eitaa logo
🌷حدیث🌷
239 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ کانال عاشقان حضرت علی(ع) !! کپی کردن مطالب با ذکر صلوات ازاد است !!
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم خوب از معبر حرفهایش درهای بهشت را باز میڪند بہ روی شاگردانی ڪہ در ملڪوتِ قلب او آمادهٔ درس گرفتن هـستند سلام بر معلمانی ڪہ راههای آسمان را به شاگرانشان نشان دادند 🌷
اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او... این مـا هسـتیم کـه چشمان خود را بسته ایم، این ما هستیم که آمادگی نداریم. " اللّهم عجل لولیک الفرج " 🌷
شهید زین الدین لشکر 17 علی  ابن ابیطالب درباره شهید ایمانی نسب فرمودند🔰 : " اگر من ده نفر ایمانی نسب داشتم تا قلب♥️ بغداد می رفتم." سرداری با این خصوصیات در فرماندهی می کرد تا جائیکه بعضی اوقات نیروهای👥 تحت امرش نیز او را نمی شناختند و او را یک عادی تصور می کردند. این شهید بزرگوارکه از اولین  رزمندگان 👌و شهدای دفاع مقدس بود، پنجم مرداد ماه 67 درعملیات مرصاد به مقابله با مزدور برخاست و در آخرین لحظات جنگ⚔ در حالیکه دارای دو فرزند سه ساله و روزه بود با گلوله های اهدایی استکبار👹 جهانی  ، توسط به شهادت رسید ... 📎 فرماندهٔ گردان ادوات تیپ دوم لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) 🌷 ولادت : ۱۳۳۹/۷/۱۶ سمنان شهادت : ۱۳۶۷/۵/۵ عملیات مرصاد ، اصابت تیر به پا ، پشت‌گردن و قلب 💠
💠 اهل کار بود و خستگی نمیشناخت، از آن جمله آدم هایی بود که نداشت، زندگی میکرد، اهل خود نمایی نبود ولی بین بود ... م 🌷
🌷 به كسی تكلیف نمی‌كنم ولی گمان می‌كنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد👌 🌷
✒️ ‼️ماه رمضان بود. جهاد نیمه شب تماس گرفت و گفت که آماده شوم و به چند نفر دیگر از دوستانمان که ازافراد مورداعتماد جهاد بودند بگويم حاضر شوند، میخواهیم برویم جایی... ‼️ساعت نزدیک 3 ، 2:30 صبح بود در محلی که قرار گذاشته بودیم جمع شدیم. همه نگاه ها به دهان جهاد بود تا باز شود و بگوید که چرا مارا اینجا جمع کرده، ‼️جهاد بعد از چند دقیقه گفت بچه ها سوار شوید ما هم بدون اینکه چیزی بپرسیم سوار شدیم. در راه کسی حرف نزد. در خانه ای ایستاد که از ظاهر کوچه معلوم بود افراد ساکن در اینجا وضع خوبی ندارند. ‼️از ماشین پیاده شد وماهم همین طور نگاهش میکردیم، بسته ای از صندوق عقب ماشین درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و این را بده و بيا. ‼️گفتم جهاد این چیه؟ گفت کمی خوراکی هست برو ... چند قدم که رفتم برگشتم و با تعجب نگاهش کردم و او هم مرا نگاه کرد و یک لبخند زد وگفت راه برو دیگر ..... رفتم سمت در و در را زدم کسی آمد جلوی در و بدون اینکه از من سوالی بکند بسته را گرفت، تشکرکرد و رفت داخل خانه .. ‼️آن لحظه بود که فهمیدم جهاد قبلا هم اینکار را میکرده و برای آن ها چیزی میفرستاده و ما بیخبر بودیم، حالا هم برای اینکه ممکن بود کسی بشناسدش نیامد بسته را بدهد. ‼️تنها چند نفر از خانواده اش این را میدانستند، آن هم فقط به این خاطر که ماه رمضان که دیروقت می امد نگرانش نشوند. بعد از شهادتش بود که فهمیدند، جوانی که شبهای رمضان، سفارش مولایش امیر المومنین را ترک نمیکرد، شهید جهاد مغنیه بود. 🌷