵۷ 💧 عَنِ الصّادق عَلیهِ‌السّلام قال: إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاه فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ‌الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمَلَائِکَتِهِ امَا تَرَوْنَ إِلَی عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَی انَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی امَا یَعْلَمُ انَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی 🌧 علیه السلام فرمودند: هرگاه بنده به بایستد و نماز خود را سبک به جا آورد، خداوند خطاب به می‌فرماید: آیا بنده من را نمی‌بینید؟ 🌧 گویا این طور فکر می‌کند که برآورده‌کردن احتیاجات او به دست غیر من است. آیا نمی‌داند که برآورده کردن احتیاجات او به دست من است؟ 📚 کلیات احادیث قدسی ، ج ۱ ، ص ۶۶۳ 💓مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز💓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطا و دعای امام کاظم ✔️✔️ محمد بن مغیث از کشاورزان مدینه بود. وی نقل می کند: یک سال محصولات زیادی در زمین کشاوری خود کاشتم. آن سال زراعت خوب بود؛ اما هنگام فرا رسیدن محصول، ملخ های بسیار آمدند و تمام زراعت مرا خوردند. در مجموع 120 دینار خسارت دیدم. پس از این حادثه در جایی نشسته بودم ناگهان امام کاظم علیه السلام را دیدم که نزدیک آمدند و پس از سلام از من پرسیدند: از زراعت چه خبر؟ گفتم تمام زراعتم درو شده و ملخ ها ریختند و همه را نابود کردند. امام فرمود: چقدر خسارت دیده ای؟ عرض کردم یک صد و بیست دینار خسارت دیده ام. اما به غلامش فرمود: یکصد و پنجاه دینار همراه دو شتر جدا کن و به او تحویل بده. آن گاه به من فرمود: سی دینار با دو شتر اضافه بر خسارت تو داده ام. عرض کردم مبارک باشد. سپس به امام گفتم به داخل زمین تشریف بیاورید و برای بنده دعایی بفرمایید. امام وارد زمین شدند و در حق من دعا کردند. به برکت دعای امام، آن دو شتر بر اثر زاد و ولد زیاد شدند و آنها را به ده هزار دینار فروختم و زندگی ام پربرکت شد.😊
امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ‌ إِنتِظارُ‌ الفَرَجِ؛ بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است. (تحف العقول، ص403)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨💜✨ بـعضی چیـــزا را نگفتـن، مـعــرفت می خــواهـد نـه طـاقـت... چون طاقـت یـه روزی تمـوم میشه امـا معــرفت نـه!
🔮آیت الله بهجت ✨وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است ولی ما آن را بسیار دور می بینیم 💠وگرنه این قدر با هم نزاع نداشتیم 🌸هر دو طرف نزاع و یا یک طرف مرگ را از خود دور میبینند ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر شما باد به (همراهي) علي بن ابي طالب عليه السلام، براستي او مولا و سرپرست شماست پس او را دوست بداريد، و بزرگ شماست پس از او پيروي كنيد و دانشمند شماست پس از او اكرام كنيد و پيشواي شما به سوي بهشت است پس او را عزيز داريد، هرگاه شما را (به كاري) دعوت كند اجابت كنيد، و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✒️ یکی از هاش این بود که حتما پنج شنبه عصر ها🌅 رو باید می رفتیم زهرا (س)، بارون میومد برف میومد فرقی نمیکرد،❌ تو محل یا یک جعبه میخریدیم یا چند کیلو موز سر مزار شــ🌷ــهید کامران همون جایی که الان مزار خود حسین آقاست، می‌گذاشتیم و پخش میکردیم😇، قطعه های دیگه هم میرفتیم ولی سر مزار شهید یه ده دقیقه یک ربع اصلا حرف نمی زد ⚠️و فقط قبر رو نگاه میکرد، انس خاصی داشت حتی اون موقع ۵۰ اصلا شلوغ نبود😔، نه ایستگاه صلواتی داشت نه اینقدر حرم . بعد سر مزار شهید 💞و شهید که یکم بالاتر بود می رفتیم، آخر شب هم که بعد از هیئت، هر چند هیئت داشتیم یا نداشتیم حتما علیه السلام می رفتیم، حسین جوری تنظیم میکرد 👌که زودتر برگردیم، بخوابیم😴 برای نماز بیدار شیم، یا اصلا اومدن ما بخوره به نماز صبح، یادمه خیلی وقت بود که همیشه نیم ساعت قبل از صبح می رسیدیم خونه🏡، مثلا اون موقع میگفتن حسین بزار دم اذان برسیم میگفت: نه نیم قبل از اذان برسیم😍 که قبل از نماز صبح کنیم. ✍ به روایت همسربزرگوار شهید 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا