💠 #صاحب_جواهر پول را نخواست
یکی از تاجران بغداد به حضور شیخ محمدحسن، صاحب جواهر آمد و مبلغ زیادی پول را به عنوان #خمس به محضر ایشان آورد.
شیخ از پذیرش این پول خودداری کرد و فرمود:
«مگر در بغداد عالمی مثل #شیخ_آل_یاسین نیست که شما پول را از آنجا به #نجف_اشرف آورده اید؟! »
این سخن و رفتار شیخ محمدحسن موجب شد مؤمنان بغداد به شیخ آل یاسین توجه کنند و پروانه وار بر گرد شمع وجودش جمع شوند و این کار درحالی بود که صاحب جواهر، آن روز به چنین پولِ فراوانی بسیار نیاز داشت.
----------
📚قصهها و خاطره ها، ص ۱۴۰، (قصص و خواطر)، ص ۱۱۵.
💠نوشتن کنار پیکر فرزند
نقل است آیت الله محمدحسن نجفی، معروف به #صاحب_جواهر، در شب وفات فرزندش، در کنار پیکر او، پس از خواندن مقداری #قرآن، به #مطالعه و نوشتن کتاب #جواهر پرداخت.
ایشان در بخشی از #کتاب خود آورده است که #ثواب این چند صفحه کتاب را به روح فرزندش #هدیه میکند.
----------
📚 سید نعمت الله حسینی، مردان علم در میدان عمل، قم، مؤلف، ۱۳۷۵، چ ۱، ج ۶، ص ۱۱۵ و سیره اخلاقی علما - صفحه ۲۴
👌نکته:
اینگونه فقه اهل البیت علیهم السلام بدست ما رسیده.
حالا یه عده ای با کمال وقاحت توهین به علما می کنند.
💠 حتما بخوانید👇
✅ بیشتر از دو ریال نمی خواهم
▫️یکی از علمای بزرگ و وارسته تبریز، درباره محمد حسن #صاحب_جواهر چنین نقل میکند:
«من از برخوردی که در دوران #طلبگی صاحب جواهر با وی داشتم، او را میشناسم.
روزی میخواستم مبلغی را میان طلاب تقسیم کنم.
وقتی بررسی و حساب کردم، دیدم به هر #طلبه یک تومان میرسد.
شروع به تقسیم کردم، وقتی به محمد حسن رسیدم، به او گفتم:
این یک تومان سهم شماست.
گفت: نه، نمی گیرم.
گفتم: چرا؟ گفت:
چون من امروز بیش از #دو_ریال احتیاج ندارم و برای روزهای آینده چیزی نمی گیرم. از کجا [معلوم] که من زنده باشم و آن را مصرف کنم. پس دو ریال [از آن پول] را برداشت و بقیه را [پس] داد».
------+++++-----
📚سیمای فرزانگان، ص ۴۲۶.
سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۳۵