eitaa logo
نشر هاجر مرکز تخصصی زن و خانواده
4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
421 ویدیو
54 فایل
ناشر تخصصی زن و خانواده سایت: http://hajarpub.ir تلفن دفتر: ۰۲۵۳۱۰۱۵ ارتباط با فروشگاه کتاب: @HajarStore خرید اینترنتی :http://hajarpub.ir نشانی : قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، واحد ۱۱۴
مشاهده در ایتا
دانلود
💢معرفی ۶ کتاب تقریظ شده ازجانب رهبر انقلاب در ویژه برنامه کتاب یک 🔹 برنامه تلویزیونی «کتاب یک»، ویژه هفته دفاع مقدس از ١ تا ۶ مهر هر شب ساعت ٢٠ روی آنتن شبکه یک می‌رود و تکرار آن روز بعد ساعت ١٣ از همین شبکه خواهد بود. 🔻۶ کتاب انتخاب شده برای معرفی در این ویژه برنامه به شرح زیر است: 📝 «معبد زیرزمینی» اثر معصومه میرابوطالبی 📝 «آخرین فرصت» به نویسندگی سمیرا اکبری 📝 «مجید بربری» نوشته کبری خدابخش دهقی 📝 «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان 📝 «هواتو دارم» اثر رسول ملاحسنی 📝 «بیست سال و سه روز» به نویسندگی سمانه خاکبازان @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
💢تقویت مهارت نوشتن با ۱۰ توصیه ساده و کاربردی 🔻توصیه چهارم:با خوشحالی بنویسید 🔸تا حالا شده وقتی مضطرب هستید، خودتان را «مجبور» کنید که متن زیبایی بنویسید؟ دیده‌اید که تقریبا هیچ‌وقت موفق نمی‌شوید. تحقیقات نشان می‌دهند که وقتی آرام و خوشحال هستید، راحت‌تر می‌توانید از خلاقیت خود استفاده کنید. مثلا می‌توانید دوش بگیرید. وقتی بدن شما سرشار از دوپامین می‌شود، لحظات الهام‌بخش خود را تجربه می‌کنید. مثلا: «به‌به! بهترین عنوان را برای سخنرانی‌ام پیدا کردم!» 🔸خب سر کار که نمی‌توانید دوش بگیرید؛ اشکالی ندارد. قبل از اینکه مشغول نوشتن شوید، می‌توانید از راه‌های دیگری به خودتان آرامش ببخشید. مثلا می‌توانید موسیقی انرژی‌بخش گوش کنید. یک شمع معطر روشن کنید. روی توپ ورزشی بالا و پایین بپرید. هرکاری می‌توانید انجام دهید تا آرامش بگیرید. ▪️ادامه دارد... @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
🌷 تلاش کنید کتاب‌های شهدا بر روی سبک زندگی مخاطبان اثر بگذارد مقام معظم رهبری(مدظله العالی): ✏️ما در کشور چند ده میلیون جوان داریم؛ شمارگان چاپ کتاب مثلاً فرض کنید که حالا اگر ده بار چاپ بشود، ده تا دو هزار تا ــ که حدّاکثر [تعداد هر چاپ] است ــ میشود بیست هزار جلد؛ بیست هزار جلد در مقابل بیست میلیون خیلی رقم کوچکی است. ✏️ کاری کنید که اوّلاً بیست هزار نفر بخوانند، و همان بیست هزار نفری که میخوانند این کتاب را، به معنای واقعی کلمه، این شخصیّت، این کسی که شما توصیفش کردید، چهره‌نگاری کردید، در سبْک زندگی آنها، در وجود آنها، در فکر آنها، فرهنگ آنها اثر بگذارد؛ همّتتان باید این باشد. ۱۴۰۳/۵/۲۴ @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
سیر مطالعاتی منابع تاریخی..دکتر حمیدرضا مطهری.m4a
10.27M
💢نشست علمی پژوهشی مرکز نشر هاجر با موضوع"سیر مطالعاتی منابع تاریخی" مورخ ٢ مهرماه ١۴٠٣ 🎙حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حمیدرضا مطهری (مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت) @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
💢نمایشگاه تخصصی کتب حوزه و معارف اسلامی مشهد مقدس احمد شایان فر مدیرعامل مرکز نشر هاجر نمایشگاه کتاب را بستری برای رقابت علمی ناشران و نقطه عطف ارتباط طلاب و پژوهشگران دانست و اظهار کرد:این اقدام ارزشمند زمینه افزایش تجربه بیشتر مسئولان را فراهم نموده و باعث می گردد پژوهشگران با کارهای علمی که در سطح کشور صورت می گیرد آشنا شوند. مشروح خبر👇 🌐hajarpub.ir/125911/ @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
🔻آیت‌الله العظمی نوری همدانی: انسان محتاج به تربیت است و برای تربیت، بانوان نقش مهم‌تری نسبت به آقایان دارند. @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
💢انتشار کتاب «نقاشی زنان از ولایت»؛ داستان بانوان قهرمان در مسیر انقلاب اسلامی 📌نویسنده کتاب نقاشی زنان از ولایت گفت: موضوع کتاب از آن جهت حائز اهمیت است که زنان نیمی از جامعه و مردان بزرگ در دامن زنان تربیت شده و اگر زنان الگوی مناسبی داشته و خودشان ساخته شوند نه تنها نیمی از جامعه بلکه کل جامعه را هدایت می کنند و از آن جایی که تربیت بیشتر به دست زنان است، دو الگوی مناسب نیز برای بانوان در این کتاب بیان می گردد. خبرگزاری فارس👇 🌐farsnews.ir/somayeh_mesgarzadeh/1727193666574690369 خبرگزاری کوثر👇 🌐news.whc.ir/news/133932/ مرکز نشر هاجر👇 🌐hajarpub.ir/125772/ @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
📌«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» سلام بر کسانی که گمان می‌کنند دنیا به آخر رسیده و دیگر راهی برای آنها باقی نمانده، و نمی‌دانند که خدا بعد از هر سختی راه راحتی برای آنها فراخ نموده @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
♦️فروش ویژه کتاب به مناسبت هفته دفاع مقدس در مرکز نشر هاجر ناشر تخصصی زن و خانواده 🗓٢٧شهریورالی ٢مهرماه 🔸تخفيف کتب با ٢۵%تخفیف👇 پوتین های مریم محمد مسیح کردستان ملاصالح (روایت زندگی مجاهد مبارز ملا صالح قاری) خانم کارکوب (روایت زندگی مادران شهیدان کارکوب زاده) چشم روشنی (سید جواد کمال از زبان همسر) بهشت من کنار توست وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ غواص ها بوی نعنا می دهند آن بیست و سه نفر پایی که جا ماند: یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق نورالدین پسر ایران: خاطرات سید نورالدین عافی بابانظر: خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد دا: خاطرات سیده زهرا حسینی لشکر خوبان: خاطرات مهدی قلی رضایی دو انگشت روی یک ماشه شیر سوار – سردار شهید حاج جعفر (بهروز) شیر سوار در آینه ی خاطرات همسر و فرزندان به سوی میمک: ناگفته هایی از اولین پیروزی ایران در جنگ و خاطرات سیاسی و اجتماعی آقازاده ها(گذری بر زندگی آقازاده های شهید و پدرانشان) قصه مهتاب(خاطرات بانوی مسلمان مبارز سیده خدیجه مستعدی) دوبنده خاکی مربع های قرمز از دشت لیلی تا جزیره مجنون مقام محمود شیدایی تفنگمو زمین نذار ملاقات در جزیره خواب های زنگ دار @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
💢تقویت مهارت نوشتن با ۱۰ توصیه ساده و کاربردی 🔻توصیه پنجم:به خودتان محدودیت زمانی بدهید 🔸در بیشتر موارد هرچه بیشتر وقت برای نوشتن داشته باشید، کارتان خراب‌تر می‌شود. وقتی هدف خاصی از نوشتن دارید و خوشحال و آرام هستید، اولین نسخه از همه بهتر است. لازم نیست دوباره‌و‌دوباره آن را ویرایش کنید. 🔸مثلا می‌خواهید به ایمیل‌های خود برسید؟ به خودتان محدودیت زمانی بدهید. مثلا دو دقیقه برای هر ایمیل. اگر محدودیت زمانی نداشته باشید ممکن است دچار فلج تحلیلی شوید. (فلج تحلیلی یعنی زمان زیادی در مورد چیزی فکر می‌کنید و دیگر نمی‌توانید در مورد آن تصمیم بگیرید.) 🔸می‌توانید فهرستی از آهنگ‌ها را برای خودتان انتخاب کنید که هر کدام فقط ۲ دقیقه هستند. به‌این‌صورت، همراه با آهنگ‌ها کار خود را انجام می‌دهید. وقتی آهنگی تمام شد، ایمیل را بفرستید و به سراغ بعدی بروید. ▪️ادامه دارد... @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚
نشر هاجر مرکز تخصصی زن و خانواده
💢برگزیده مسابقه دل نوشته 📌فریادم به آسمان بلند شد، فراخواندمش. با ناز به جلوی در اتاق آمد و با لحنی آرام گفت:(بفرمایید). کوره داغ وجودم با تندی گفت:(این کتاب چیست؟)، دوباره به نرمی گفت: (ممنون بابت کتاب، میخواستم تشکر کنم، فراموش کردم و بر روی میز گذاشتم.) انگار نه انگار، متوجه لحن تند و فریاد من نشده بود. صدایم را قدری صاف کردم و قاطعه تر گفتم: (هزاران بار گفته بودم، جان من و کتاب هایم یکی است، آنها را به احدی امانت نمی دهم ولی بدین شرط به تو می سپارم تا مرتب تحویل دهی! و گوش زد کردم حتی در موقع خواندن وسط کتاب را نباید فشار دهی تا لانخورد.--در حالی که جنس صفحاتش را نشانش می دادم-- ادامه دادم که این کتاب را که هم مخصوص از کاغذ بالکی خریدم، این چه گونه مراقب بودن است.) با نگاهی میخکوب گفت: (مراقب بوده ام!!) با شنیدن این جمله که انکار ماحصل اتفاق بود، باید وارد عمل می شدم. صفحات نم زده کتاب را نشانش دادم، گفتم: ( مراقب بودی؟ مگر قرارمان نبود وقتی که نمیخواندی یا می خواستی چیزی میل بفرمایید(!) کتاب را ببندید، این ها را که همسایه مان نریخته است؟) زیرچشمی نگاهم میکرد و گفت: (انجا را میگویی.) من که نطقم به آواز در آمده بود، با همان لحن به گوشه ی جلدش اشاره کردم و گفتم :( و این تاخوردگی جلد خود به خود امده است!). همچنان با سکوت به حرفاهایم گوش میداد، و در انتها که از خودم مطمئن بودم که تمام حق به جانب من است ضربه اخر را زدم:( دیگر از من کتاب به امانت نخواه. تو امانت دار خوبی نیستی.) حال که به امانتداریش بر خورده بود، غرور نوجوانی اش صدایش را شگفت و اهسته گفت: (من خیلی مراقب بودم، کتاب رنگ زمین را هم ندیده است، ولی در یک شب در هنگام خواندن اشکهایم سرازیر شد و ناخوداگاه بدون اراده بر روی ان ریخت)،با شنیدن این جملات آب یخ بر کوره اشفته ی وجودم ریخت، ولی سعی کردم کم نیاورم و گفتم:(حالا این عیبی ندارد ولی چرا جلدش تا خورده؟) دوباره ادامه داد:(در شبی انچنان با شینا ارتباط برقرار کردم و غرق در مطالعه میشوم تا اینکه از فرط خواب الودگی از دستانم خود به خود می افتد و متوجه نمی شوم و کار جلدش ساخته می شود). قلبم لرزیدم و ارتعاشش، ندای درونی را برانگیخت و به پیش قدم خیر برد و با او به هم صحبتی نشست: (قدم خیر جان، چقدر قدمت خیر است. قدرت نفوذ در قلب یک نوجوان را چگونه به دست آورده ای؟ چگونه با یک نوجوان 13 ساله که فقط با دوستانش جور و دمخور است، ارتباط برقرار کردی؟ قبلا هم به مراتب شنیده بودم که با نوجوانان توانسته ای ارتباط برقرار کنی ولی این گونه حس نکرده بودم. اری، دقیق که می شوم یادم می آید که این کتاب را زمانی خریدم که دیدم نوجوانی عاشقش بود) حال گویا قدم خیر در گوشم پاسخ سوالاتم را زمزمه می کند:( تو در خرید به ظاهرش توجه کردی، و جنس کاغذش در نظرت اهمیت داشت، ولی من باطن کتاب را که در بطن زندگیم رقم زده بودم، سرشتم. در باطنش صبر و ایمان را زمزمه کردم. صبر را با جملات اموختن که ثمره ای جز حفظ کردن ندارد، صبر را من در عمل می اموزم و آن را آویزه گوششان می کنم تا گوششان صبر را هر روز در قلبشان بدمد و فراموشش نکنند، و بدانند که با فریاد برای حل مشکلات اقدام نکنند، و افزود ایمان ارکانی دارد و مسلمان بودن با جملات در قلب حک نمیشود، من با منشم،جوانه اش را در قلبشان میکارم.) حال با موجی از شرمندگی که در چشمانم غوطه ور است نگاهش میکنم، پیشانیش را به نشانه ی عذر خواهی بوسه می زنم ولی او گویا اصلا ناراحت نیست و این صبری است که قدم خیر به او هدیه داده است. باید از ته جان گفت :(قدمت خیر است قدم خیر جان.) کتاب را آرام بر روی میز میگذارم، توجه ام را پشت کتاب به خود جلب می کند، یادداشتی است از مقام معظم رهبری:(رحمت خدا بر این بانوی صبور و با ایمان...). ✍به قلم نسرین حاجی حسنی،استان سمنان @hajarpub_ir وبسایت https://hajarpub.ir📚📚