#زينبسليماني :
كان بين السيد حسن نصر الله و الحاج قاسم
عشق أَخوي
بین حاج قاسم و سیدحسن نصرالله محبت برادرانه بود.
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
زينب سليماني :
عند إِستشهاد الحاج عماد مغنية تأثر والدي كثيراً
و أَتذكر أَنَّنا لم نستطع التحدّث معه لأَيام .
#زینبسلیمانی:
با شهادت حاج عماد مغنیه ، پدرم بسیار متأثر شد
و یادم هست که ما نمی توانستیم روزها با او صحبت کنیم.
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
⸤ ســـــرداراݩعشـــــق♡ ⸣
هر صبـح با تــو آغاز میشود روزم .. لبخندم.. بوسه ام.. همه از عشق تـــو پدیدار میشود.. ای تمام به
#زینبسلیمانی:
ابومهدی یک بار شخصاً به من گفت که اگر به حاج قاسم صدمه ای وارد شود ، از خدا می خواهد که این دنیا را ترک کنم ؛ زیرا این دنیا برای من بدون او قابل تحمل نیست.
زینب اسلیمانی:
من هرگز پدرم را بدون ابومهدی المهندس ،تنها ندیده ام.
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
#زینبسلیمانی:
پدرم علاقه زیادی به خانواده شهدا داشت و نگران آنها بود
و او دوست دارد مشکلات آنها را حل کند و من واسطه بین آنها بودم.
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زینبسلیمانی:
پدرم بعد از هر عبارت یا جمله ای که می نوشت برای مادرم وصیت نامه ای ده صفحه ای نوشت: مرا ببخش ، این همه زجر کشیدی.
در زندگیت با من...
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
#زینبسلیمانی می گوید:
هنگام عملیات آمرلی ، پدرم برایم نامه نوشت زیرا من قبل از رفتن بسیار نگران شدم و از او خواستم تا چند روز دیگر با ما بماند.
پدرم بعد از درخواست من برایم نامه نوشت ،
او گفت: چگونه از من می خواهی که نروم؟ این جوانان مظلوم به دام افتاده و منتظرند که من بروم و به آنها کمک کنم
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
-تصویر مربوط به شکستن محاصره آمرلی است.
# داستان_پست شده امروز
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
او عاشق خواندن بود ، بسیار مطالعه می کرد ، و انواع مختلفی از کتابها را می خواند. او دائماً قرآن می خواند ، مثلاً رمان و کتاب علمی می خواند.
او شعر می خواند و آن را حفظ می کرد و یادداشت های شخصیتهای مهم و کتاب های تاریخی را نیز می خواند.
#زینبسلیمانی
#حاج_قاسم 🦋
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |
حضور #زینبسلیمانی در مأموریتهای #حاجقاسم!
شیخ اکرم الکعبی دبیرکل مقاومت اسلامی نُجَباء خطاب به دختر شهید سلیمانی(زینب) اظهار داشت:
یکبار شما را با حاج قاسم در عراق دیدم، اگر به خاطر داشته باشید وقت افطار بود.
خیلی برایم عجیب بود، از حاج قاسم پرسیدم چرا دخترت را در معرض خطر قرار داده و به عراق آوردهای؟
ایشان پاسخ داد دخترم بسیار به من وابسته است و اغلب وقتها اصرار میکند که با من بیاید؛ لذا گاهی مجبور میشوم او را با خودم بیاورم.
°•|🌿🌸#j๑ïท ➺
@hajghasemabomahdi ♡ |