#سوال_
باسلام.ببخشیدمن خواستگاری دارم باایمان وخانواده خوب اماباهم اختلاف سنی داریم وایشون۴سال ازمن کوچکترن(من٣٠ساله وپسر٢۶ساله) واین مسئله خیلی ناراحتم کرده چون اصلن دوست ندارم همسرآیندم ازمن کوچکترباشداگریکی دوسال شایدبرام زیادناراحتی نداش اماوقتی به سن کمترشون فک میکنم بهم میریزم گرچه پسروخانوادش بااین موضوع اصلن مشکلی ندارن امادرجواب مثبت دادن خیلی تردیددارم گرچه حرف زدن پسرنشان ازپختگی ایشون داشت اماافکاری مثل سن کمترازمن واینکه چراکارشون آزاده منوسردوراهی قرارداده وازطرفی اخلاق وایمانشون خیلی خوب بوده..راهی براحل این تردیدودودلی بفرماییدکه جوابم چی باشه باتوجه به اینکه سنی هستیم که موقعیتهاخیلی کمترشدن یاممکنه پیش نیادوبعدن پشیمون بشم.ب
#سوال_
سلام دختری 19ساله هستم چند ماهی میشه عقد کردم شوهرم 22ساله ماخیلی سخت به هم رسیدیم خانواده ی من راضی نمی شدن که ما با هم ازدواج کنیم ولی خانوادی شوهرم هم زیاد راضی نبودن ولی من وشوهرم خیلی همدیگرو دوست داشتیم تونستیم راضی شون کنیم الان که عقد کردیم خانواده ی من کلن خیلی سخت گیرن اجازه نمی دن دنبال شوهرم جایی برم شوهرم میگه تو یکی از آرزوهای منو ازم گرفتی میگه من دوستامو مبینم که ازدواج کردم حسرت میخورم الان هم باهام قهره همیشه سر همین مسائل با هم بحث داریم همیشه قهریم نمی دونم باید چیکار کنم که شوهرم رو راضی کنم از حرف خانوادم هم نمی تونم سر پیچی کنم شوهرم میگه تو اصلا به من اهمیت نمی دی بااین که اصلا اینطور نیست اصلا حرف منو گوش نمی کنه از شما خواهش میکنم منو راهنمایی کنید
#سوال_
باسلام.وعرض ادب.مادری 50 ساله هستم که دارای دوفرزنددختره 30 ساله وپسر10 ساله میباشم .بعدازسی سال زندگی مشترک حدود7 سالی هست که ازهمسرم جداشدم....دخترم 7 ساله که ازدواج کرده ومن باپسرم زندگی میکنم .مدتیه که پسرم وسواس گرفته نسبت به هرچیزی که میشنوه یامیبینه وسواس نشون میده درمسایل طهارت ونجاست مرتبا میگه لباسم نجسه .پام نجس شد..وضوم باطل شد.نمازمواشتباه خوندم .....دربحث تحصیلی ومعاشرت اجتماعی عالیه ومشکلی نداره ...ولی درمسایل شخصی دچاره مشکله .هرحرفا چندبارتکرارمیکنه .هرسوالوچندبارمیپرسه ....مرتب به من میگه ازمن راضی هستی.....ناراحت شدی.....من خیلی صبوری میکنم ونشنیده میگیرم .ولی گاهی درجمع چندبارازمن میپرسه .ناراحت نیستی .راصی هستی ....لطفا راهنمایی بفرماین .ممنونم
#سوال_
سلام.خانمی هستم ۳۳ ساله ۱۲ سال هست ازدواج کردم ۲تا بچه دارم ۱۱ ساله و۶ ماهه.همسرم اویل ازدواج کم وبیشی سیگار میکشید الان معتاد شده .والدینش فوت کردن.حرف احد وناسی گوش نمیده.ارتباطش فقط با آدم معتاد.خیلی بی منطق،پرتوقع،پرخاشگر،بی حیا و...
هست .حاضر نیست بیاد مشاوره و حتی خودم هم اجازه ندارم.با کسی نمیزاره ارتباط داشته باشیم.از لحاظ زبان وفکرزیره زیره صفر.حالا منی که مثل یه سالمند خونشین کرده .ارتباط فقط با یه خواهر دارم والدینم فوت کردن.چکار کنم؟به حرفم نیست مشاور ومحرمش آدمهای که با هم مواد میزنن.بهم بها نمیده.خیلی دوسش دارم.بهش میگم از هر راهی وارد میشم که به حرفم باشهدست از رفیقاش ومواد برداره.بهم میگه پاشو برو ،حرف نزن، با لحن تند و...که نمی دونم چه کنم؟ روحیه از کجا پیدا کنم.من محبت رو فقط از همسرم میخوام.که محرومم.
#سوال_
سلام خسته نباشید
من خانمی ٢٩ ساله هستم که ١٢ ساله ازدواج کردم ویک دختر ١٠ ساله دارم همسرم تا جای امکان تمامی امکانات منزل رو برامون فراهم کرده و دوستدار من ودخترمونه ولی مشکل بزرگی که من تو این ١٢ سال دارم والان بیشتر نگران دخترم هستم اینه که همسرم به شدت به حجاب ومسائل این چنینی واکنش عجیبی نشون میده طوری که من چادر می زارم ولی بدون چادر اگه تو ماشین هم بشینم یه ریز میگه مانتو تو درست کن رو پاتو بپوشون از این قبیل ایشون حتی ٣ ساله که دخترمون رو مانتو می پوشونن ویه ریز به طرز لباس پوشیدنش گیر میده ما تقریبا باهمدیگه بیرون نمیریم چون همش بحث داریم با هیچ خانواده ای رفت وآمد نداریم چون احساس می کنه مردای اونا دارن خانوادشو می بینن اگر هم یک درصد کسی بیاد خونمون ما باید با حجاب کامل باشیم وهمسرم دائم داره دور وبرشو می پاد. ایشون حتی اسم منو تو گوشیشون سیو نمی کنه جای اسم من اسم خودشون رو سیو کرده احساس می کنم می خواد منو تو زندگیش قایم کنه خودشون هیچ دوستی ندارن بنده هم هیچ دوستی ندارم تمام دوستی ما همین خانواده ی سه نفرست در ضمن همسرم تک فرزند خانوادست ووابستگی شدید به خانوادش داره واین ١٢ سال ما با خانواده ی ایشون تو یه خونه زندگی می کنیم اوایل همش به خاطر این طرز رفتارشون دعوا داشتیم ولی الان من عقب نشینی کردم وهر چی می گه گوش می کنم دیگه شدم عین رباط با دست همسرم کنترل میشم واعتماد به نفسم نابود شده تا دخترم ظربه نخوره میشه برای بهبود زندگیم راهنماییم کنید
#سوال_
برادری دارم ۲۳ ساله که با پدر و مادرم زندگی میکنه و مدام ازشون توقع داره و سر هر چیزی دعوا درست میکنه و فقط توقع داره که با همه کاراش موافقت کنن و اصلا مخالف خواسته های تقریبا نامعقولش نباشن شبها که همیشه تا دیروقت بیرونه و سر هر کاری هم که میره زود خسته میشه و یه ایرادی میگیره و...البته خیلی دوست داره درسش رو ادامه بده و لی هنوز نتونسته حتی دیپلمش رو هم بگیره و...خلاصه اینکه پدر و مادرم هم خیلی دلشون به حالش میسوزه و هم خیلی از دستش ناراضی اند با توجه به اینکه ما خانواده خیلی مذهبی هستیم نگران نمازش هم هستیم نمیدونیم میخونه یا نه آخه یه مدت خودش میگفت نمیخونم ولی الان میگه میخونم ولی موقع اذان همش میره بیرون و میگه خوندم مادرم از این وضع خیلی ناراحته که کارش به بیمارستان هم کشیده سن پدر و مادرم هم زیاد نیست مادرم پنجاه و خورده و پدرم هم شصت و خورده همش فکر میکنه پدر و مادرم میخان یا ازش ایراد بگیرن یا نصیحتش کنن یه مدته که تصمیم گرفته ازشون جدا بشه و از پدرم هم توقع داره که ماشین زیر پاش رو بفروشه و پولش رو بده بهش تا سرمایه کنه با ازدواج هم موافق نیس واقعا دیگه نمیدونیم باید چکارش کنیم؟
#سوال_
من دختری هستم ۲۴ساله لیسانس علوم تربیتی دارم الان یک ساله باپسری ۲۲ساله که اونم سیکل داره توفضای مجازی آشناشدم بعدچن ماه خانواده شودرجریان گذاشت اوناهم بامن آشناشدن خوششون اومدبعدمنم به مادرم گفتم اونم تقریباراضیه ولی فقط من اون همودیدیم خانواده هاهنوزباهم آشنانشدن قصدمون ازدواجه بعداختلاف سنی داریم من دوسال ازش بزرگترم اول خیلی برام مهم بوداین مسلئه ولی الان نه زیادعادی شده باهاش کناراومدم ولی اون ازاول براش مهم نبودچون پدرومادرخودش چهارسال اختلاف سنی دارن مادرش بزرگتره بعدخانواده اون بااین مسئله مشکلی نداره خانواده منم تقریبا همینطوره من فقط میترسم درآینده توزندگیمون مشکلی پیش بیادمیخوام تصمیم درست بگیرم اگه میشه راهنماییم کنین 🙏
#سوال_
سلام خدا قوت
من دختر که بودم اصلا به نامحرم نگاه نمی کردم اصلا و پول هم میگفتم مهم نیس تو زندگی...
وضع مالی پدرم خیلی خوبه و پدرم هم سرشناس هس
درس میخوندم و سال اول بود که اومدن خواستگاریی
من اونموقع ۱۷ ساله بودم درکی از موقعیت مالی نداشتم و خیلی رمانتیک میگفتم شوهرم نماز خون باشه قیافه و درس و پولش اصصصصلا برام مهم نیس
ازدواج کردم با اینکه برای درسم خیلی آرزوها داشتم و دارم میخونم الان
که ۲۳ سالمه خیلی قیافه برام مهم شده و میگم کاش همسرم یه کم جوون تر بود بعضی وقتا بهش سرد میشم با اینکه بهش وابسته ام الان میگم کاش همسرم از خودم بالاتر بود تا انقدر احساس برتری نداشتم نسبت بهش
چه کار کنم این احساس نباشه تو زندگیم شوهرم خیییییلی با هام خوب رفتار میکنه خوش اخلاقه و بیشتر از همه هوامو داره خیلی دوسم داره در حد خودش برام بهترینها رو فراهم میکنه اما این حس برتری رو دوس ندارم چه کار کنم که این حس از بین بره و زندگیم شیرین تر بشه خیلی دوسداره درسش رو ادامه بده ولی پولش رو نداره۲ ترم بیشتر نرفته دانشگاه
راستی ازدواج تقدیر هست یا انتخاب
#سوال_
دختری 39ساله هستم هنوز ازدواج نکردهام اخیرن ی خواستگار تلفنی داشتم ک ایشون استاد مدرک دکترا دارند قبلا ی اشنایی کوتاه در حد پرسیدن سئوال داشتم بعداز خواستگاری و دیدن عکسم گفت ک خودم پسندیدهام ام بچه ها اجازه نمی دند ازدواج کنم سه تا دختر 12,10,8ساله دارند ک زنشون مرده ی ماهی هست ک خواستگاری کرده و رفته هیچ اطلاعی ازش ندارم اون تو ی شهر دیگه هست بنده هم ی شهر دیگه حالا تو این شرایط نمی دونم منصرف شده یا بچه هاشونو راضی نکردهاند این انتظار خیای کشنده هست من شماره تافن و تلگرام ازش دارم اما نمی دونم درسته من ازش بپرسم نظر نهاییشونو یا نه
چون ایشونو دوست دارم نمی خوام از دستش بدم با اینکه سه بچه داره با کلی مشکلات ایشون هم 37 ساله هستند
#سوال_
سلام
من یه دختر 18 ساله ام الان نزدیک یک ساله با یه پسر دوستم
حالا میخواد بیاد خواستگاری
ولی نمیدونم چه جوری به خانواده م بگم😐
اخه خانواده م مذهبین و من اصلارابطه خوب و صمیمی باهاشون ندارم
اگر بفهمن ک با پسره دوست بودم خیلی بد میشه و اصلا اینجوری نمیزارن ک باهاش ازدواج کنم.😕
مخصوصا اگه خانواده م بفهمن ک به جز رابطه مجازی باهاش بیرون هم میرفتم دیگه بدتر از بدتر😞
حالا به نظرتون چه جوری بهشون بگم؟
بگم چه جوری با پسره اشنا شدم ؟
اگه خانواده م بپرسن ک تاحالا اون تو رو دیده یا نه خب لو میرم ک بیرون رفتیم...
اون موضوع رو چه کنم؟
البته این هم بگم ک شرایط پسره و خانواده ش دقیقا مطابق ملاکهایی هستش ک خانواده م درنظر دارن .
#سوال_
سلام صبحتون بخیر
من خانمی هستم 38ساله همسرم 43 دو دختر 18 و 12 ساله دارم.
همسر و بچه هام خیلی اصرار دارند ک ما من دوباره بچه دار بشم ولی خودم نمیتونم تصمیم بگیرم ب چند دلیل اول اینکه فاصله سنی زیاد میشه دوم آیا حوصله وتوان دارم یا ن سوم چون آزمون وکالت شرکت کردم و احتمال میدم قبول شم و باید دوره بگذرونم و کلا سرکاربرم بچه مزاحم کارم میشه و مهمتر من نمیتونم خوب رسیدگی کنم
لطفا راهنمایی کنید
باتشکر🙏